کربلا افضل است یا کعبه

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۹ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

متأسفانه شيعه روايت‌هايی به اهل بيت نسبت داده‌اند که زیارت امام حسین و به کربلا رفتن چندین برابر مکه رفتن ثواب دارد و توسط همين روايت‌ها، مقام كربلا را از مكه بالاتر برده‌اند؛ در حالي كه قرآن کریم از مكه و كعبه، با احترام و عظمت یاد مي‌كند و اگر کربلا برتر از مکه بود، پس چرا در قرآن سخنی از این برتری به میان نیامده است و امامان بعد این برتری را بیان کرده‌اند؟


روایاتی در کتب شیعه نسبت به فضیلت زیارت امام حسین (ع) وجود دارد که ثواب آن را معادل یا چندین برابر ثواب حج و عمره مقبول دانسته شده است. اینگونه روایات به چند دلیل، هیچ گاه از ارزش کعبه و حج نمی‌کاهد:

یک) ارزش و اهمّيت کعبه و حج براى همه مسلمانان، روشن است. دو) آیات قرآن و احادیث بر عظمت و افضل بودن مکه و جایگاه ویژه آن دلالت دارد. سه) براى اثبات اهميت كعبه از نظر شيعيان كافى است فتاواى فقهای شیعه را در باب نماز واجب و مستحب و مراسم احتضار، نماز و تدفين ميت، ذبح حيوانات و ... مرور شود كه در تمامى اين موارد توجه به سوى كعبه، شرط صحت و قبولى اعمال مى‌باشد. چهار) دليل فضليت سرزمین کربلا، شهادت امام حسين(ع) در آن سرزمين است كه موجب زنده شدن روحيه حق طلبي، ظلم ستيزي و ياري دين مي‌شود. بعد از شهادت امام حسين تا كنون ده‌ها قيام به خاطر مبارزه ظلم و فساد با سرمشق و الگو قرار دادن امام حسين شكل گرفت و همه اين قيام‌ها با توجه به الگو قرار دادن آن حضرت و قيامش صورت گرفته است.

برتری کربلا به این معنا نیست که سرزمین‌های مقدس دیگر ارزش خود را از دست داده‌اند. روایات فضیلت را شیعیان برگرفته از روایات صحیح السند و معتبری است که از اهل بیت(ع) نقل شده است. از سوی دیگر برخی از اهل سنت، شهر مدینه را برتر از کعبه مى‌دانند. نووى یکى از علماى بزرگ شافعى مى‌نویسد: «علماى اهل سنت اجماع دارند که مکه و مدینه برترین نقطه زمین است، اما در این که کدام یکى از این دو بر دیگرى برترند، اختلاف دارند». این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکان‌ها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن اختلاف نظر به شیعیان درست نمی‌باشد.

کعبه سرزمینی مقدس در میان همه امت‌ها

تاریخچه کعبه

خانه كعبه پيش از ابراهيم(ع)، از زمان حضرت آدم(ع) بر پا شده بود: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّه مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ؛ نخستين خانه‏اى كه به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد، در سرزمين مكه بود(آل عمران) پرستش خداوند از زمان آدم(ع) بوده است و تعبيرى كه در آيه ۱۲۷ سوره بقره به چشم مى‌‏خورد نيز همين معنى را مى‏‌رساند: ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ؛ بياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏‌هاى خانه (كعبه) را بالا مى‏‌بردند و مى‏‌گفتند: پروردگارا! از ما بپذير؛ تو شنوا و دانايى.؛ اين تعبير مى‌‏رساند كه شالوده‏‌هاى خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل (ع پايه‏‌ها آن را دوباره تعمیر کردند.[۱]

