تفاوت بین کافر و مشرک از منظر قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

فرق کافر و مشرک از نظر قرآن کریم چیست؟

کافر به کسی گفته می‌شود که اصول دین اسلام را قبول ندارد؛ چه معتقد به یکی از دین‌های الهی(مجوس، یهود، مسیح) باشد یا یکتاپرست نباشد. مشرک برای این جهان خالقی را همچون خدا می‌پذیرد اما شرکایی برای خدا از جهت عبادت، تدبیر و … قرار می‌دهد.

فرق کافر با مشرک این است که مشرک اصول دین هیچ‌کدام از ادیان الهی را قبول ندارد؛ اما کافر گاهی پیرو یکی از ادیان آسمانی است و اسلام را قبول ندارد. گاهی نیز ممکن است خداپرست نباشد.

کافر و مشرک گاهی به یک معناست یعنی فردی چون برای خدا شریک قائل است، کافر هم هست زیرا توحید را که از اصول دین می‌باشد، انکار کرده است.

هر مشرکی کافر نیز هست چون اصول دین را قبول ندارد؛ اما کافر ممکن است مشرک باشد و ممکن هم هست که خداپرست و غیر مسلمان(پیرو دین مجوس، یهود یا مسیح) باشد.

مفهوم‌شناسی

كفر در لغت

کفر به معناي پوشانيدن است.[۱] به شب «كافر» اطلاق مي شود. چون شب، اشياء خارجي را در تاريكي خود مي‌پوشاند.[۲] كافر را كافر گويند چون نعمت الهي را مي پوشاند [۳]

كفر در اصطلاح

علما در معنای کفر گفته‌اند: عنوان «كافر» بر هر كس كه منكر خدا، نبوت و يا يكي از ضروريات اسلام باشد، صدق مي‌كند.[۴] به مسلمانی که چيزي از ضروريات دين را طوري انكار کند كه به انكار رسالت پيغمبر و يا تكذيب او برگردد، کافر گفته می‌شود.[۵] کفر در مقابل اسلام است(هر کس مسلمان نیست، کافر است با هر اعتقادی که دارد).[۶] کافر کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کند.[۷] برخی بر این باورند که فرقي بين كافر از روی آگاهانه و غافل وجود ندارد.[۸]

شرک در لغت

شرک در اصطلاح

کفر در قرآن

با بررسی در آیاتی که مشتقات «کفر» در آن آمده است روشن می‌شود که لفظ «کافر» شامل حق پوشی از روی عناد و عمد و هم از روی جهل و نادانی می‌شود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ كافران را خواه بترسانى يا نترسانى تفاوتشان نكند، ايمان نمی‌آورند.(بقره:۶). آیه به صراحت بیان می‌کند که کفر آنها از روی عناد و لجاجت است: ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ؛ و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند.(نمل:۱۴)

شرک در قرآن

مشرکان معتقد به خدا هستند و می‌دانند که خداوند همه چیز را خلق کرده است، اما شرکایی برای خدا درست کردند، تا اینکه شفیع آنها قرار بگیرند.[۹]

«شرک» و شرکت و مشارکت به معنای شریک شدن است: ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ؛ و براى او شريكى در فرمانروايى نبوده است.(فرقان:۲) در حکومت و تدبیر عالم شریکی نداشته است و «شرک» اسم است، یعنی عمل شرک و به معنی شریک و نصیب آمده است. ﴿أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ؛ يا آنان در [كار] آسمانها همكارى داشته‌اند؟(فاطر:۴۰)[۱۰] و مشرک کسی است که برای خدا شریک قرار بدهد و چنین شخصی قابل آمرزش نیست مگر آنکه در دنیا توبه کند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا؛ مسلماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‌بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى‌بخشايد، و هر كس به خدا شرك ورزد، به يقين گناهى بزرگ بربافته است.(نساء:۴۸) کسانی که به خدا شرک می‌ورزند خداوند آن‌ها را نمی‌بخشد.

اقسام شرک

  1. شرک در خلقت: مانند: عقیده ایرانیان قدیم که خیرات را از یزدان و شرور را از اهریمن می‌دانسته‌اند. ﴿وَ جَعَلُو اللهِ شرکاءَ الجنّ؛ و براى خدا شريكانى از جن قرار دادند(انعام:۱۰۰)
  2. شرک در تدبیر عام: گروهی هستند که معتقدند برای هر یک از انواع عام به یک تدبیر کننده وجود دارد. مانند: اعتقاد به خدای دریا، خدای صحرا و … در سوره شعراء آیه ۲۷، آمده است: چون موسی خدا را رب العالمین خواند فرعون گفت: او دیوانه است.
  3. شرک در عبادت: و آن اینکه خدا را عبادت نمی‌کردند، بلکه بتها، آفتاب، ماه، دریا، حتی اشخاص را و … پرستش می‌کردند. در حالی که جز خدا خالقی نیست و او خالق و آفریننده تمام اشیاء است.[۱۱]


مطالعه بیشتر

  • قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ماده «کفر» و «شرک».
  • معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ماده «کفر» و «شرک».
  • تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، جلد ۲، صفحه ۲۱۰، جلد ۱۹، صفحه ۳۶۴.


منابع

  1. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۲۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دارالقلم، ص۷۱۴. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۴۷۵.
  2. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، دفتر نشر كتاب، چاپ اول، ص۸۸، ماده جحود. ص۴۳۳، ماده كفر. تاج العروس، ذيل ماده كافر، ج۳، ص۵۳۴.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ذيل ماده كفر، ج۵، ص۱۴۷.
  4. يزدي، محمدكاظم، العروه الوثقي، كتاب الطهاره، باب النجاسات.
  5. امام خميني، روح الله، تحرير الوسيله، ج۱، ص۲۱۱، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۶۶.
  6. حلي، كشف المراد، ص۳۳۶. ابن ميثم بحراني، قواعد المرام، ص۱۷۱. قاضي ايجي، شرح مواقف، ج۸، ص۳۳۱.
  7. قرشی، سید علی اکبر، قاموس القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ذیل ماده «کفر».
  8. سيد مرتضي، الذخيره في علم الكلام، ص۵۳۴.
  9. یونس/ ۱۸.
  10. فاطر/ ۴۰.
  11. انعام/ ۱۰۱، عنکبوت/ ۶۵.