بررسی روایت ذلتآور بودن تواضع در برابر متکبر
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
آیا حدیثی به این مفهوم از معصومین داریم که: تواضع در برابر متکبر ذلت آور است؟
این پرسش را در ضمن سه بخش میتوان پاسخ داد:
تواضع و تکبر
این دو صفت از صفات نفسانی و اخلاقی میباشد که یکی مذموم و دیگری ممدوح است و اصطلاحاً ضد هم میباشد. در مورد تبیین مفهوم این دو صفت باید گفت کبر حالتی است نفسانی که از خود بزرگ بینی و خودپسندی ناشی میشود و تکبر اظهار این حالت است به وسیله گفتار، رفتار و کردار.
تکبر به عنوان یک خُلق بسیار زشت و مذموم شناخته شده و از نظر روانی یک نوع بیماری روانی به حساب میآید و انسان متکبر معمولا در خودش احساس کمبود مینماید و به خیال خودش میخواهد این کمبود را از طریق خوار شمردن دیگران و برتر حساب کردن خود، جبران کند که این عمل از جمله گناهان کبیره است که در قرآن کریم وعده عذاب داده شده}}[۱] و هم از مهمترین عوامل گناهان دیگر از قبیل دروغ، طغیان و… میباشد و نخستین گناهی که در این عالم اتفاق افتاد، گناه خود بزرگ بینی و تکبر بود که توسط ابلیس صورت گرفت که از سجده بر آدم سرباز زد و چنانکه قرآن کریم حکایت میکند ابلیس در توجیه این کارش گفت: ﴿خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ[۲]؛ «مرا از آتش و آدم را از خاک آفریدی» یعنی من ازآدم برتر هستم.
اما تواضع، حالتی نفسانی است که از آن به فروتنی و شکسته نفسی تعبیر میشود و انسان متواضع این حالت را با گفتار، رفتار و کردار خود اظهار میکند.
در اهمیت این ویژگی اخلاقی همین بس که خدا بندگان مقرب خود را به این صفت و کمال الهی و اخلاقی ستوده و فرموده است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا﴾[۳]؛ «بندگان (واقعی) خدا آنانی هستند که متواضعانه بر زمین راه میپیمایند». که قطعاً مقصود صرف راه رفتن نمیباشد بلکه منظور این است که سراسر زندگی بندگان خدا همراه با تواضع میباشد.
تواضع نکردن در مقابل متکبر
حال در پاسخ به این پرسش که آیا روایتی داریم که بگوید تواضع در برابر متکبر سبب ذلت انسان میشود؟ باید گفت: عین این مضمون که در سؤال آمده روایتی یافت نشد ولی آنچه از قرآن و روایات (که به برخی از آنها بعداً اشاره خواهد شد) در این زمینه استفاده میشود این است که تواضع اگر در برابر خدا، پیامبران، امامان، اولیا، ایمان، تقوی و بندگان صالح خدا و برای رضای خدا باشد ستوده است و در مقابل کافر، فاسق، متکبر، ظالم و… مورد نکوهش میباشد.﴾[۴]
برخی از آیات و روایاتی که بر مدعای فوق دلالت میکند عبارتند از:
۱. تواضع در برابر مؤمنان: خداوند راجع به فضیلت و اهمیت اخلاقی تواضع، به اشرف مخلوقات یعنی پیامبر اکرم(ص) امر نموده که خود را فقط در مقابل مؤمنین به این زینت آراسته نماید و فرموده است: {{قرآن|واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین[۵]؛ «بال فروتنی خود را برای مؤمنینی که از تو پیروی میکنند پهن کن» یعنی تواضع در برابر غیر مؤمنین منطقی نمیباشد زیرا اگر عناوینی از قبیل پیامبر، امام، ایمان، تقوی، و آنچه به خدا ارتباط پیدا میکند نباشد هیچکس بر کسی دیگر حقی ندارد و لذا تواضع در برابر کافر، فاسق و متکبر و… که مورد بغض خدایند، ذلت و تن دادن به پستی است و خدا تن دادن به ذلت را برای بندگان خویش نمیپسندد بلکه در برابر کفار عزیز را میپسندد.
