تغییر ضمیر در دعا
آیا میتوان در ادعیه به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده کرد؟ مثلا «ثبت قلبی» را «ثبت قلوبنا» بگوییم؟ آیا این بدعت است؟
تغییر ضمیر در دعا اگر به قصد وارد کردن چیزی جدید در متن دینی دعا باشد نوعی بدعت شمرده شده است. روایاتی از ائمه اطهار(ع) نقل شده است که در آن معصوم(ع) از تغییر جزئی در متن دعا نهی کرده است. سیره علمای شیعه در بیان روایات و ادعیه معصومان(ع) چنین بوده که، مطابق کتابهای روایی معتبر شیعه، عین متن روایت دعا را بیان کنند. آنان در نقل متن دعا نیز در صورتی که روایت متفاوت دیگری از آن دعا وجود داشته باشد، این تفاوتها را بیان و به منبع آن ارجاع میدادهاند.
اختراع دعا
در روایتی معصوم(ع) اختراع و ساختن دعا را نهی کرده است. در کتاب کافی روایتی با این مضمون نقل شده است: «دخلت علی أبی عبدالله(ع) فقلت: جعلت فداک إنی اخترعت دعاء قال: دعنی من اختراعک؛ بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم فدایتان شوم من از پیش خود دعایی اختراع کردهام؛ حضرت فرمود رها کن مرا از اختراع خود.» [۱]. سپس امام صادق(ع) به راوی حدیث دعایی آموزش میدهد.
برخی عالمان شیعه با تکیه بر این روایت ساختن ادعیه و اذکار و استفاده از آنها به جای ادعیه و اذکار مأثور (نقل شده از معصوم) را، از سوی برخی گروههای مذهبی، مذمت کردهاند. برای نمونه، میرزا حبیب الله هاشمی خویی،شارح نهج البلاغه و فقیه شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری، استفاده صوفیه از ادعیه، اوراد و اذکار غیر مأثور را نقد کرده است.[۲]
تغییر در دعا
در روایاتی دیگر تغییر در دعای مأثور نیز از سوی معصوم(ع) نهی شده است. در روایتی که عبدالله بن سنان از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده است آمده که «شبهاتی به شما خواهد رسید، پس بدون راهنما و پیشوای هدایت کننده خواهید ماند و در آن شبهه نجات نمییابد مگر کسی که دعای غریق را بخواند، گفتم دعای غریق چگونه است؟ فرمود میگویی: «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» پس گفتم «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» حضرت فرمود به درستی که خداوند عزوجل مقلب قلوب و ابصار است، اما چنانکه من میگویم بگو، «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ»[۳]
این رویکرد موجب شده است تا عالمان شیعه نسبت به تغییر در متن ادعیه مأثور حساسیت نشان دهند و از آن منع کنند. شیخ عباس قمی، در مفاتیحالجنان بعد از نقل زیارت وارث میگوید: «این زیارت، معروف به زیارت وارث است و مأخذ آن کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی است که از کتب معتبر و معروف نزد علما است و من این زیارت را بلاواسطه از همان کتاب شریف نقل کردم؛ آخر زیارت شهدا همین بود که ذکر شد «فَیا لَیتَنی کنْتُ مَعَکم فَأفُوزَ مَعَکم» پس بخشی که برخی بعد از این ذکر کردهاند «فِي اَلْجِنَانِ مَعَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدَاءِ وَ اَلصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنْ كَانَ فِي اَلْحَائِرِ مِنْكُمْ وَ عَلَى مَنْ لَمْ يَكُنْ فِي اَلْحَائِرِ مَعَكُمْ» تمامی اینها زیادی است.[۴]
در ادامه، شیخ عباس قمی به نقل از استاد خود در کتاب لؤلؤ و مرجان اضافه میکند که این کلمات که متضمن چند دروغ واضح است علاوه بر جسارت، ارتکاب بر بدعت و افزودن بر فرموده امام معصوم(ع) است و چنان شایع و متعارف شده که البته چند هزار مرتبه در شب و روز در حضور مرقد ابی عبدالله الحسین(ع) و محضر ملائکه مقربین و مطاف انبیا و مرسلین(ع) به آواز بلند خوانده میشود و احدی بر ایشان ایراد نمیکند و از گفتن این دروغ و ارتکاب این معصیت نهی نمینمایند.[۵]
منابع
- ↑ محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۴۷۶، ح ۱.
- ↑ میرزا حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیة، ج ۱۳- ص ۳۸۱.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ هجری، ص۳۵۲، ح۴۹.
- ↑ عباس بن محمدرضا القمی، مفاتیح الجنان، تهران، انتشارات جاویدان، ص ۸۵۴–۸۵۹.
- ↑ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، سازمان انتشارات جاویدان، کتاب فروشی محمد حسن علمی، ص۸۵۴–۸۵۹.