کاربر:Mohammadaminrazi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== سحر و طلسم از نظر اسلام ==
از نظر [[اسلام]] در بسیاری از موارد، سحر و طلسم باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایه‌های اعتقادات افراد ساده ذهن می‌شود. در احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=1|صفحه=380|فصل=باب25}}</ref>


روایات دینی؛ ساحری را [[کفر]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> کفر به قرآن،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=109}}</ref> [[شرک]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=106}}</ref> دوری از رحمت الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> و دین اسلام،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> بی‌نیازی از بندگی الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> و مایهٔ ورود به [[جهنم]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|جلد=12|صفحه=103}}</ref> و [[ساحر]] را ملعون<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0"/> دانسته‌اند.


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
نظر وهابی‌ها درمورد توسل به قرآن و اهل بیت چیست و چگونه نظر آنان مردود شمرده می‌شود؟
{{پایان سوال}}{{درگاه|واژه‌ها}}{{درگاه|قرآن}}{{پاسخ}}


{{سوال}}یک مولوی اهل سنت بحث می‌گفت مسئله شهادت حضرت فاطمه زهرا یک افسانه است و در هیچ روایتی نیامده است! آیا اسنادی بر شهادت حضرت فاطمه(ع) در کتب اهل سنت وجود دارد؟{{پایان سوال}}


توسل به [[پیامبران]] و اهل بیت (ع) در مذهب [[شیعه]] به عنوان یک عمل مشروع و مؤثر شناخته می‌شود. مؤمنان بر این باورند که اهل بیت (ع) به عنوان واسطه‌هایی بین خدا و بندگان، می‌توانند در دنیا و آخرت شفاعت کنند و در زمان‌های سخت به دعاها و خواسته‌های مؤمنان پاسخ دهند. این عمل به عنوان یک وسیله برای نزدیک شدن به خداوند و برآورده شدن دعاها تلقی می‌شود.
{{درگاه|فاطمی|خانواده}}


تجربیات تاریخی نشان می‌دهد که در زمان‌های مختلف، مؤمنان به [[اهل بیت (ع)]] توسل جسته و از آن‌ها یاری طلبیده‌اند. زیارت‌های معروف مانند زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره نمونه‌هایی از توسل در دعاها و زیارت‌ها هستند که در آن‌ها به شفاعت و یاری اهل بیت (ع) اشاره شده است. این عمل به تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند کمک می‌کند.
{{پاسخ}}
در این مسئله '''شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه زهرا(س)]]''' نصوصی از اهل سنت وجود دارد، تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه زهرا(ع) و رویدادهای بعدی، امری تاریخی و مسلّم است؛ نه یک افسانه و با اینکه در عصر خلفا نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل بیت(ع) خیلی حساسیت در کار بود ولی با این حال به حکم «حقیقت شیء نگهابان آن است» این حقیقت به‌طور زنده در کتابهای تاریخی و حدیثی محفوظ مانده است.
== مدارک سوءنیّت در کتب اهل سنت ==
در نقل مدارک، ترتیب زمانی را از قرن‌های نخستین تا برسد به نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است.


از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] می‌باشد که این عمل را مشروع و جایز می‌دانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار می‌دهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال می‌باشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار می‌دهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی می‌باشند و این عمل را جایز نمی‌دانند.
* [[ابن ابی شیبه]] محدث معروف [[اهل سنت]] نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصنف ابن ابی شیبه|سال=1429|نام=عبدالله بن محمد|نام خانوادگی=ابن ابی شیبه|ناشر=دار الفکر|جلد=7|صفحه=572}}</ref>


وهابی‌ها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام می‌داند و آن را دلیل بر کفر می‌داند.
هنگامی که مردم با [[ابی بکر]] بیعت کردند، [[علی]] و [[زبیر]] در خانه [[حضرت فاطمه(س)|فاطمه]] به گفتگو و مشاوره می‌پرداختند، و این مطلب به [[عمر بن خطّاب]] رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ای دختر [[رسول خدا]]، محبوب‌ترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستی؛ ولی سوگند به خدا این محبّت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت. وقتی علی(ع) و زبیر به خانه بازگشنتد، دخت گرامی پیامبر به علی(ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامی که شما در آن هستید آتش می‌زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می‌دهد!


