تسبیح مخلوقات خداوند

سؤال

مخلوقات خداوند، بجز انسان مانند حیوانات و نباتات و جمادات چگونه خالق خود را تسبیح می‌گویند؟ بخصوص جمادات؟

تسبیح موجودات عالم، از مفاهیم یقینی در فرهنگ اسلامی و قرآنی است. اینکه تسبیح موجودات به چه شکل است میان مفسران و عالمان اسلامی اختلاف است. عده‌ای این تسبیح را تکوینی (زبان حال) می‌دانند و عده‌ای آن را تشریعی (زبان قال) می‌دانند که لازمه آن فرض گرفتن وجود شعور و ادراک در تمام موجودات ذی‌روح و غیر ذی‌روح است. در تسبیح تشریعی، تمام موجودات با زبان مخصوص خودشان، تسبیح خداوند را می گویند.

معنای تسبیح

تسبیح در لغت بمعنی تنزیه و تقدس[۱] است و مراد از تسبیح خداوند، توجّه هر شیء به خداوند عزوجل و تقدیس و تنزیه او از هر نقص و عیبی[۲] می‌باشد، و بعبارت دیگر منزه دانستن حق تعالی از نقائص می‌باشد. ملاصدرا می‌گوید تسبیح و روح آن عبارت است از تجربه و خالص نمودن ذات الهی از وابستگی‌های موجودات و آمیزش پدیده‌ها و امکان. و حقیقت تسبیح را گواهی بر یگانگی خالق و دورداشت او از نارسایی‌ها و کاستی‌ها و اظهار عظمت و بزررگی او و دلالت بر قدرت و خدایی خداوند می‌داند.[۳]

تسبیح موجودات عالم در قرآن

واژة «تسبیح» و مشتقّات آن، ۹۲بار در ۸۸آیه از ۴۹ سوره قرآن به شکل مصدر، اسم و افعال ماضی، مضارع، امر و اشکال گوناگون صرفی آمده است.[۴]

در قرآن بارها به این موضوع تصریح شده است که تمام موجودات عالم تسبیح خداوند را می‌گویند. در سوره اسراء آمده است: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می‌گویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او می‌گوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمی‌یابید. به راستی که او همواره بردبار [و]آمرزنده است.(اسراء:۴۴)

در آغاز سوره‌های مُسَبِّحات (سوره‌هایی که با تسبیح خداوند شروع می‌شود) تسبیح خداوند آمده است. و در آیات دیگری همچون آیه ۴۱ سوره نور، آیه ۷۹ سوره انبیاء و...[۵]

تسبیح تکوینی موجودات عالم

تسبیح تکوینی آن است که تمامی موجودات عالم در مقابل خداوند مطیع، و مقهور قدرت او هستند. و تسبیح آنان از این جهت بدین معناست که: همه موجودات از آن روزی که از نیستی به هستی آمده‌اند، ذاتاً بر وجود قدرتی مافوق خود، که آنان را به وجود آورده دلالت می‌کنند. و از تمامی ذرّات وجود خود این نغمه را سر می‌دهند که: آن کسی که آفریدگار آنانست بی نقص است و نقائصی که در مخلوقاتش می‌باشد در او نیست. و از کاستی‌ها مبرّا و پاکیزه است، والاّ نیاز به آفریدگار دیگری خواهد داشت، و نمی‌تواند پروردگار این جهان با همه آنچه که داراست، باشد؛ بنابراین همه موجودات عالم با زبان متناسبِ وُسْعتِ وجودی خود در حال تسبیح پروردگار هستند.[۶]

تسبیح تکوینی موجودات عالم، یکی از نظریات در باب تسبیحات مخلوقات عالم است که طرفدارانی دارد.

