غصب خلافت و اختلاف در امت اسلامی
این مقاله هماکنون به دست Golpoor در حال ویرایش است. |
غیر از غصب خلافت و تغییر مسیر حکومت اسلامی توسط ابوبکر و عمر با توجه به نکات به ظاهر مثبتی که در سیره حکومتی آنها وجود دارد چه مسائل و اشکال دیگری بر آنها وارد است؟
با مطالعه تاریخ اسلام و وضع سياسي اجتماعي جهان اسلام، چنین برداشت میشود که ابوبکر و عمر با تکيه بر مسندي که حق آنان نبود، مسير دين اسلام را از آنچه که پيامبر(ص) به امر خداوند مقرر کرده بود، منحرف کردند. شیعیان معتقدند که خلافت که طبق نص صریح پیامبر(ص) حق علي بن ابيطالب(ع) و ائمه بود به ناحق از جانب آنها غصب شد؛ بنابراین هيچ چيزي از آنها پذيرفته نيست. آنان زمینهساز انحراف مسلمانان از مسیر اصلی و همچنین اختلاف و شکلگیری فرقههای گوناگون در امت اسلام شدند که این موضوع سبب شد تا تبعات زیادی دامن گیر جهان اسلام شود.
اگر ابوبکر بر مسند خلافت نمينشست و عمر را جانشين خود نکرده بود، بنياميه و بنيعباس بر مسند خلافت تکيه نميزدند تا خونهاي بيشماري در اسلام بر سر تصاحب مسند خلافت ريخته شود. به گفته شهرستاني خلافت پس از پيامبر مهمترين مسئلهاي بود که بر سر آن خونهاي بيشماري ريخته شد. از اين رو ريشه تمام اختلافات به آنان بر ميگردد.
شهادت امام حسين(ع) یکی از تبعات غصب خلافت بود زیرا قدرتگيري يزيد از جانب معاويهای صورت گرفت که توسط عمر در شام به ولايت و استانداري رسيد. در حالي که او فرزند ابوسفيان و دشمن سرسخت پيامبر اسلام(ص) بود. اگر علي(ع) طبق وصيت و نصب پيامبر خلافت مي کرد، آيا معاويه را به عنوان کارگزار خود در شام يا فرمانده سپاه خود ميکرد؟ معلوم است که علي(ع) هرگز معاويه را به حکومت شامات نصب نمیکرد؛ چنان که پس از ۲۵ سال زمانی که به حکومت رسيد او را عزل کرد. حکومت معاويه در شام مشکل بزرگ حکومت چند ساله علي(ع) نيز بود. تبدیل خلافت به پادشاهی موروثی توسط معاویه صورت گرفت و دستیابی عباسیان به خلافت نتیجه ظلم و ستم فراوان امویان بود و همه اینها به زمامداری سه خلیفه نخست برمیگردد.