اما توسل به اسماء و صفات [[خداوند]] و [[قرآن]] را جایز می‌دانند. وهابی‌های معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شده‌اند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی  بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد.
* [[بلاذری]] محدث بزرگ اهل سنت نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|سال=1338|نام=احمد بن یحیی|نام خانوادگی=بلاذزی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|صفحه=586|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


== مقدمه ==
ابوبکر به دنبال علی(ع) فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی(ع) از بیت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می‌بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت:بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!


=== اصطلاحات: ===
* [[ابن قتیله]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الامامه و السیاسه|سال=1410|نام=عبدالله بن مسلم|نام خانوادگی=ابن‌قتیبه|ناشر=دار الأضواء|صفحه=12|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


==== 1. توسل ====
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمد بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آننان فرستاد، او به در خانه علی(ع) آمد و به همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش می‌زنم، مردی به عمر گفت: ای [[ابا حفص]] (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!
در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل می دانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن می گوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنير|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصرية|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب [[لسان العرب]] هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحياء التراث العربي|جلد=11|صفحه=724}}</ref>


در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد. لذا گفته اند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب [[لزیارة]] و [[التوسل]] در تعریف آن می‌نویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای بر آورده شدن دعا و رسیدن به خواسته می‌باشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با [[اعمال صالح]] یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref>
ابن قتیله دنباله این داستان را سوزناتر و دردناک‌تر نوشته است، او می‌گوید: عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا پس از تو چه مصیبتهایی به ما از فرزند خطاب و فرزند ابی قحافه رسید، افرادی که همراه عمر بودند هنگامی که صدای زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند؛ ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند، نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن؛ علی(ع) گفت: اگر بیعت نکنم چه می‌شود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست، گردن تو را می‌زنیم.


پس بین معنای لغوی و اصطلاحی توصل تناسب وجود دارد و در هر دو تقرب و رسیدن به مقصد لحاظ شده است.
* [[طبری]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|سال=303|نام=محمد بن جریر بن یزید|نام خانوادگی=طبری|جلد=2|صفحه=443}}</ref>


==== 2. استغاثه ====
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: ربیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود. ناگهان پای او لغزید، شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند.
[[استغاثه]] با توسل قرابت معنایی دارد و از ماده «غوث» و به معنای نصرت و یاری است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=النهایه فی غریب الحدیث و الاثر|سال=1979|نام=مبارک بن محمد|نام خانوادگی=این اثیر جزری|ناشر=المکتبه العلمیه|جلد=3|صفحه=393|مکان=بیروت}}</ref> و زمانی که معنای طلب باب «استفعال» در آن به کار رود معنای یاری جستن می‌دهد و از این رو با توسل هم معنا می شود، همانطور که در حدیث نبوی «استغاثه» جای توسل به کار برده شده است: {{متن عربی|ان الشمس تدعوا یوم القیامة حتی یبلغ العرق نصف الاذن فبینما هم کذلک استغاثوا بآدم ثم موسی ثم بمحمد صلی الله علیه و السلم|ترجمه=در روز قیامت آفتاب به گونه ای نزدیک می‌شود که عرق به وسط گوش ها می‌رسد و مردم که از شدت تابش و گرمای خورشید بی تاب می‌شوند ابتدا به حضرت آدم و سپس به حضرت موسی و سپس به حضرت محمد (ص) متوسل میگردند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الجامع الصحیح|سال=1407|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=دار الکثیر|جلد=5|صفحه=474|مکان=بیروت}}</ref>


==== 3. شفاعت ====
* [[ابن عبدربه]] در کتاب [[عقدالفرید]] خود می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|سال=1407|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=4|صفحه=93|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
[[شفاعت]] از ماده «ش‌ف‌ع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد. لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از [[دوزخ]] است که البته این نوعی توسل است؛ [[سهمودی]] می نویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا (ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت می‌کند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref>


البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار می‌رود.
علی و [[عباس]] و زیبر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطّاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه رو به رو شد. دختر پیامبر گفت: ای فرزند خطاب آمده‌ای خانه ما را بسوزانی؟ او در پاسخ گفت: بلی مگر اینکه در آنچه امّت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!