تسبیح تشریعی

در مقابل تسبیح تکوینی، تسبیح تشریعی است که اعتقاد دارد تمامی موجودات عالم اعم از ذی‌روح و غیر ذی‌روح آگاهانه و از روی علم خداوند را تسبیح می‌گویند که به آن تسبیح قالی (تشریعی) می‌گویند. از بزرگترین قائلان به این نظریه، ملاصدرا است که از سه نگاه تفسیری، عرفانی و فلسفی به این قضیه نگاه کرده است و معتقد است همه موجودات از علم و ادراک برخوردار هستند و به با زبان خودشان به تسبیح خداوند مشغول هستند.[۷]

تسبیح تشریعی، تسبیحی است که توسط خداوند از طریق ارسال رُسُل، به انسان دستور داده شده، که آن هم یا از سنخِ گفتار است مانند: «سبحان اللّه» گفتن، یا از سنخ عمل است مانند: انجام فرائض و خضوع و خشوع در برابر حضرت حق. طی این تفسیر که تسبیح موجودات عالم را تسبیح تشریعی می‌داند، تمامی موجودات عالم، از روی علم و درک و شعور و آگاهی به ثناء و تسبیح حق تعالی مشغولند و هر موجود، در هر مرتبه‌ای از مراتب وجود که هست، و هر مقدار که از هستی حظی دارد، به همان اندازه نسبت به خالق خود علم و آگاهی دارد و خداوند را به این نحو تقدیس و تنزیه می‌کند.[۸]

علم و ادراک در تمام مراحل و مراتب وجود از واجب الوجود گرفته تا جماد و نبات و حیوان تحقق دارد، و هر موجودی در هر مرتبه‌ای از وجود، سهم و حظی از صفات مثل علم و شعور و حیات و… دارد و هیچ موجودی نیست که از آنها خالی باشد. امّا گاهی بر اثر شدّت و ضعف این صفات، وجود آنها برای ما معلوم و مشکوف نیست. موجودات جهان هر چه از ماده و آثار آن فاصله و دوری گزینند و به صورت یک موجود مجرّد درآیند، این صفات در آنها قوی‌تر و روشن‌تر خواهد بود و هر اندازه که از نظر وجود به ماده گرایش پیدا کنند این صفات در آنها تنزل و کاهش خواهد یافت تا آنجا که به نظر می‌رسد فاقد علم و شعور هستند. ولی در حقیقت چنین نیست بلکه این صفات به‌طور ضعیف در آنها وجود دارد هر چند انعکاسی برای ما نداشته باشند.[۹]

صدر المتاهلین این مطلب را از راه برهان فلسفی و مکاشفات نفسانی به اثبات می‌رساند. و گامی فراتر نهاده و می‌گوید: بیان قرآن که شما تسبیح موجودات را نمی‌فهمید[۱۰] ارتباط به نوع مردم دارد، چون اکثر مردم حقیقت تسبیح موجودات را درک نمی‌کنند، ولی مانعی ندارد که برخی از افراد روشن ضمیر و کسانی که روح و روان آنان با حقایق موجودات ارتباطی پیدا کرده، با گوش دل تسبیح موجودات را بشنوند و از تسبیح موجودات در برابر فرمان خدا آگاه باشند.[۱۱]

ابن عربی ذیل آیه ۴۱ سوره نور، این حقیقت را بیان کرده که هریک از آیات کائنات و هریک از ذرات وجود دارای تسبیح خاص و منحصر به فردی است که با ویژگی‌های وجودی و تشخصات فردی او مناسبت دارد. پس هر موجودی متناسب با بهره وجودی‌اش، دارای علم و ادراک است که با وجود آن می‌تواند به نحو حقیقی، خدا را تسبیح گوید.[۱۲]

علامه طباطبایی تسبیح موجودات را بر حقیقت و قالی بودن و نه مَجاز تفسیر کرده است. اما این قالی بودن، به این شکل نیست که شنیدنی و با الفاظ قراردادی باشد.[۱۳]

وجود ادراک و شعور در همه مخلوقات

طبق آیات و روایات که شعور و ادراک را در تمامی موجودات عالم اثبات می‌کند، تسبیح مخلوقات عالم تسبیح حقیقی و واقعی می‌باشد و تمامی موجودات جهان با زبان ویژه خود، خدای خود را تسبیح می‌گویند. وجود شعور و ادراک در تمامی موجودات جهان در آیات قرآن وجود دارد: ﴿حَتَّیٰ إِذَا أَتَوْا عَلَیٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ؛ تا به وادی مورچگان رسیدند. مورچه‌ای گفت: ای مورچگان، به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را بی‌خبر در هم نکوبند.(نمل:۱۸) و آیات دیگر: نمل: ۱۹، ۱۶، بقره: ۷۴، ابراهیم: ۴۶، زلزال ۴ و ۵، فصلت: ۱۱، نور: ۲۴.