تقدس كعبه نزد اقوام

كعبه در نظر امت‏‌هاى مختلف نیز مورد احترام و تقدیس بود؛ هنديان آن را تعظيم مى‏‌كردند و معتقد بودند به اينكه روح «سيفا» كه به نظر آنان اقنوم سوم است، در حجر الاسود حلول كرده و اين حلول در زمانى واقع شده كه سيفا با همسرش از بلاد حجاز ديدار كردند و همچنين صابئينى از فارس و كلدانيان، كعبه را تعظيم مى‏‌كردند و معتقد بودند كه كعبه يكى از خانه‏‌هاى مقدس هفتگانه است ... و گفته شده كه كلدانيان معتقد بودند كعبه خانه زحل است، چون قديمى بوده و عمر طولانى كرده است و ایرانیان هم آن را تعظيم مى‌‏كردند، به اين عقيده كه روح‏ هرمز در آن حلول كرده و بسا به زيارت كعبه نيز مى‏‌رفتند. در كعبه صورت‏‌ها و مجسمه‏‌هايى بود، از آن جمله تمثال ابراهيم و اسماعيل (ع) كه در دست‌شان چوب‏‌هاى ازلام داشتند؛ از آن جمله صورت مريم عذراء و مسيح نیز بود.[۲] اين خود شاهد بر آن است كه كعبه مورد تعظيم و تکریم بود.[۳] زمخشری حکایتی در باب نامگذاری زمزم گزارش کرده که ضمن آن از آمدن بابک بن ساسان به مکه یاد شده است[۴] و حکایت مزبور را با اندکی تفاوت، مسعودی[۵] و حموی[۶] نیز گزارش کرده‌اند.

کعبه، قبله امّت اسلامی

خداوند متعال در آیه ۱۴۴ سوره بقره به این عظمت تصزیح نموده است: ﴿قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ؛ نگاه‌هاى انتظارآمیز تو به سوى آسمان را (براى تعیین قبله نهایی) مى‌بینیم. اکنون تو را به سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى، مى‌گردانیم. پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا باشید روى خود را به سوى آن بگردانید. در آیه ۱۵۰ سوره بقره نیز می‌فرماید: ﴿وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنی‏ وَلِأُتِمَّ نِعْمَتی‏ عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ؛ و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روى خود را به سوى آن کنید! تا مردم، جز ظالمان دلیلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ از آنها نترسید! و(تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید.

امام صادق(ع) فرمود: «خداى عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمین قرار داد.»[۷]

زیارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر

خداوند متعال در آیه ۹۷ سوره آل عمران مى‌فرماید: ﴿وَللهِِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ؛ و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند؛ آنانکه توانایى رفتن به سوى کعبه را دارند و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رساند) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است.

کعبه، محل طواف، رکوع و سجود بندگان

طبق تصریح آیات قرآن، کعبه محل طواف و رکوع و سجود بندگان خد است:

  • ﴿وَإِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی‏ شَیْئاً وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْقائِمینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ (به خاطر بیاور) زمانى را که جاى خانه (کعبه) را براى ابراهیم آماده ساختیم (و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده! و خانه‏ام را براى طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع ‏کنندگان و سجودکنندگان پاک ساز.(حج:۲۶)
  • ﴿وَعَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا براى طواف‏کنندگان و مجاوران و رکوع‏کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!(بقره:۱۲۵)

ارزش والای کعبه در روایات اهل بیت(ع)

  • روایتی از امام باقر(ع) آمده است که فرمود: «مَا خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بُقْعَه فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی الْکَعْبَه وَ لَا أَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا لَهَا حَرَّمَ اللَّهُ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ فِی کِتَابِهِ‏ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ[۸]؛ خداوند تبارک و تعالی قطعه‌ای از زمین که نزدش محبوبتر از کعبه باشد، نیافریده است و با دستش اشاره به کعبه کرد و [فرمود:] قطعه‌ای از زمین که نزد خداوند عزوجل از کعبه گرامی‌تر باشد، وجود ندارد. به خاطر کعبه خداوند ماه‌های حرام را در کتاب خود از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، مقرر کرد.» در ذیل این روایت شش روایت دیگر نیز در اهمیت مکه و کعبه آمده است.
  • امام صادق(ع) فرمود: «أَحَبُ‏ الْأَرْضِ‏ إِلَى‏ اللَّهِ تَعَالَى مَكَّه وَ مَا تُرْبَه أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لَا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لَا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لَا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لَا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَا»[۹]؛ محبوب‌ترین زمین نزد خدا مکه است و نیست تربت و خاکی محبوبتر از تربت مکه نزد خدا و نیست سنگی محبوبتر نزد خدا از سنگ مکه و نیست درختی محبوبتر نزد خدا از درخت مکه و نیست کوهی محبوبتر از کوه مکه نزد خدا و نیست آبی محبوبتر از آب مکه نزد خدا.»
  • امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: «أَنَّ اللَّهَ‏ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَيْئاً وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ مَوْضِعَ‏ الْكَعْبَه[۱۰]؛ خداوند اختیار کرد از هر شیء چیزی را و اختیار کرد بر روی زمین مکان مکه را.»در این باب هفده روایت در عظمت و فضیلت کعبه آمده است.