== توسل در مذهب وهابیت ==
* مضمون فوق‌الذکر به مبنی بر اقدام به هجوم به خانه [[وحی به حضرت فاطمه|وحی]] و تهدید به آتش زدن خانه را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاستیعاب|سال=1422|نام=یوسف بن عبدالله|نام خانوادگی=ابن عبد البر|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=3|صفحه=975|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المختصر فبی اخبار البشر|نام=اسماعیل بن علی|نام خانوادگی=ابو الفداء|ناشر=دار المعارف|صفحه=156|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهایه الارب|نام=احمد بن عبدالوهاب|نام خانوادگی=نویری|ناشر=وزارة الثقافة و الإرشاد القومی. المؤسسة المصریة العامة|جلد=19|صفحه=40|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند فاطمی سیوطی|سال=1406|نام=جلال‌الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=لجنة أنوار المعارف|صفحه=36|مکان=هند - حیدرآباد}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|سال=1419|نام=علی بن حسام‌الدین|نام خانوادگی=متقی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=651|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ازابه الخلفاء|نام=احمد بن عبدالرحیم|نام خانوادگی=شاه ولی‌الله|ناشر=دار القلم|جلد=2|صفحه=29}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دیوان محمد حافظ ابراهیم|سال=1948|نام=محمد حافظ|نام خانوادگی=ابراهیم|ناشر=المطبعة الأمیریة|صفحه=82|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعلام النساء فی عالمی العرب و الإسلام|نام=عمر رضا|نام خانوادگی=کحاله|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=4|صفحه=114|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


=== دیدگاه وهابیت ===
تا اینجا سخنان آن گروه که نخواستند یا نتوانستند دنباله فاجعه را به‌طور روشن منعکس کنند بود، در حالی که برخی دیگر به اصل فاجعه؛ یعنی یورش به خانه و… اشاره نموده‌اند.
برخی از وهابی‌ها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کرده‌اند. یکی از توسل‌های مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابی‌ها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که می‌فرماید:{{قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا|سوره=اعراف|آیه=180}} بر این مطلب دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|سال=1431|نام=أحمد بن علی|نام خانوادگی=الزاملی عسیری|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه|صفحه=276|مکان=ریاض|کوشش=عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی}}</ref> و طبق بعضی از آیات قرآن چون: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»، «قل لله الشفاعه جمیعا»، «ویعبدون من دون الله ما لا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله قل اتنبئون الله بما لا یعلم فی السموات ولا فی الارض سبحانه وتعالی عما یشرکون» هر گونه واسطه قرار دادن بین خداوند و انسان شرک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=385}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=9|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=68|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=213|جلد=6}}</ref>


بنابراین وهابی‌ها توسل به [[قرآن]] را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند به‌شمار می‌آید جایز می‌دانند. آنان می‌گویند که توسل به قرآن جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمی‌شود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref>
== مدارک هتک حرمت به خانه حضرت فاطمه(س) ==
[[پرونده:نقاشی تشییع حضرت فاطمه.jpg|بندانگشتی|نقاشی «لاهوت در تابوت» با تکنیک رنگ روغن، اثر حسن روح‌الامینی|200x200پیکسل]]
اینک به مدارک یورش و هتک حرمت به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] پرداخته می‌شود:


اما توسل به [[اولیا]]، [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] رسول خدا را جایز نمی‌دانند. [[محمد بن عبدالوهاب]] می‌گوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل می‌شوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه [[شرک]] رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بی‌نا، بی‌نا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بی‌نا، بی‌تا، ص۱۴۵.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تطهیر الاعتقاد|نام خانوادگی=محمد بن عبدالوهاب ص۳۶|صفحه=36}}</ref>
* [[ابو عبید]]، [[قاسم بن سلام]] در کتاب [[الاموال]] که مورد اعتماد فقهای اهل سنت است، می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاموال|نام=احمد بن نصر|نام خانوادگی=داوودی|ناشر=نشر کلیات ازهریة|صفحه=144|مکان=بیروت|فصل=پاورقی 4}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|سال=1407|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=4|صفحه=93|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


