گریه آسمان بر امام حسین(ع)

از ویکی پاسخ
سؤال

خداوند در آیه ۲۹سوره دخان مي‌فرمايد: «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ»؛ از طرفي در مورد ولادت امام حسين(ع) در دعاي روز سوم شعبان داريم كه «بكته السماء و من فيها...» آیا بین آیه قرآن و روایت تناقض وجود ندارد؟ گريستن و يا نگريستن آسمان و زمين براي بشر آيا حقيقي است يا كنايي؟

آسمان و موجودات هستی برای افرادی که در دنیا عذاب شده‌اند، گریه نمی‌کنند. در مقابل از مرگ یا شهادت بندگان وارسته الهی غمگین شده و گریه می‌کنند. این دو تناقضی با هم ندارد. گریه آسمان و موجودات هستی بر ابا عبد الله الحسین(ع)، معصوملن(ع) و مومنان در روایات اسلامی آمده است.

برخورداری عالم هستی از شعور

همه موجودات در آموزه‌های اسلامی از يك نوع شعوري برخوردارند. این شعور آنها را به تسبیح الهی وامی‌دارد[۱] از دیگر سوی رفتار انسان بر آسمان و بارندگي و... اثر دارد که بیانگر شعور و درک آنهاست:﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا؛ اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم.(اعراف:۹۶) روایات اسلامی بیانگر گریه و ناراحت شدن عالم هستي در مرگ مومن است. [۲] همه اینها گویای واکنش موجودات جهان براتفاق‌های روزمره می‌باشد. گریه کردن یا نکردن بر مرگ افراد یکی از همین واکنش‌هاست.

گریه آسمان و زمین بر شهادت امام حسین(ع)

آسمان و زمین و موجودات جهان در فقدان پیامبران الهی(ع)، معصومان(ع) و ائمه هدی(ع) ناراحت و گريان مي‌شود. پيامبر اكرم(ص) گريه عرش خدا، ملائكه، آسمان، زمين و تمام موجودات را برای واکنش به گریه‌های حضرت زهرا(ع) تایید کرده است. [۳] در روایات آمده است که هنگام شهادت امام حسين(ع)، آسمان بر او گريه كرد و گريه او سرخي مخصوصي بود كه در اطراف آسمان نمايان شد. [۴] آسمان چهل روز بر شهادت امام حسين(ع) خون گریه کرد.[۵] آسمان بر حضرت يحيي(ع) و امام حسين(ع) چهل روز گريه كرد و بر ديگري جز آن دو گريه نكرده است. [۶]

دعای سوم شعبان که به مناسبت ولادت امام حسین(ع) خوانده می‌شود، یکی از روایاتی است که حادثه کربلا را نه برای انسان‌ها و بلکه بر همه موجودات هستی، مصیبتی فراموش نشدنی دانسته است. در قسمتی از این دعا آمده است:

واکنش هستی به فقدان افراد حقیقت یا کنایه

انسانی که مسیر هدایت را بر انسان‌ها ببندد با مرگ و ناراحتی‌شان، موجودات هستی واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. آیه ۲۹ سوره دخان این نگرش را تایید می‌کند که با غرق شدن فرعون و دنباله‌روانش، نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و نه هنگام نزول بلا (غرق شدن) به آنها مهلتي داده شد: ﴿فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ گريه نكردن آسمان و زمين بر عذاب شدگان الهی، ممكن است كنايه از حقارت آنها و نبود ياور و دلسوز براي آنها باشد. غرق شدن آنها هيچ عكس‌العملي را در هستي در پي نداشت.[۸] اهل آسمان‌ها و زمين براي مؤمنان و مقربان درگاه خداوند گريه مي‌كنند نه براي جباراني چون فرعونيان.[۹]

گريه آسمان و زمين در کنار کنایی بودن، يك گريه حقيقي نیز هست كه به صورت نوعي دگرگوني و سرخي مخصوص (علاوه بر سرخي هميشگي به هنگام طلوع وغروب) و با باريدن خون و ... خودنمايي مي‌كند. [۱۰]

حقيقي بودن گريه آسمان از دعاي سوم شعبان استفاده مي‌شود، هرچند در حق فرعونيان ممكن است علاوه بر معناي حقيقي، معاني كنايي هم صادق باشد كه گوئي هيچ ارتباطي با عالم هستي و جهان بشريت نداشته‌اند. هنگامي كه عذاب شدند كسي جاي خالي آنها را احساس نكرد. قطره اشكي بر مرگ آنها نريخت. [۱۱]

تناقض نداشتن قرآن با روایات

قرآن گریه کردن آسمان را برای غرق شدن فرعون نفی کرده است.[۱۲] آیه با روایات گریه کردن آسمان و زمین برپیامبران الهی(ع)، معصومان(ع) و مومنان تناقض ندارد. اگر آسمان‌ به فرعونیان گریه نکرد به خاطر نداشتن جایگاه معنوی آنها بود[۱۳] پیامبران الهی(ع)، معصومان(ع) و مومنان نزد خدا جایگاه بلندی دارند و با شهادت یا مرگ آنها، جهان غمگین شده و گریه می‌کند.

منابع

  1. سوره جمعه، آیه۱.
  2. حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۳۰۳، حدیث۱۱۱۹. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸.
  3. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، بيروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۹۱: « وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ بَكَى‏ لِبُكَائِكِ‏ عَرْشُ اللَّهِ وَ مَا حَوْلَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضُونَ وَ مَا فِيهِمَا»
  4. طبرسي، فضل، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۸هـ ۱۹۸۸ م، ج۹ـ۱۰، ص۹۸.
  5. فيض كاشاني، محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۲ هـ ۱۹۸۲ م، ج۴، ص۴۰۷.
  6. طبرسي، فضل، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۸هـ ۱۹۸۸ م، ج۹ـ۱۰، ص۹۸.
  7. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، ص۸۲۶.
  8. طبرسي، فضل، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۸هـ ۱۹۸۸ م، ج۹ـ۱۰، ص۹۸. طباطبايي، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ج۱۸، ص۱۵۰.
  9. طبرسي، فضل، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۸هـ ۱۹۸۸ م، ج۹ـ۱۰، ص۹۷ . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هشتم، ۱۳۷۱ ش، ج۲۱، ص۱۷۹.
  10. طباطبايي، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ج۱۸، ص۱۵۲.
  11. مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هشتم، ۱۳۷۱ ش، ج۲۱، ص۱۸۰.
  12. سوره دخان، آیه۲۹.
  13. مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هشتم، ۱۳۷۱ ش، ج۲۱، ص۱۸۰.