بشیر و مبشر

سؤال

بشیر و مبشر چه کسانی هستند؟

در برخی روایات آمده است که نکیر و منکر با آن قیافه وحشتناک و… مربوط به میت کافر است؛ اما ملائکه مسؤل پرسش از میت مؤمن به نام مبشر و بشیر است. شیخ مفید (ره) می‌فرماید: در برخی از روایات نام دو ملکی که بر کافر نازل می‌شوند ناکر و نکیر و نام دو ملکی که بر مؤمن نازل می‌شوند بشیر و مبشر ذکر شده است. گفته شده اگر نام دو ملک کافر نکیر و ناکر است به خاطر این است که کافر منکر حق است و منکر آن ملایکه و از آمدن آن‌ها ناخشنود است و دو ملک مؤمن مبشر و بشیر است. چون آن دو رضایت و ثواب خدا را بر او بشارت می‌دهند.[۱]

سید نعمت الله جزایری می‌فرماید: از ظاهر دعاهایی که از ائمه اطهار(ع) رسیده، بر می‌آید که منکر و نکیر جهت بازجویی کفار و فساق می‌آیند و مبشر و بشیر با بهترین هیئت و صورت به بازجویی مؤمنین می‌آیند و موجب خشنودی آن‌ها می‌شوند.[۲]

نامیده شدن ملائکه الهی به نکیر و منکر که در ظاهر اسم زشتی است، به خاطر این نیست که زشتی در ذات آن‌ها باشد، چون ملایکه الهی از هر پلیدی به دوراند؛ بلکه به خاطر این است که کافر و فاسق از دیدن آن‌ها منقلب و گرفته و ناخشنود می‌شوند. مانند نامیده شدن به خزنه الجهنم و زبانیه که برخی از ملائک‌اند.[۳]

پرسش در قبر برای کافران و فاسقان، توسط نکیر و منکر با حالت ترسناک و برای مؤمن توسط مبشّر و بشیر با حالت فرحناک انجام می‌شود، محور پرسش‌های آن‌ها، عقاید و اصول دین است به ویژه مسئله امامت.[۴]سؤال در خصوص خداوند، پیامبر، دین، امام و هم چنین از مسایل فروع دین به ویژه مسایلی که در تعیین سرنوشت انسان مؤثر است نیز سؤال می‌شود مانند: صرف عُمر، دوستان و….

احمد بن حنبل که فهرست و اصول عقاید اهل حدیث را نوشته می‌گوید: عذاب قبر حق است و در آن از گناهان بندگان و از پروردگار و از بهشت و دوزخ سؤال می‌کنند و مسئله دو فرشته به نام نکیر و منکر نیز حق است.[۵] پس بشیر و مبشّر، همان دو فرشتهٔ رحمتی الهی هستند که در دنیا، برزخ و قیامت به مؤمن بشارت‌های گوناگون می‌دهند.

منابع

  1. مفید، شرح عقاید صدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۳.
  2. الانوار النعمانیه، ج۳، ص۲۲۵.
  3. حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۱۹۷.
  4. در روایت تدفین فاطمه مادر حضرت امیر(ع) گذشت که پیامبر اکرم نام علی(ع) را به او تلقین کرد تا در پاسخ ملایکه بیان کند؛ شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۲، ص۳۸۴.
  5. قاضی ابوالحسین، محمد بن یعلی، طبقات الحنابله، ص۲۲۶.