=== دیدگاه وهابی‌های معاصر ===
[[عبد الرحمن بن عوف]] می‌گوید: در بیماری ابوبکر عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوی زیاد گفت: ای کاش سه چیز را که انجام داده‌ام، انجام نمی‌دادم، ای کاش سه چیز را که انجام نداده‌ام، انجام می‌دادم. همچنین آرزو می‌کنم سه چیز را از پیامبر سؤال می‌کردم؛ یکی از آن سه چیزی که انجام داده‌ام و آرزو می‌کنم ای کاش انجام نمی‌دادم این است که: «وددت أنّی لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و إن أغلق علی الحرب؛ ای کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمی‌گشودم و آن را به حال خود وا می‌گذاشتم، هر چند برای جنگ بسته شده بود.
وهابی‌های معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به اولیاء الهی را بر چند قسم تقسیم کرده‌اند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|نام=أحمد بن علی الزاملی|نام خانوادگی=عسیری|صفحه‌ها=۲۷۴–۲۷۷}}</ref>


۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است.
ابو عبید هنگامی که به آنجا می‌رسد به جای جمله: «لم أکشف بیت فاطمة و ترکته …» می‌گوید: «کذا و کذا» و اضافه می‌کند من مایل به ذکر آن نیستم. ابو عبید هر چند روی تعصّب مذهبی یا علّت دیگر از نقل حقیقت سر برتافته؛ ولی محققان کتاب الاموال در پاورقی می‌گویند: جمله‌های حذف شده در کتاب [[میزان الاعتدال]] وارد شده است، افزون بر آن، طبرانی در [[معجم]] خود و [[ابن عبد رتبه عقد الفرید]] افراد دیگر جمله‌های حذف شده را آورده‌اند.


۲. نوع دوم توسل به اولیاء خداوند این گونه است که خدا را منادا قرار دهد و به [[حب]] و دوستی بین خود و پیامبر یا بین خود و اولیاء الهی متوسل شود، این گونه توسل نیز جایز است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بحبی لنبیك واتباعی له وبحبی لأولیائك أن تعطینی كذا}}.
* [[طبرانی]] نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم کبیر طبرانی|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|ناشر=مکتبة ابن تیمیة|صفحه=62|مکان=قاهره - مصر}}</ref>


۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام می‌گیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست.
ابوبکر به هنگام مرگ اموری را تمنا کرد و گفت: ای کاش سه چیز را انجام نمی‌دادم، سه چیز را انجام می‌دادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال می‌کردم: «أمّا الثّلاث اللّائی وددت أنّی لم أفعلهنّ، فوددت أنّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته…» آن سه چیزی که آرزو می‌کنم که ای کاش انجام نمی‌دادم، آرزو می‌کنم ای کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمی‌کردم و آن را به حال خود واگذار می‌کردم!


۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابی‌ها در عدم جواز آن می‌گوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح [[شرک]] است.
این تعبیرات به خوبی نشان می‌دهد که تهدیدهای عمر عملی شد و در خانه را بهزود (یا با آتش زدن) گشودند.


=== دیدگاه محمد بن عبدالوهاب ===
* [[ابن عبد ربّه اندلسی]] مؤلف کتاب [[العقد الفرید]] در کتاب خود از عبد الرحمن بن عوف نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|سال=1407|ناشر=دار الکتب العلمیة|مکان=بیروت - لبنان|جلد=4|صفحه=93}}</ref>
[[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام می‌داند. او می‌گوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref>


