جمع میان ازلی بودن خدا و صفت فیاض
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
طبق حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» خداوند ازلی است. و یکی از صفات خدا، «فیاض» است و زمانی که خداوند بود و هیچکس وجود نداشت چگونه فیاض بوده است. آیا این حدیث با فیاض بودن خداوند در تعارض نیست؟
خداوند متعال دارای دو گونه از صفات میباشد، که به عنوان صفات فعل و صفات ذات مطرح میشوند.
صفات ذات، صفاتی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی انتزاع میشود مانند: حیات، علم و قدرت. اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خدای متعال و مخلوقاتش انتزاع میشود مانند: خالقیت و رازقیّت. فرق اصلی بین این دو دسته آن است که در دسته اول، ذات مقدس الهی، مصداق عینی آنها است، امّا دسته دوم حکایت از نسبت و اضافهٔ بین خدای متعال و آفریدگان دارد و ذات الهی و ذوات مخلوقات بعنوان طرفین اضافه در نظر گرفته میشوند.[۱]
حدیث مذکور در سؤال هر چند در مجامع روایی به این صورت نیامده، ولی به این مضمون، احادیث زیادی در همین مجامع نقل شده که به عنوان نمونه، حدیثی از امام محمد باقر(ع) نقل میشود.
«عن زراره قال: قُلْتُ لابی جعفر - علیه السّلام -: أکان الله و لا شیءَ. قال: نعم، کانَ و لا شیءَ. قُلْتُ فأَیْنَ کانَ یکونُ. قال: - و کان متَّکئاً فاستوی جالساً - و قال: أحَلْتَ یا زُراره و سَأَلْتَ عن المکانِ اذ لامکان».[۲]
ترجمه:
زراره (یکی از اصحاب بزرگوار امام) میگوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: آیا خداوند بود در حالی که چیزی هم نبود. حضرت فرمود: بله، او بود در حالی که چیزی نبود زراره میگوید: عرض کردم؛ خداوند کجا بود؟ حضرت - در حالی که تکیه زده بود و با شنیدن این سؤال تکانی خورده و جای خود را محکم کرد - و فرمود: ای زُراره مرا به تعجب واداشتی و از مکان خدا سؤال کردی چرا که برای خدا مکان نیست.
بنابراین با توجه به اینکه فیاض بودن صفت فعل خداست نه صفت ذات و صفت فعل با وجود مخلوق معنا خواهد داشت لذا فیاضیت خدا با ازلی بودن او در تعارض و تضاد نیست.
البته باید توجه داشت که تعبیر زمانی بود که خدا بود و هیچکس وجود نداشت در سؤال ممکن است از روی غفلت و عدم توجه باشد زیرا خداوند اساساً خود خالق زمان است. و تعبیر صحیح همان است که امام باقر - علیه السلام - در حدیث فرمودند که خدا بود در حالی که کسی (از مخلوقاتش) نبودند.
مطالعه بیشتر
۱ـ کتاب المبدأ و المعاد، صدرالمتالهین، ص۴۳۳ الی ۴۳۸.
۲ـ شرح المنظومه، حکیم سبزواری، ج۲، ص۲۹۳ الی ۲۹۷، ج۴، ص۴۱۰، ج۵، ص۴۱۴.
۳ـ الکافی، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۱، ص۱۰۷، حدیث ۲، ص۱۱۶، حدیث ۷.
۴ـ آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، مجلد اول، ص۸۴ الی ۱۱۷.