علامه طباطبایی اعتقاد دارد همه موجودات عالم به اندازه آفرینش خود بهره‌ای از علم دارند.[۱۴]

و در ادعیه اسلامی نیز اشاره به این مطلب شده از جمله: «چهارپایان در چراگاه‌ها، درندگان در بیابانها، پرندگان در آشیانه‌ها ترا تسبیح می‌گویند، دریا با امواج متلاطم خود و ماهیان در میان آنها ترا تنزیه می‌نمایند.»[۱۵]

تلاشهای دانشمندان و پژوهشگران، وجود علم و ادراک را در جهان نبات ثابت کرده است بدین معنا که دانشمندان روسی معتقدند که گیاهان اعصاب دارند و فریاد هم می‌کشند، لابراتوار علائم کشاورزی «مسکو» فریاد و گریه‌های ریشه گیاهی را که در آب گرم قرار گرفته بود ضبط کرد، خبرگزاریهای جهان در رادیو مسکو نقل می‌کنند که گیاهان اعصاب دارند و فریاد می‌کشند.[۱۶]


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر البصائر، یعسوب الدین رستگاری الجویباری، سازمان چاپ و صحافی دار الکتاب، قم، ایران، ۱۴۰۳ق.

۲ـ فرهنگ معارف اسلامی، دکتر سید جعفر سجّادی، شرکه مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول، اردیبهشت ۱۳۶۲، چاپخانه کاویان.

۳ـ چهل حدیث، امام خمینی (ره)، چاپ اول ۱۳۷۱، چاپ چهارم ۱۳۷۳.


منابع

  1. المنجد فی اللغه و الاعلام، ذیل لغت تسبیح.
  2. رستگاری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۶۰۱.
  3. صدرالدین شیرازی، تفسیر سوره جمعه، ترجمه و تصحیح محمد خواجوی، انتشارات مولی، ص۱۵، به نقل از مقاله تبیین فلسفی مسئله تسبیح موجودات از دیدگاه ملاصدرا، مجله فلسفی تحلیلی، شماره سی سه، بهار و تابستان ۱۳۹۷، ص۶۳ ۸۷، شمس اله سراج، حجت منصوری.
  4. تسبیح موجودات غیر ذی‌شعور از دیدگاه قرآن، امرالّه معین، هنگامه بیادار، ابوالحسنی فاطمه، معارف قرآنی، دوره ۵، شماره ۱۸،
  5. آیه ۱۸ ۱۹ ۳۸ سوره نور،
  6. تفسیر البصائر، همان، ص۵۸۷.
  7. تبیین فلسفی مسئله تسبیح موجودات از دیدگاه ملاصدرا، مجله فلسفی تحلیلی، شماره سی سه، بهار و تابستان ۱۳۹۷، ص۶۳ ۸۷، شمس اله سراج، حجت منصوری.
  8. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ج۲، ص۹۸، به نقل از انصار صدر المتأهلین، ج۱، ص۱۱۸ و ج۶، ص۱۴۰–۱۳۹؛ چهل حدیث، ص۴۱۷؛ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش، ج۱۳، ص۱۱۶؛ تفسیر بصائر، همان، ج۵۴، ص۵۸۵–۵۸۹؛ سوره نور آیه ۴۱ (کلٌ قد علم صلاته و تسبیحه).
  9. همان، ج۲، ص۹۹.
  10. اسراء/۴۴. آسمانهای هفتگانه و زمین و هر چه در آن است خدا را تنزیه می‌کند و آنچه در جهان شیء شناخته شده خدا را تنزیه می‌کند ولی شما از تسبیح آنها آگاه نیستند و درک نمی‌کنید.
  11. همان، ج۲، ص۹۹.
  12. تبیین مبانی تسبیح موجودات از منظر علّامه طباطبائی در المیزان، مجله معرفت، صدیقه السادات هاشمی پور، سال ۲۳، شماره ۲۰۴
  13. ترجمه تفسير الميزان، طباطبایی، ج۱۳، ص: ۱۵۲
  14. ترجمه تفسير الميزان، طباطبایی، ج۱۳، ص: ۱۵۲
  15. منشور جاوید، همان، ج۲، ص۱۰۶.
  16. منشور جاوید، همان، ج۲، ص۱۱۰، به نقل از اطلاعات ۱۶ بهمن ۱۳۵۲.