== رد دیدگاه وهابیت توسط اهل سنت ==
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت: آرزو می‌کنم که ای کاش سه چیز را انجام نمی‌دادم و یکی از آن سه چیز این است: کاش خانه فاطمه را نمی‌گشودم، هر چند آنان برای نبرد در خانه را بسته بودند.
نخستین ردی که از طرف علما اهل سنت بر محمد بن عبد الوهاب صورت گرفت کتاب [[الصواعق الاهیه فی الرد علی الوهابیه]] به نگارش [[سلیمان بن عبد الوهاب]] برادر محمد بن عبد الوهاب است. انحراف وهابیت در توسل همیشه مورد انتقاد اهل سنت بوده است مانند کلام سلامی که به آن اشاره کرده است: {{متن عربی|القول بجواز التوسل و استجابه هو قول جمهور علماء اهل السنه و الجماعه، بل هو قول المسلمین بجمیع فرقهم و مذاهبهم الا المذهب الذی ینتسب الیه مدعو السلفیه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقیقه الحوار مع الشیخ الجعفری|تاریخ=1415|نام=عبد الرحمن|نام خانوادگی=سلامی|ناشر=الدعوة و الارشاد|صفحه=85|مکان=عربستان سعودی}}</ref>


[[سقاف القرشی]] می گوید: طلب یاری و شفاعت به وسیله پیامبر (ص) از خدای او را هیچ کدم از پیشینیان و پسینیان انکار ننمونده اند تا اینکه این تیمیه آمد و آن را انکار نمود و از راه راست عدول نمود و آن چه که قبل از او هیچ عالمی نگفته بود را [[ابداع]] کرد. اگر حرف این تیمیه صحیح است پس چرا  پیامبر (ص) به مردی می‌آموزد که توسط او به خدا متوسل شود: {{متن عربی|اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة}} پس با وجود توصل، شرک به خدای بزرگ است؟ و آیا پیامبر (ص) آنچه را که مردم را به شرک می‌اندازد، آموزش می‌دهد؟ منزه باد خدا که این سخن بهتان بزرگی است.
* [[ابراهیم بن سیار]] نظام معتزلی که به دلیل زیبایی کلامش در نظم و نشر به نظام معروف شده است در کتابهای متعددی، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(س) را نقل می‌کند، او می‌گوید:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الوافی بالوفیات|سال=1420|نام=خلیل بن ایبک|نام خانوادگی=صفدی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=6|صفحه=17|مکان=بیروت لبنان}}</ref>


=== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) ===
«إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّی ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!
[[ابن حجر مکّی]] در [[صواعق المحرقه]] از [[امام شافعی]] پیشوای معروف [[اهل سنت]] نقل می‌کند که امام شافعی به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل می‌جست و این شعر معروف را از او نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق|نام=یوسف بن اسماعیل|نام خانوادگی=نبمانی|صفحه=167|کوشش=اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی}}</ref>


{{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند
* [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج البلاغه|سال=1363|نام=عبد الحمید بن هبه الله|نام خانوادگی=ابن ابی الحدید|ناشر=مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)|جلد=2|صفحه=46|مکان=قم - ایران}}</ref>
}}
{{شعر|ارجوا بهم أعطی غداً|بید الیمین صحیفتی|امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها|نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود
}}از این روایات به خوبی استفاده می‌شود که توسل به پیامبر گرامی (ص) به منظور برآورده شدن حاجات و نیازها جایز است، بلکه رسول خدا (طبق حدیث اول) آن مرد نابینا را فرمان داد تا با وسیله قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا حاجت خویش را از خداوند درخواست نماید و فلسفه واقعی توسل همین است که انسانهای نیازمند و گنه کار با واسطه قرار دادن مردان خدا و آنها که مقربان درگاه الهی هستند به خواسته‌های خود برسند.
 
