پرش به محتوا

پیش نویس:ثارالله

سؤال

معنای عبارت «ثارالله» خطاب به امام حسین،‌ چیست؟


معنای ثارالله

ثارالله، لقب امام حسین علیه‌السلام در منابع شیعی. ثار از مادّه «ث أر» است که در آن همزه به الف بدل شده است. ثأر در لغت به معنای خون و خونخواهی و قاتل و دشمن و به صورت (مثلاً ثأرتُ فلاناًبفلانٍ) به معنای کشتن قاتل برای انتقام خون مقتول است.[۱] خونخواهی و انتقام از عادات عرب پیش از اسلام و ثار از مفاهیم رایج در فرهنگ آن زمان بوده، چنانکه در کتب تاریخ و تفسیر گوشه‌هایی از اعتقادات و رفتارهای عرب جاهلی در این زمینه گزارش شده است.[۲]

در برخی از روایات، پس از اشاره به اینکه امام حسین «ثارالله فی الارض» است، خداوند منتقم خون او معرفی شده است که انسان‌ها را به خونخواهی وی دعوت می‌کند.[۳]به گفته علامه مجلسی، منظور از ثارالله آن است که خودِ امام حسین در دوران رجعت، انتقام خون خود و خاندانش را خواهد گرفت.[۴]

پنج وجه معنایی برای ثارالله

در مجموع، لغویان و حدیث شناسان، پنج وجه معنایی برای ثارالله ذکر کرده‌اند:

  1. آنکه ثار مصدر و مضافِ آن (اهل) محذوف است، در این صورت ثارالله یعنی کسی که شایسته آن است که خداوند خونخواهی او را بکند.[۵]
  2. آنکه ثار به معنای مفعولی (مثئور) است، یعنی کشته شده‌ای که خونخواه دارد و ثاراللّه به کسی گفته می‌شود که خدا خونخواه اوست. [۶]
  3. آنکه ثار به معنای مطلقخون در نظر گرفته شود، در این حالت ثارالله همانند تعبیراتی چون عین اللّه و یداللّه در معنای مجازی به کار رفته است.[۷]
  4. آنکه ثار تصحیف ثائر، و «ثارالله» مترادف «الثائرُلِله» است، در این صورت ثارالله به معنای کسی است که در راه خدا و برای او خونخواهی کرده است.[۸]
  5. آنکه ثار به معنای خونِطلب شده، است، در این صورت، اضافه‌اش به اللّه از آن جهت است که خداوند ولیّ حقیقی این خون است.

لقب امام حسین علیه السلام

در برخی از متون روایی از جمله زیارت عاشورا بر امام حسین،ِ به عنوان ثارالله و پسر ثارالله درود فرستاده شده است.[۹]به گفته علامه مجلسی در برخی از نسخه‌های کتاب الکافی[۱۰]ثائرالله به کار رفته است.[۱۱]ثار الله در اشعار برخی شاعران قدیمی هم به عنوان لقب امام حسین علیه السلام کاربرد داشته است. برای نمونه ابن‌رومی، شاعر شیعی(درگذشت ۲۸۳ق) در قصیده‌ای که در رثای یحیی بن عمر سروده، تعبیر ثارالله را به کار برده است.[۱۲]

منابع

درگاه‌ها


  1. اسماعیل بن حماد جوهری (۱۳۷۶). الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «ثأر». چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره.
  2. الموسوعة الفقهیه. ج۱۵. کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة،. 1408ق. صذیل «ثأر». تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  3. ابن قولویه (۱۳۵۶ش). کامل الزیارات. ج۱. صص۲۱۸. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  4. بحار الانوار. جج۹۸. ۱۴۰۳ق. صص۱۵۱. پارامتر |first1= بدون |last1= در Authors list وارد شده‌است (کمک); تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  5. مجلسی. بحار الانوار. ج۹۸. ص۱۵۱.
  6. محمودبن عمر زمخشری (1972م). اساس البلاغة، ذیل «ثأر». تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  7. فخرالدین بن محمد طریحی (۱۳۶۲ ش). مجمع البحرین، ذیل «ثأر». چاپ احمد حسینی، تهران. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  8. علامه مجلسی. بحار الانوار. ج۹۸. ص۱۵۱.
  9. ابن قولویه (۱۳۵۶ش). کامل الزیارات. صص۱۷۶، ۱۹۵، ۱۹۶، ۱۹۹؛. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  10. کلینی (۱۴۰۷ق). الکافی. ج۴. ص۵۷۶. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  11. مجلسی (۱۴۰۳ق). بحار الانوار. ج۹۸. صص۱۵۴–۱۵۵. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  12. ابن رومی (۱۴۱۱ق). دیوان ابن رومی. ج۲. ص۲۷. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)