سرزمین کربلا مکان تجلی‌گاه جهاد و ایثار و زنده کننده عظمت و ارزش کعبه

مستحب بودن سجده بر خاک کربلا

  • در روایتى امام صادق(ع) فرمود: {چمتن عربی|سجده بر خاک قبر امام حسین نورى مى‏بخشد که فروغ آن تا به زمین هفتم میرسد و هر کس تسبیحى از خاک قبر امام حسین به همراه داشته باشد، تسبیح کننده به حساب مى‌آید؛ هر چند که با آن تسبیح نکند.}}[۱۱]
  • معاویه بن عمار مى‌گوید: امام صادق(ع) کیسه‌اى داشت که در آن تربت امام حسین(ع) را نگه مى‌داشت. هر وقت که نماز مى‌خوانده آن را بر سجاده‌اش مى‌ریخت و بر آن سجده مى‌کرد. امام فرمود: سجده بر تربت امام حسین هفت حجاب را پاره مى‌کند.}}[۱۲]

شفا بخشی تربت کربلا

  • یونس بن ربیع گوید: امام صادق(ع) فرمود:‌ «نزد سر مبارک حسین بن على تربت قرمزى است که در آن شفاء هر دردى غیر از مرگ مى‌‏باشد.»[۱۳]
  • امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: «در تربت قبر امام حسین شفاء هر دردى بوده و آن دواء اکبر مى‌‏باشد.»[۱۴]

زیارت کربلا معادل هزار حج مقبول

ثواب زیارت کربلا در روایاتی با سلسله سند معتبر آمده است که بیانگر عظمت جایگاه این شهر به خاطر حرم ابا عبد الله الحسین(ع) در آن می‌باشد.
  • زید شحام نقل مى‌کند که امام صادق(ع) فرمودند: «زیارت امام حسین معادل بیست حجّ بلکه برتر از بیست حجّ و عمره مى‏‌باشد.»[۱۵]
  • امام صادق(ع) فرمود: «زیارت امام حسین معادل پنجاه حج با رسول خدا است.»[۱۶]

امام باقر و امام صادق (ع) در دو روایت صحیح دیگر، زیارت کربلا را معادل هزار حج مقبول و هزار عمره مبرور بیان کرده اند.[۱۷] در روایت صحیح دیگر نیز امام صادق(ع) ثواب زیارت را هزار حج و عمره مقبول ذکر کرده است.[۱۸]

فضائل مشترک کعبه و کربلا

روایاتى که فضائل مشترک کعبه و کربلا را بیان مى‌کنند فراوان است.

حرم الله و حرم رسول

روایات اسلامی بیانگر این مطلب است که علاوه بر کعبه، عنوان «حرم الله وحرم رسوله» بر شهرهای مدینه،‌ کربلا و کوفه نیز اطلاق شده است.

امام صادق فرمود: «مکه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است نماز در آن برابر صد هزار نماز و صدقه یک درهم در آن برابر با صد هزار درهم است و مدینه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است نماز در آن برابر ده هزار نماز و صدقه یک درهم برابر ده هزار درهم در غیر آن است و کوفه حرم خدا و رسول خدا و حرم امیرالمؤمنین است نماز در آن برابر هزار نماز و یک درهم صدقه در آن برابر هزار درهم در غیر آن است».[۱۹]

امیر المؤمنین فرمود: «مکه حرم خدا، مدینه حرم رسول خدا و کوفه حرم من است. هیچ ستمگرى به فکر ستم در آن نمى‏افتد، مگر آنکه خداوند پشتش را در هم مى‏شکند».[۲۰]

از امام صادق نقل شده است که رسول خدا فرمود: «مکه حرم خدا است و مدینه حرم من است».[۲۱]

طبق این روایات که از نظر سند صحیح هستند، حرم خدا که مکه است مشخص است؛ اما از مدینه و کوفه و کربلا نیز به «‌حرم خدا و حرم رسول خدا» تعبیر شده‌است. و اطلاق این تعبیر، دلیل بر این است که مکان‌هاى فوق از عظمت و قداست خاصى برخوردار است و همگى در آن مشترکند.