== توسل در مذهب شیعه ==
 
=== دیدگاه مذهب شیعه ===
[[توسل]] در لغت به معنای انتخاب وسیله، و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، [[لسان العرب]] می‌گوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک می‌شود. بنابراین وسیله هم به معنای تقرّب جستن است و هم به معنای چیزی است که باعث تقرب به دیگری می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|نام=محمّد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=نشر ادب الحوزه|جلد=8|صفحه=69}}</ref>


اشتباه بزرگ [[وهابیان]] این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیان‌ها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات می‌دانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل می‌شویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمی‌دانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا [[شفاعت]] می‌کند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ می‌گوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=233|مکان=قم،مدرسه الإمام علی بن ابی طالب«ع»}}</ref> درست مثل این است که کسی می‌خواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمی‌شناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر. بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ می‌گوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|مکان=قم،مدرسه الإمام علی بن ابی طالب«ع»|صفحه=234}}</ref>
[[محمد بن یزید بن عبد الاکبر بغدادی]] ادیب، و نویسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در کتاب [[الکامل]]، از عبد الرحمن بن عرف داستان آرزوهای خلیفه را می‌نویسد، و چنین یادآورد می‌شود: «وددت أنّی لم أکن کشفت عن بیت فاطة و ترکته و لو أغلق علی الحرب».


افزون بر آن این نظر وهابی‌ها برخلاف آموزه‌های قرآنی است و لذا علمای [[سنی]] و [[شیعه]] آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود می‌دانند. وهابی‌ها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن می‌زنند و از آنها به نفع خود شان بهره‌برداری می‌کنند و سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچ‌کسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا این‌که ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل [[اسلام]] شکاف ایجاد نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فیض القدیر شرح جامع الصغیر|سال=1356|نام=عبدالرئوف|نام خانوادگی=مناوی|ناشر=المکتبه التجاریه الکبری|جلد=2|صفحه=135|مکان=مصر}}</ref>
* [[مسعودی در مروج الذهب]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مروج الذهب|سال=1409|نام=علی بن حسین|نام خانوادگی=مسعودی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=2|صفحه=301|مکان=قم - ایران}}</ref>  


=== توسل در قرآن ===
«آنگاه که ابوبکر در حال احتضار بود چنین گفت: سه چیز انجام دادم و تمنّا می‌کردم که ای کاش انجام نمی‌دادم؛ یکی از آن سه چیز این بود: «فوددت أنّی لم أکن فتّشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاما کثیرا؛ آرزو می‌کردم ای کاش حرمت خانه زهرا را هتک نمی‌کردم. وی در این مورد سخن زیادی گفته است.
این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات [[قرآن کریم]] منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره می‌کنیم:


۱. خداوند خطاب به مؤمنین می‌فرماید:{{قرآن|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!|سوره=مائده|آیه=35}}
* [[ذهبی]] در کتاب [[میزان الاعتدال]] از [[محمد بن احمد کوفی]] حافظ نقل می‌کند که در محضر احمد بن محمد معروف به بن ابی دارم، محدّث کوفی این خبر خوانده شد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الاعتدال|نام=محمد بن احمد|نام خانوادگی=ذهبی|ناشر=دار الفکر|صفحه=139|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


صاحب تفسیر مراغی که از علمای اهل سنت است، می‌گوید: مراد از وسیله در این آیه شریفه چیزی است که برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به آن توسل جسته می‌شود. وسپس حدیثی را از [[صحیح بخاری]] و سایر کتاب‌های سنن نقل می‌کند که رسول خدا(ص) در آن وسیله قرار داده شده است. در این حدیث پیامبر خدا(ص) فرموده است: {{متن عربی|من قال حین یسمع النداء(الاذان) اللهم رب هذاه الدعوه التامه و الصلاة القائمة آت محمدا الوسیلة والفضیلة و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامه|ترجمه=یعنی هر کسی در هنگام شنیدن اذان بگوید: خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپاشده، حضرت محمد(ص) را دستاویز و وسیله بگردان و به او فضیلت عطا کن و او را به جایگاه ستوده­ای که وعده­اش دادی برانگیز، در روز قیامت شفاعت من برای او حلال می‌گردد}}.
«إنّ عمر رفس فاطمة حتّی أسقطت بمحسن؛ عمر لگدی بر فاطمة زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد»


این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیله تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مؤمنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسّل هرگز موجب شرک و کفر نمی‌شود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(ص) موجب کفر و شرک می‌گردید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر‌المراغی|نام=احمد بن مصطفی|نام خانوادگی=مراغی|جلد=6|صفحه=۱۰۹}}</ref>
* [[عبدالفتاح عبد المقصود]] و کتاب [[الامام علی]]، وی هجوم به خانه وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل یکی از آنها بسنده می‌کنیم:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علی بن ابی طالب|نام=عبدالفتاح|نام خانوادگی=عبدالمقصود|ناشر=مکتبة الروضة الحیدریة|جلد=4|صفحه‌ها=277-276}}</ref>


