وجود بهشت و جهنم در حال حاضر

نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

آیا بهشت و دوزخ الآن آفریده شده‌اند یا بعداً آفریده می‌شوند؟

اصل اعتقاد به بهشت و دوزخ از مسلمّات ادیان الهی، خصوصاً دین اسلام است؛ ولی در کیفیت آن اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند که آن‌ها هم‌اکنون آفریده شده‌اند. گروهی نیز موجود بودن کنونی آن‌ها را ممکن می‌دانند، ولی می‌گویند: دلیلی بر این مطلب نداریم. برخی نیز وجود فعلی آن‌ها را امری محال می‌دانند.

اکثریت مسلمانان معتقدند که آن‌ها هم‌اکنون وجود دارند؛ و فقط گروهی از معتزله وخوارج منکر آن می‌باشند و می‌گویند: که آن دو پس از این جهان آفریده می‌شوند.[۱] باید توجّه داشت که این مسئله جنبه سمعی ونقلی دارد و برای اثبات آن باید سراغ قرآن و روایات برویم.

دلایل معتقدین به وجود بهشت و جهنم (قرآن)

الف: در آیات متعدّدی از قرآن کریم، اشاره شده که: بهشت، برای متقین ونیکوکاران آماده شده، و نیز دوزخ برای کفّار و مخالفین مهیّا گشته است:

۱. ﴿وَ اَتَّقُوا النّارَ آلتی اُعِدَّتْ لِلکافِرین[۲] بپرهیزید از آتشی که برای کافران آماده شده است.

۲. ﴿وجنّهٍ عَرضُها السَّماواتُ والأرضُ اُعِدَّتْ لِلمُتّقین[۳] و بهشتی که وسعت آن آسمان‌ها و زمین است، و برای پرهیزگاران آماده شده است.

۳. ﴿اِنّا اَعْتَدْنا للظالمین ناراً اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها[۴] ما برای کافران آتشی آماده کرده‌ایم که سرا پرده‌اش، آنان را از هر سو احاطه کرده است. در این آیات از واژه «اِعداد» استفاده شده است که حاکی از آماده بودن آن‌هاست.

ب: آیاتی که از بی‌توجهی کافران به معاد یاد می‌کند: ﴿لَقَدْ کُنْتَ فی عَقْلَه مِنْ هذا فکَشَفْنا عَنکَ غطائَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید[۵] یعنی: «تو از این صحنه غافل بودی، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است». و از زبان خود آنان می‌گوید: ﴿یا وَیْلَنا قَدْ کُنّا فی غَفْلَهٍ منْ هذا[۶] یعنی: «ای وای بر ما که از این (قیامت) در غفلت بودیم».

غفلت در جایی است که چیزی موجود باشد، و مورد توجّه قرار نگیرد. امّا در معدوم و چیزی که موجود نیست، این تعبیر درست نیست.[۷] در جای دیگر خداوند می‌فرماید: ﴿یَعْلَمونَ‌ظاهراً مِنَ الحَیوهِ الدُّنیا وَهُم عَنِ الآخرهِ هم غافلون[۸] «آن‌ها فقط ظاهری از زندگی دنیا می‌دانند، و از آخرت غافل‌اند». آگاهی این‌ها خیلی سطحی است، به‌گونه‌ای که باید آن‌ها را غافل بدانیم، نه آگاه و هوشیار. البتّه اگر آن‌ها قدری تفکّر وتَعَمُّق داشته باشند، به حقایق این جهان پی خواهند برد. خداوند می‌فرماید: ﴿کَلّا لَو تَعْلَمونَ عِلمَ الیَقین لَتَرَوُنَّ الجَحیم ثُمَّ لَتَروُنَّها عَینَ الیقین[۹] «اگر شما علم الیقین داشتید. قطعاً جهنم را خواهید دید. سپس آن را به عین الیقین خواهید دید».

روایات

۱. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: هر کس چهار چیز را انکار کند، شیعه ما نیست. وآن‌ها عبارتند از: (معراج، سؤال قبر، خلقت کنونی بهشت ودوزخ و شفاعت).[۱۰]

۲. روایاتی داریم که بهشت هم‌اکنون در حال شکل گرفتن و گسترش به وسیله اعمال انسان‌هاست. از جمله روایتی است از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) که فرمودند: هر کس «سبحان الله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «الحمد لله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «لا اله الا الله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «الله اکبر» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد. مردی گفت: پس درختان ما در آنجا بسیار است. حضرت فرمود: بله ولی بر حذر باشید! آتشی بسوی آن‌ها نفرستید که آن‌ها را بسوزاند.[۱۱] دلیل دیگر، وجود عالم برزخ است که عالمی است بین دنیا وآخرت، که قطعاً بین دو امر وجودی قرار دارد؛ و اگر جهان سوم «آخرت» معدوم بود، در این صورت برزخ حقیقتاً برزخ نبود، چون بین دو عالم قرار نگرفته بود.[۱۲] توضیح این‌که آنچه میان دو چیز واسطه و حایل می‌شود، به آن برزخ می‌گویند. هم‌چنان‌که در قرآن آمده: ﴿مَرَجَ البَحرینِ یَلْتَقِیان بَینَهُما بَرزَخ لا یَبْغیان[۱۳] یا در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَ هُوَ الذی مَرَجَ البَحْرَین هذا عَذْبٌ فُراتٌ وهذا مِلحٌ اُجاجٌ وَجَعَلَ بینَهُما بَرزَخاً وحِجْراً مَحْجُوراً[۱۴]