مکه و کربلا، شعبه‌ از رضوان و باغی از بهشت

ابن ابى العوجا در نزد امام صادق آمد و در باره کعبه سخنان واهى را بیان کرد. امام به او فرمود: «هر که را خدا گمراه ساخته و دلش را کور نمود،؛ حقّ بر او تلخ آید و آن را شیرین نداند و در نهایت شیطان دوستش شده و او را بوادى فلاکت افکنده و از آنجا خارجش نسازد! این خانه‏اى است که خدا خلق خود را توسّط آن بپرستش واداشته تا فرمانبرى ایشان را بیازماید و به تعظیم و زیارت آن تشویق کند، خداوند کعبه را مرکز پیغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، کعبه شعبه‏اى است از رضوان خدا».[۲۲]

تعدادى از روایات نیز کربلا را باغى از باغ هاى بهشت معرفى کرده است: از جمله اسحاق ابن عمار مى‌گوید: امام صادق فرمود: «جایگاه مزار امام حسین از آن روز که به خاک سپرده شده باغى از باغ‏هاى بهشت است» و نیز فرمود: «جایگاه مزار امام حسین آبراهى(درب) از آبراه‏هاى (درهای) بهشت است».[۲۳]

در روایت صحیح دیگر نیز امام صادق(ع) محل مضجع شریف امام حسین(ع) را باغى از باغ‌هاى بهشت توصیف کرده است.[۲۴]

اختلاف اهل سنت در افضل بودن کعبه

برتری کربلا به این معنا نیست که سرزمین‌های مقدس دیگر ارزش خود را از دست داده‌اند. روایات فضیلت را شیعیان به دروغ به اهل بیت نسبت نداده‌اند؛ در میان این احادیث روایت صحیح السند و معتبری نیز وجود دارد. از سوی دیگر، اهل سنت همانند مالک و گروهى دیگر، مدینه را برتر از کعبه مى‌دانند و نووى یکى از علماى بزرگ شافعى مى‌نویسد: «در نزد ما مکه برترین زمین است، اما مالک و جماعتى قائلند که مدینه برتر از مکه است». باز می‌نویسد: «علماى اهل سنت اجماع دارند که مکه و مدینه برترین نقطه زمین است، اما در این که کدام یکى از این دو بر دیگرى برترند، اختلاف دارند».[۲۵] ابن حزم در المحلى اختلاف آورده است که مالک گفته:‌ «مدینه برتر از مکه است و پیروان او به روایات فراوان احتجاج کرده اند».[۲۶] عبد الله ابن عبد البر قرطبى مالکى نیز جمعى از اهل بصره را در زمره طرفداران کسانى ذکر کرده که مدینه را برتر از مکه مى‌دانند.[۲۷] این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکان‌ها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن این حقایق به شیعیان درست نمی‌باشد.