=== توسل در روایت ===
قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش می‌زنم. عدّه ای که از خدا می‌ترسیدند و پس از پیامبر(ص) رعایت منزلت او را می‌کردند گفتند: ابا حفص، فاطمه در این خانه است. بی پروا فریاد زد: باشد. نزدیک شد، در زد، سپس بر در کوبید و وارد خانه شد. علی(ع) پیدا شد … طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل بلند شد … این ناله استغاثه او بود ….
در منابع [[شیعه]] موضوع توسل به قدری واضح و روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد و ما به عنوان نمونه به چند روایت که در کتاب‌های معروف [[اهل تسنن]] نقل شده، اشاره می‌کنیم:


==== 1. توسل به پیامبر برای قحطی ====
* این بحث را با حدیث دیگری از مقاتل ابن عطیّه در کتاب الامامة و الخلافه ادامه می‌دهیم. او در این کتاب چنین می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الامامه و الخلافه|نام=ابی الهیجاء شبل الدوله|نام خانوادگی=منسوب به مُقاتِل بن عَطیّه|ناشر=موسسه البلاغ|صفحه‌ها=160-161|مکان=بیروت}}</ref>
افزون بر اینکه هیچ شائبه شرک و کفر در توسل وجود ندارد، توسل به پیغمبر اکرم(ص) بعد از وفات او دلیل روشنی بر جواز این نوع توسل است. نقل شده است که قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، [[عایشه]] گفت: بروید کنار قبر پیغمبر(ص)، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده می‌شد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابان‌ها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.<ref>دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، ج۱، ص۴۴، مطبعه الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹.</ref>


==== 2. توسل مرد نابینا به پیامبر ====
«هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی(ع) فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد.
[[احمد بن حنبل]] در مسند خود از [[عثمان بن حنیف]]، چنین روایت می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|نام=احمد بن حنبل|نام خانوادگی=ابن حنبل|جلد=28|صفحه=478|فصل=حکایت 17240}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن النسائی الکبری|نام=احمد بن شعیب|نام خانوادگی=نسائی|جلد=9|صفحه=244|فصل=حکایت 10419}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن ابن ماجه|نام=محمد بن یزید|نام خانوادگی=ابن ماجه قزوینی|صفحه=441|فصل=کتاب الصلاة، باب ۱۸۹، حدیث ۱۳۸۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الترمذی|نام=أبو عیسی|نام خانوادگی=ترمذی|جلد=5|صفحه=569|فصل=کتاب الدعوات، باب ۱۱۹، ح ۳۵۷۸}}</ref>


«مردی نابینا نزد پیامبر گرامی آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر می‌خواهی دعا نمایم و اگر مایل هستی به تاخیر می‌اندازم و این بهتر می‌باشد. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرما. پیامبر گرامی او را فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست می‌کنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت به تو روی می‌آورم‌ای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه می‌شوم تا حاجتم را برآورده فرمایی، خدایا او را شفیع من گردان».
* [[جوینی]] از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می‌کند که می‌فرمود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرائد السمطین|سال=۱۴۰۰|نام=ابراهیم بن محمد|نام خانوادگی=جوینی|ناشر=مؤسسة المحمودی|جلد=2|صفحه‌ها=34-35|مکان=بیروت}}</ref>