دلایل منکرین وجود فعلی بهشت وجهنم

۱. دلایل عقلی: ایجاد آن‌ها قبل از قیامت لغو وبیهوده است. چون وجود آن‌ها برای استفاده از آن‌هاست، و اگر کسی وارد آن‌ها نشود، بدون استفاده می‌ماند، و این عبث و بیهوده است، و خداوند حکیم است و کار بیهوده نمی‌کند.

۲. دلیل نقلی: آیات قرآن حاکی از آن است که بهشت یا جهنم جایگاه اَبَدی و دائمی است و از بهشت به‌﴿جَنّه الخلد[۱۵] و از دوزخ به‌﴿دارُ الخَلد[۱۶] تعبیر شده است. هم‌چنین در مورد بهشت می‌فرماید: ﴿اُکُلُها دائمُ وظِلُّها[۱۷] یعنی: «میوه آن همیشگی و سایه اش دائمی است». پس آن‌ها نباید دست‌خوش فنا و نابودی شوند. از طرفی هم قرآن می‌فرماید: ﴿کل شئٍ هالِکٌ الّا وَجْهَه[۱۸] یعنی: «هر چیزی جز وجه خداوند فانی می‌شوند». که این آیه می‌رساند که قبل از قیامت همه چیز جز خداوند نابود می‌شوند. پس اگر هم‌اکنون بهشت و دوزخ موجود باشند، باید در قیامت از بین بروند، پس وجود فعلی آن‌ها لغو است.

پاسخ دلیل اول: (درست است که کسی در این دنیا وارد بهشت یا جهنم نمی‌شود، ولی این به معنی لغو وبیهوده بودن آن‌ها نیست. بلکه این مسئله اثر روانی وتربیتی زیادی روی انسان‌ها دارد. خداوند با این کار به انسان می‌فهماند که آن پاداش وکیفر وعده داده شده، نسیه نیست، بلکه نقد است، و جوائز و کیفر افراد هم‌اکنون آماده است. به عبارتی هر کس کار نیک وصالحی می‌کند، با این کار جایگاه خویش در بهشت را مهیا می‌کند، و هر کس گناه و معصیتی انجام می‌دهد، با اعمال ناشایست خویش، آتش جهنم را برای خود برافروخته می‌کند.

پاسخ دلیل دوم: مراد از «شئ» در آیه شریفه ﴿کُلُّ شَئٍ هالکٌ الا وَجْهَه موجودات دنیوی می‌باشد؛ و مراد از هلاکت آن‌ها هم نابود شدن آن‌ها نیست، بلکه نابودی در دنیا و انتقال به نشأه دیگر و رجوع به خداست، و این انتقال از دنیا به آخرت و عودِ بعد از رجوع در موجوداتی متصور است که دنیایی باشند. امّا موجودات آخرتی مثل بهشت ودوزخ وعرش و. . . هلاکت به این معنی را ندارند چون از جایی به جایی منتقل نمی‌شوند. آن‌ها نزد خدا هستند و هر چه نزد خدا باشد، باقی است. ﴿ما عِندَکُم یَنْفَدُ وَما عِندَ اللهِ باقٍ[۱۹] یعنی: «آنچه نزد شماست تمام می‌شود وآن‌چه نزد خداست، باقی می‌ماند».


مطالعه بیشتر

۱. منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۹، ص۳۶۳.

۲. پیام قرآن، حضرت آیه الله مکارم شیرازی، ج۶، ص۳۳۲.

۳. تفسیر تسینم، جوادی آملی، ج۱، ص۴۰۷.


منابع

  1. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه سید الشهداء، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۳.
  2. آل عمران/ ۱۳۱.
  3. آل عمران/ ۱۳۳.
  4. کهف/ ۲۹.
  5. ق/ ۲۲.
  6. انبیاء/ ۹۷.
  7. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، چاپ اوّل، ۱۳۷۸، ج۱، ۴۰۵.
  8. روم/ ۷.
  9. تکاثر/ ۷–۵.
  10. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مدرسه سید الشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۹.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مدرسه امیر المؤمنین(ع)، چاپ چهارم، ۱۳۷۴، ج۶، ۳۳۵.
  12. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸، ج۱، ۴۰۷.
  13. . الرحمن/ ۲۰–۱۹.
  14. . فرقان/ ۵۳.
  15. . فرقان/ ۱۵.
  16. . فصلت/ ۲۸.
  17. رعد/ ۳۵.
  18. قصص/ ۸۸.
  19. . نحل/ ۹۶.