۲. اقتدار در برابر کافران: قرآن کریم، مؤمنان را که خدا آنان را دوست و آنان هم خدا را دوست میدارند این گونه توصیف و تمجید میکند که «آنان در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سرافراز و مقتدر هستند»[۶] از این آیه شریفه نیز چنین استفاده میشود که تذلل و تواضع فقط در برابر مؤمنین پسندیده است اما در برابر غیرمؤمنین ذلت و تن دادن به پستی است و اهل معاصی، مؤمن واقعی نمیباشد.
۳. تندی کردن با اهل متکبر: امام علی(ع) میفرماید: «أمرنا رسول الله أن نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره؛ رسول خدا به ما امر کرد که با اهل معاصی با چهره درهم کشیده مواجه شویم».[۷] و بدون تردید انسان متکبر که از بزرگی و کبریایی خدا غفلت کرده و حالت ضد خداپرستی را به خود گرفته و دیگران را پستتر از خود میشمارد، از اهل معاصی میباشد که از باب نهی از منکر نباید به او روی خوش نشان داد.
۴. تکبر فقرا بر ثروتمندان: امام علی(ع) میفرماید: «ما احسن تواضع الأغنیا للفقراء طلبا لما عندالله و احسن منه تیه الفقراء علی الاغنیاء اتکالا علی الله؛ چه بسیار نیکو است تواضع کردن ثروتمندان برای رضای خدا در مقابل فقراء و نیکوتر از آن تکیه کردن تهی دستان بر خدا و تکبر کردن شان بر ثروتمندان است».[۸] از این کلام گهربار نیز استفاده میشود که تواضع در برابر دنیای دیگران و بلکه هر جا که موجب ذلت انسان شود زشت است و با کرامت و انسانیت انسان نمیسازد.
۵. تکبر در برابر متکبر: در برخی روایات این معنی آمده است که در برابر متکبر نه تنها تواضع نکنید بلکه با تکبر و بی اعتنایی رفتار کنید. پیامبر اکرم(ص) در همین رابطه فرموده است: «اذا رأیتم المتواضعین من أمتی فتواضعوا لهم و اذا رأیتم المتکبّرین فتکبّروا علیهم فإنّ ذلک لهم مذلّه و صغار؛ هرگاه مؤمنین امت مرا دیدید در برابر آنها تواضع کنید و چون متکبرین را دیدید بر آنها تکبر کنید که تکبر شما باعث خواری و کوچکی آنها است».[۹]
از امر و دستور به تکبر که دراین حدیث آمده است، میتوان این نکته را استفاده کرد که رفتار متواضعانه با متکبر موجب تشویق و جرأت او و تن دادن خود انسان به ذلت میگردد همان گونه که رفتار متکبرانه با متکبر موجب ذلت او میشود، و چون خدا ذلت را برای بندگان خود نمیپسندد و تشویق و کمک به گناه را نمیپذیرد، دیگران باید از باب نهی از منکر با متکبر، متکبرانه رفتار کنند و به گونه ای عمل کنند که زمینه تکبر و خود بزرگ بینی از او سلب شود نه این که عملاً او را به تکبرش تشویق نمایند چون:
تواضع مکن پیش آن خودپسند که داند عبث، قدر خود را بلند
بنابراین اسلام عزیز همیشه و در همه جا تکبر و خود بزرگ بینی را به عنوان یک «رفتار ناپسند» مذمت کرده و در هیچ جا آن را استثنا پذیر ندانسته است امام علی(ع) در این رابطه میفرماید: «... فلو رخّص الله فی الکبر لاحد من عباده لرخّص فیه لخاصه أنبیائه و أولیائه و لکنّه سبحانه کرّه علیهم التکابر و رضی لهم التواضع…؛ اگر خدا به کسی از بندگانش اجازه تکبر ورزیدن را میداد نخست برای بندگان خاص خود از انبیاء و اولیاء خود آن را مجاز میشمرد اما خدای سبحان کبر را صفت نفرتانگیز برای آنها معرفی کرده و آن را منکر شمرده و تواضع را برای آنان پسندیده است (و آن را هم چون تاج افتخار بر سر آنها نهاده) و آنها به همین دلیل هم در پیشگاه خدا خاضع بوده و صورت بر خاک مینهادند و هم در برابر مؤمنان اظهار فروتنی میکردند.[۱۰]
با توجه به این نکته میتوان این گونه نتیجهگیری کرد: روایاتی که در این زمینه هست نمیگوید که تکبر به عنوان یک حالت روانی که خودپسندی و خود بزرگ بینی است، ممدوح میباشد و اگر در مقابل یک آدم متکبر قرار گرفتید شما هم واقعاً متکبر و خود بزرگ بین باشید و سعی کنید این رذیله را کسب کنید بلکه میخواهد بگوید شما همیشه باید متواضع باشید ولی رفتار شما با یک آدم متکبر رفتار متکبرانه باشد تا دماغ او را به خاک بمالید.
