تساهل و تسامح در دین از منظر قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۵ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

تساهل و تسامح در منظر قرآن کریم چگونه است؟


معنای تساهل و تسامح

از نظر لغت: تسامح: آسان گرفتن بر یکدیگر، مدارا کردن، فروگذار کردن، سهل انگاری و تساهل: سهل گرفتن، به نرمی رفتار کردن، سست گرفتن می‌باشد و در اصطلاح به معنای: آسان گرفتن با یکدیگر که با مصالحه و سازش‌گری و لاقیدی همراه باشد:

تاریخچهٔ و هدف ابداع کنندگان این نظریه

اروپائیان رسم تساهل را نخستین بار در کارهای دین پیشه کردند، و آن هنگامی بود که مذهب پروتستان و برخوردهای خونین پیروانش با پیروان مذهب کاتولیک، آرامش جوامع اروپائیان را برهم زد و پیشرفت هموار اجتماعی آن‌ها را مانع شد و سرانجام برای پیش‌گیری از جنگ‌های مذهبی راهی جز تحمل عقاید مخالف باقی نماند. منشأ دیگر تساهل را نزد اروپائیان در مشرب اصالت تکثر یا آئین چندگانگی باید جست.

برای عملی کردن افزایش نقش انسان در تصمیم‌گیری‌ها و نیز ساختن خود، طبق آنچه که دلخواه اوست باید به آرمان (وحدت ادیان برای ایجاد تساهل در دین) اشاره کرد، مخفی نماند که ادیان الهی اشتراک‌های فراوانی داشته و حتی از نظر دین اسلام، تکیه بر این مشترکات برای ایجاد پیوند و ارتباط و تفاهم بین کسانی که متفق در این مشترکاتند، امری قابل قبول است.

آنچه را که معتقدین به تساهل بیان می‌دارند این است: که برای ایجاد وحدت، لزوماً باید شعائر حذف شده و همان نقطه مشترک اصلی بدون این که حساسیتی را علیه دیگران برانگیزد، باقی بماند. استدلال آن‌ها این است که باید جدائی و تمایزات اعتقادی بین انسان‌ها را از بین برد تا جنگ و درگیری و کشمکش در دنیا خاتمه پیدا کند و همه تحت لوای یک دین جهانی مشترک زندگی آرامش بخش داشته باشند.

دلیل طرفداران تساهل و تسامح از قرآن کریم

﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَی وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ[۱] کسانی که به آئین اسلام ایمان آورده‌اند (مسلمانان) و یهود و نصاری و صابئین، هرگاه ایمان (راستین) به خدا و قیامت داشته وعمل صالح انجام داده‌اند، اجر و پاداش آنان نزد خدا محفوظ بوده، و نه از عذاب قیامت بر آنان بیمی است و نه اندوهگین می‌باشند.» با توجه به آیه فوق شرط رستگاری بشر در طول تاریخ دو چیز است:

الف. ایمان به خدا، نبوت و شریعت‌های الهی

ب. عمل خالصانه و پیروی صادقانه از آن شریعت‌ها.

در آیهٔ فوق، زمان قید نشده است، ولی از آن، حجّیّت اعتبار ادیان یاد شده در عصر رسالت استفاده نمی‌شود، زیرا اطلاق آن مقید می‌گردد به اینکه صرفاً خود را مسلمان یا یهودی یا نصرانی یا صابئی نامیدن، مایه نجات و رستگاری نیست. نجات و رستگاری در گرو دو چیز است: ایمان حقیقی و عمل صالح، و عمل صالح در هر زمانی در گرو پیروی از شریعت الهی مخصوص آن زمان است. پیامبر اکرم(ص) آخرین پیامبر الهی و شریعت اسلامی آخرین شریعت است، چنان‌که (در آیهٔ ۴۰ احزاب) بر خاتم پیامبران بودنش تصریح شده است.

پس با آمدن شریعت اسلامی، پیروی از شرایع دیگر اعتبار ندارد و مورد قبول خداوند نخواهد بود. این حکم مقتضای خاتمیبت و جهانی بودن نبوّت پیامبر اسلام است؛ زیرا با فرض حجیت و اعتبار شرایع پیشین، عمومیّبت و خاتمیّت شرعیّت اسلام معنای معقولی نخواهد داشت، در حالی که بر جهانی بودن وعمومیّت دعوت پیامبر اسلام آیات و روایات بسیاری دلالت می‌کند. ﴿... وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأنْذِرَکُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ …[۲] این قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس را که پیام قرآن به او برسد، به آن بیم دهم.