==== 3. توسل عمربن خطاب ====
«هرگاه فاطمه را می‌بینم به یاد مصیبت‌هایی که پس از من بر او وارد می‌شود می‌افتم و گویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم و می‌بینم که ذلت به خانه او وارد شده و حرمتش را هتک نمویده و حق او را غصب وارث او را منع و پهلویش را شکسته و جنین او را سقط نموده‌اند.
[[انس]] می‌گوید: {{متن عربی|ان عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبدالمطلب، فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا، و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال: فیسقون|ترجمه=هرگاه قحطی رخ می‌داد، عمر بن خطاب به وسیله عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (ع) طلب باران می‌نمود و می‌گفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل می‌شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل می‌فرمودی. اکنون به عموی پیامبر تو متوسل می‌شویم تا ما را سیراب کنی و سیراب می‌شدند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح البخاری|نام=محمد بن إسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27|فصل=کتاب الاستسقاء، باب ۳، ح ۱۰۱۰}}</ref>


==== 4. دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد ====
* آرزوی ابوبکر در پایان عمر مبنی بر آرزوی عدم هتک حرمت خانه حضرت زهرا را دیگران از علمای اهل سنت هم نقل کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الاسلام|سال=1409|نام=محمد بن احمد|نام خانوادگی=ذهبی|ناشر=دار الکتاب العربی|جلد=3|صفحه=117|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ دمشق|سال=1404|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار الفکر|جلد=13|صفحه=122|مکان=دمشق - سوریه}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|سال=1408|نام=علی بن ابوبکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=202|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان المیزان|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=ابن حجر عسقلانی|ناشر=دار الفکر|جلد=4|صفحه=189|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|سال=1419|نام=علی بن حسام‌الدین|نام خانوادگی=متقی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=631|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
و در روایات دیگر می‌خوانیم: «هنگامی که فاطمه دختر اسد درگذشت، رسول خدا (ص) پس از اطلاع از مرگ وی، بر بالینش نشست و فرمود: ‌ای مادرم پس از مادرم، خدا تو را رحمت کند. سپس [[اسامه]] و [[ابوایوب]] و [[عمر بن خطاب]] و غلام سیاهی را خواست که قبری آماده سازند، وقتی قبر آماده شد، پیامبر خدا (ص) لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر، رو به پهلو دراز کشید و اینگونه دعا کرد: خدایی که زنده می‌کند و می‌میراند و او زنده است و نمی‌میرد، مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع و فراخ گردان، به حق پیامبرت و به حق پیامبرانی که پیش از من بودند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء|نام=احمد بن عبدالله|نام خانوادگی=اصفهانی|جلد=3|صفحه=121}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الکبیر|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=24|صفحه=351|فصل=باب الفاء}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|سال=1408|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دار الکتب العلمیه|صفحه=257|مکان=بیروت}}</ref>


=== ۱.۱ - توبه حضرت آدم ===
== جستارهای وابسته ==
گروهی از مفسران و محدثان و مورخان اهل سنت با سندی از عمر‌ بن خطاب نقل کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود:
{{ستون|۲}}
* [[عصمت حضرت زهرا(س)]]
* [[برتری حضرت فاطمه(س) بر خلائق]]
* [[برتری حضرت زهرا(س) بر فرشتگان]]
* [[حضرت فاطمه(س)]]
* [[وحی به حضرت فاطمه]]
* [[دلیل نامگذاری دختر پیامبر(ص) به فاطمه]]


«وقتی [[آدم و حوا در حدیث ۳۰۸ روضه کافی|آدم]] مرتکب [[گناه|گناهی]] شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد سؤال می‌کنم که مرا ببخشی، خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند نمودم در این هنگام در آن نوشته‌ای دیدم که مکتوب شده بود (معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر خدا است) با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در کنار خود آورده است، در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست، و اگر او نبود، تو را خلق نمی‌کردم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=8|صفحه=253|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الاوسط|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=6|صفحه=313|فصل=حکایت 6502}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|نام=علی بن حسام|نام خانوادگی=متقی هندی|جلد=11|صفحه=455|فصل=حکایت 32138}}</ref>
{{پایان}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه اصلی =زنان اسوه
  | شاخه فرعی۱ =اسلام
  | شاخه فرعی۱ =حضرت فاطمه
  | شاخه فرعی۲ =وهابیت
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =شد
  | شناسه =  
  | تیترها =شد
  | تیترها =
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =شد
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | ارزیابی کمی =
  | بازبینی نویسنده =
| بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت =الف
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۷۳۰

ویرایش