و لذا تکبر به این اعتبار یعنی رفتار متکبرانه (هرچند صفت تکبر وجود نداشته باشد) با تواضع قابل جمع است انسان میتواند تکبر نداشته باشد و آراسته به فضیلت اخلاقی تواضع باشد اما با کسی که به رذیلت تکبر مبتلا و گرفتار است متکبرانه رفتار کند.[۱۱]
و لذا مشکلی ندارد که اسلام از یک طرف توصیه به تواضع بکند و از سویی به مسلمانان بگوید در مقابل متکبر با تکبر عمل کنید تا ذلیل نشوید و با عزت بمانید.
در تاریخ نیز شواهدی بر این مدعا به چشم میخورد که به یک مورد به عنوان نمونه اکتفا میشود:
کاروان مصیبت زده و داغدیده کربلا را وقتی بردند به مجلس عبیدالله بن زیاد، زینب(س) در حالی که عده ای از زنان اسیر با او حرکت میکردند با یک هیبت، عزت و سربلندی وارد مجلس شد که هیچ اعتنایی به عبیدالله ـ که مجلس پیروزی و شادمانی را ترتیب داده و در صدر آن نشسته بود ـ نکرد و بدون این که سلام بکند نشست. این رفتار زینب(س) قطعاً از روی این که در آن حضرت تکبری وجود داشته باشد نبود اما «متکبرانه» بود و دماغ عبیدالله را به خاک مالید به گونه ای که نتوانست شکست خود را در مقابل این رفتار زینب پنهان کند لذا خود را به تجاهل زده و گفت: «من هذه المتکبره» یا «من هذه المتنکره»، این زن متکبر (و یا این زن ناشناس) کیست؟[۱۲]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ پیام امام امیرالمؤمنین، آیت الله مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۴۰۴، خطبه ۱۹۲.
۲ـ المیزان، علامه طباطبایی، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۱۵، ص۳۳۱.
۳ـ اخلاق (گزیده آثار اخلاقی امام خمینی)، امام خمینی، مرکز تدوین و نشر کتب درسی حوزه، نشر دانش، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص۸۱.
منابع
- ↑ ﴿أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًی لِّلْمُتَکبِّرِینَ﴾. زمر / ۶۱ و آیات مشابه دیگر.
- ↑ اعراف / ۱۲.
- ↑ فرقان / ۶۳.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، انتشارات قائم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ص۴۹۷.
- ↑ شعراء / ۲۱۵؛ و آیات مشابه دیگر از قبیل آیات: اسراء / ۲۴ و حجر/ ۸۸.
- ↑ ﴿فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّه عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّه عَلَی الْکافِرِینَ﴾. مائده / ۵۴.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، آل البی، بی تا، ج۱۶، ص۱۴۳.
- ↑ نهج البلاغه، سید رضی، تحقیق: محمد عبده، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۴، ص۹۵.
- ↑ شبّر، سید عبدالله، الاخلاق، ترجمه جباران، شیخ محمد رضا، قم، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ص۴۴۱؛ فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء، ج۶، ص۲۲۲.
- ↑ دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، ص۳۸۶، خطبه ۱۹۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (تعلیم و تربیت در اسلام)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش، ج۲۲، ص۶۱۹؛ دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، کانون تربیت شیراز، بی تا، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (حماسه حسینی)، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش، ج۱۷، ص۳۰۲.