آثار و پیامدهای سوء تساهل و تسامح

الف. پیامدهای تساهل در اصول و برنامه‌های دینی:

۱. تحیر و سرگردانی در صراط‌های مستقیم ۲. آسیب دیدن فرهنگ دینی ۳. آسیب دیدن امنیّت و استقلال ملّی ۴. حاکمیبت یافتن اندیشه‌های غیردینی

ب. پیامدهای تساهل در حدود الهی: ۱. دگرگونی ارزش‌های اسلامی ۲. از بین رفتن قبح گناه ۳. گرایش به فرهنگ غیراسلامی ۴. ناپسند شمردن پایبندی به ارزشها.

سهله و سمحه

در لغت: سهل و آسان، چنانچه در حدیثی از رسول خدا(ص) نقل شده: «لم یرسلنی الله بالرهبانیه و لکن بعثنی بالحنیفه السهله المحه؛ یعنی خداوند مرا به رهبانیت و ترک دنیا رسالت نداد بلکه مرا بر دین حنیف ابراهیمی که سهل و آسان است مبعوث فرمود.»[۳]

سهله و سمحه در قرآن کریم

آیه ۷۸ حج

۱. در مسائل اجتماعی، پیامبر(ص) در مقابل گناهکاران و خطاکاران با خوش‌اخلاقی برخورد می‌کرد و بر آن‌ها سخت نمی‌گرفت، چنانچه خداوند دربارهٔ او می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحْمَه مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ…[۴] از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می‌شدند.

۲. در باب مسائل عبادی

الف. در باب نماز، تخفیف‌هایی به مسلمانان داده شده از قبیل، قصر نماز به هنگام سفر، رفع نماز از بانوان در هنگام عادت‌های ماهانه و تفسیر شکل نماز در وقت بیماری یا خوف از دشمن.

ب. در باب روزه: آسان‌گیری‌هایی دربارهٔ مریض، مسافر، زن باردار و حائض، سالخوردگان و کسانی که زیاد عطش می‌کنند، بیان شده است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ … فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّه مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ … … یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ …}}[۵]

نتیجه‌گیری:

سهل بودن شریعت اسلامی بدین معناست خداوندی که زمام تشریع و قانونگذاری در دست اوست، احکام مشقت بار و طاقت‌فرسا بر دوش بندگان خویش ننهاده است، نه این که ما می‌توانیم به هر چیز آسانی حکم کرده و به شریعت نسبت دهیم.

همان خداوندی که به علّت رأفت بر بندگان خود کرده و تکالیف سخت را از دوش آنان برداشته است، خطر تسامح در نسبت دادن احکام به شریعت را نیز گوشزد کرده و بنده برگزیده خود را از عواقب این کار چنین بیم داده است. ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الأقَاوِیلِ (۴۴)لأخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ (۴۵)ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ (۴۶)فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ[۶] اگر رسول الله(ص) پاره‌ای گفته‌ها برما بسته بود، او را با قدرت می‌گرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره می‌کردیم، و هیچ‌یک از شما مانع از عذاب او نمی‌شد.»


مطالعه بیشتر

۱. تسامح و تساهل از دیدگاه قرآن و عترت، حسین عبدالمحمدی، ناشر: ظفر. چاپ اول بهار ۱۳۸۱.

۲. تسامح آری یا نه، دفتر نخست، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، نشر خرم ۱۳۷۷.

۳. تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، علی ربانی گلپایگانی، ناشر: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، زمستان، ۱۳۷۹.

۴. کتاب سلسله دروس اندیشه‌های بنیادین اسلامی، فلسفه اخلاق، مجتبی مصباح، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

۵. کتاب مدارا با مخالفان در قرآن و سیره نبوی، غلامرضا نوعی، ناشر: انتشارات کتاب معین، چاپ اول ۱۳۷۹.


منابع

  1. بقره: ۲/۶۲.
  2. انعام: ۶/۱۹.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج۲۲، ص۲۶۳، باب ۵، روایت ۳.
  4. آل‌عمران: ۳/۱۵۹.
  5. بقره: ۲/۱۸۳ تا۱۸۵.
  6. الحاقه: ۶۹/۴۴ تا۴۷.