روایات فضائل کربلای معلی، روشن مى‌کند که برترى کربلا از وجود مقدس امام حسین(ع) نشأت گرفته است. اگر زمین کربلا در میان بهشتیان ندا مى‌دهد: من زمین مقدس، پاک و مبارکم به خاطر همان آقاى جوانان بهشت است که در او مدفون است: «وَهِیَ تُنَادِی أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَهُ الطَّیِّبَهُ الْمُبَارَکَهُ الَّتِی تَضَمَّنَتْ سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ وَسَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ» و اگر خداوند زمین کربلا را بى نهایت گرامى‌داشت و به تواضع و شرافتش افزود باز هم به واسطه همان ریحانه رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم) و اصحاب مخلص اوست: «فَأَکْرَمَهَا وَزَادَهَا بِتَوَاضُعِهَا بِالْحُسَیْنِ وَأَصْحَابِهِ»؛ از طرف دیگر،‌ وجود سید الشهداء وابسته به وجود پدر و مادر بزرگوار آن حضرت است. وجود مبارک مادرش وابسته به وجود خاتم انبیاء است و وجود نبى اکرم علت اصلى خلقت عالم است. بنابراین خداوند مى‌دانست که از نسل رسول خدا انسان‌هاى پاک و هدایتگر جامعه به وجود مى‌آید،‌ آنحضرت را آفرید. در نتیجه اگر امام حسین که از وجود رسول خداست نبود، کعبه و کربلا هم نبود. اما عده‌ای به این حقیقت توجه نکرده و تصور می‌کنند بیان فضائل کربلا بدان معناست که کعبه ارزش و قداستی کمتر از کربلا دارد یا شیعیان این فضائل را جعل کرده و به اهل بیت نسبت داده‌اند که باید گفت در تجزیه و تحلیل روایات، باید از یکجانبه‌گرایی پرهیز کرد و مجموعه روایات را مد نظر گرفت؛ به عنوان نمونه، طبق روایاتى که فریقین نقل کرده‌اند،‌ حرمت مؤمن بالاتر از کعبه است؛ آیا این بدان معناست که کعبه دیگر ارزشی ندارد و حج را باید رها کرد یا اینکه می‌خواهد اهمیت حرمت مومن را بیان کند؟ وقتى حرمت مؤمن این گونه باشد، پس چرا نوه‌ رسول خدا و ریحانه پیامبر و آقاى جوانان اهل بهشت حرمتش به این معنا، برتر از کعبه نباشد؟

منابع

  1. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج‏۱، ص۴۵۴.
  2. ازرقى، محمد، اخبار مكه و ماجاء فیها من الآثار، بیروت، دار الاندلس للنشر، ج۱، ص۱۳۷.
  3. ابن هشام الحميرى، عبد الملك، السيره النبويه، بيروت، دار المعرفه، بى‌تا،ج‏۱، ص۲۵-۱۹. يعقوبى، احمد، تاريخ اليعقوبى، بيروت ، دار صادر، بى تا،ج‏۱، ص۱۹۷. طبري، محمد بن جرير، تاريخ‏الطبري، بيروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م، ج‏۲، ص۱۰۵-۱۰۷. طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‏۳، ص۵۵۹. رضا، محمد رشيد، تفسير القرآن الحكيم الشهير بتفسير المنار، بيروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج‏۱۰، ص۴۲۰.
  4. زمخشری، ربيع الأبرار ونصوص الأخبار، بيروت، مؤسسه الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۱، ص۱۸۸.
  5. مسعودی، على، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۶۵.
  6. حموی، ياقوت، معجم البلدان، بيروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۱۴۳.
  7. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۷۲. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۲۰.
  8. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۴، ص۲۳۹، باب فضل النظر إلى الكعبه، حدیث۱.
  9. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج‏۲، ص۲۴۳، حدیث۲۳۰۴.
  10. حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۳، ص۲۴۲، باب۱۸- بَابُ وُجُوبِ احْتِرَامِ الْكَعْبَه وَ تَعْظِيمِهَا وَ تَحْرِيمِ هَدْمِهَا وَ أَذَى مُجَاوِرِيهَا، حدیث۱۷۶۴۹.
  11. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.
  12. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.
  13. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۶۸.
  14. طوسی، محمد‍، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول،۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، ص۷۳۲.
  15. کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۰. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۲.
  16. حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۴.
  17. حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۳.
  18. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۷. حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۴۵۴.
  19. کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۶.
  20. کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۳.
  21. کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۵ و ص۵۷۶. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۶۴. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۹۵. طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۵۴.
  22. کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۱۹۸.
  23. ابن بابویه، محمد، ‏ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الرضى‏،‌ چاپ اول، ۱۴۰۶۹ق، ص۹۴. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۶.
  24. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، ‌مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۷. حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۵۱۲.
  25. نووی شافعی، یحیى، المجموع، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷م، ج۷، ص۳۸۸.
  26. إبن حزم أندلسی ظاهری، علی، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ج۷، ص۲۷۹.
  27. نمری قرطبی مالکی، یوسف، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار فی شرح الموطأ، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۴۶۰.