وحی به حضرت فاطمه
مگر نه اینکه نزول وحی پس از وفات پیامبر(ص) پایان یافت؟ آیا مصحف فاطمه و نزول جبرئیل بر او خلاف قرآن نیست؟
محدثه یکی از القاب معروف حضرت زهرا(س) است به معنای کسی که صدای فرشته را میشنود، اما او را نمیبیند؛ منتها این نزول بهمعنای وحی تشریعی نبوده و صرفا بیان اخبار غیبی بوده است. باید توجه داشت ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن بوده و در امتهای گذشته موارد متعددی از آن واقع شده است، همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و بر حواریون حضرت عیسی(ع). روایات مختلفی نیز در باب محدثه بوده صدیقه کبری(س) از ائمه(ع) وجود دارد.
محدثه بودن حضرت فاطمه
حضرت زهرا(س) دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است، به معنای کسی که صدای فرشته را میشنود، اما او را نمیبیند.[۱][۲] فرق این نزول فرشتگان با وحی بر انبیاء الهی آن است که وحیِ انبیاء، وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین، تشریع و بیان احکام نیست، بلکه بیان اخبار غیبی (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.[۳][۴]
انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی بهواسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر شوند.[۵]
بررسی جهت اول
ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از قرآن کریم، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امتهای گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر حواریون حضرت عیسی(ع).[۶] خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) میفرماید: ﴿فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا؛ پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت﴾(مریم:آیه 17) و نیز میفرماید: ﴿إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة؛ زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم خدای تعالی به کلمهای بشارتت میدهد﴾(آل عمران:آیه 45) و همچنین ﴿وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک؛ و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید﴾(آل عمران:آیه 42).
در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی ائمه(ع) محدّث بودهاند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان «ان الائمه محدثون فهمون» گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.[۷] در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ؛ همانا من و جانشینان من از فرزندانم هدایت شده هستیم و همگی ما محدث هستیم»،[۸] «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ».[۹]
روایات اهلتسنن نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمیکند، به عنوان مثال در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از رسولخدا(ص) نقل شده است: «قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم؛ مردانی در امت بنیاسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو میکردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربنخطاب بود».[۱۰][۱۱] ابنحجر میگوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!![۱۲][۱۳] همچنین ابنابیداود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: «ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را میشنید».[۱۴] در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی میگفت: «اللهم لک الحمد کله...»، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که میخواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».[۱۵] بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نمودهاند، هم نزد شیعیان و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.[۱۶]
بررسی جهت دوم
برخی منابع چنین نقل کردهاند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است». بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.[۱۷][۱۸] سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت میگوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از رسول خدا(ص) رسیده است که در هر شب قدر جبرئیل با ملائکه فرود میآیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام میکنند».[۱۹] حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.[۲۰] بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از رسولخدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحیای است که با آن کتاب آسمانی نازل میشود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.[۲۱]
بررسی جهت سوم
امام صادق(ع) درباره گفتگوی جبرئیل با حضرت زهرا(س) میفرماید: «... فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او میآمد و ایشان را تسلی میداد و از آن حضرت برای ایشان خبر میآورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه میکرد و علی(ع) نیز آنها را مینوشت که همان مصحف فاطمه است».[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] درباره محدثه بودن آن حضرت راوی میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل میشدند و با او گفتگو میکردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نامهای معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین میفرماید: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؛ فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود میآمدند و به او خبر میدادند؛ همانگونه که به مریم دختر عمران خبر میدادند».[۲۶][۲۷] در زیارت حضرت فاطمه(س) نیز وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه».[۲۸]
در کتابهای روایی اهل تسنن نیز فاطمه(س) دارای فضائل متعددی است؛ از این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح بخاری آمده است رسولخدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی میشوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»[۲۹] در صحیح مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.[۳۰] مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریبتر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهلتسنن جزء محدّثان بهشمار رفتهاند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمیماند.[۳۱]
منابع
- ↑ صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۳۶۸ ـ ۳۷۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج۱۱. بیروت، دار احیاء التراث العربی. ص۴۱.
- ↑ اسحاقی، سید حسین (۱۳۹۸). فرهنگنامه فاطمی. ج۱. قم، انتشارات هاجر. ص۲۲۹.
- ↑ حکیم، سید منذر (۱۳۹۲). درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا. قم، انتشارات هاجر. ص۵۰.
- ↑ دفع و رفع (PDF). ج۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ اسحاقی، سید حسین (۱۳۹۸). فرهنگنامه فاطمی. ج۱. قم، انتشارات هاجر. ص۲۲۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص۲۷۰ ـ ۲۷۱.
- ↑ صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۳۷۲.
- ↑ مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). الإختصاص. قم، کنگره شیخ مفید. ص۳۲۹.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۴۲). صحیح بخاری. ج۴. قاهره، انتشارات مکتبة البشری. ص۱۴۵.
- ↑ نیشابوری، مسلم بن حجاج (۱۳۷۴). صحیح مسلم. ج۷. قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة. ص۱۱۶.
- ↑ عاملي، اكرم بركات (۱۴۱۸). حقيقة مصحف فاطمة عند الشيعة. بيروت : دارالصفوة. ص۱۶۸ ـ ۱۶۹.
- ↑ قسطلانی، احمد بن محمد (۱۴۳۱). إرشاد الساري لشرح صحيح بخاري. ج۶. بیروت، دار الفکر. ص۱۳۱.
- ↑ سجستانی، ابو بكر بن ابی داود (۱۴۲۳). کتاب المصاحف. قاهره، الفاروق الحدیثه. ص۶.
- ↑ ابن حنبل، احمد (۱۴۱۶). مسند. ج۵. قاهره، دارالحدیث. ص۳۹۶.
- ↑ دفع و رفع (PDF). ج۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ متقی هندی، علاء الدين علي بن حسام الدين (۱۴۰۱). کنزالعمال. ج۷. مؤسسة الرسالة. ص۲۶۴.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علي (۱۳۷۹). فتح الباری. ج۲. بیروت، دارالمعرفه. ص۲۶۷.
- ↑ سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۳۷۷.
- ↑ حلبی، علی بن ابراهیم (۱۴۲۷). السیرة الحلبیة. ج۳. بیروت، دار الكتب العلميه. ص۴۷۲ ـ ۴۷۳.
- ↑ دفع و رفع (PDF). ج۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۱۷۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص۲۴۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج۲۲. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص۵۴۵.
- ↑ کرمانی کجور، محمد (۱۳۹۱). مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم. ج۱. تهران. ص۲۱۱ ـ ۲۲۵.
- ↑ بحرانی اصفهانی، شیخ عبدالله بن نورالله (۱۳۸۲). عوالم العلوم. قم، مؤسس امام مهدى(ع). ص۳۶.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۴۳. بیروت، دار احیاء التراث العربی. ص۷۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۱۳). من لا یحضره الفقیه. ج۲. قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص۵۷۳.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۴۲). صحیح بخاری. ج۴. قاهره، انتشارات مکتبة البشری. ص۱۸۳.
- ↑ نیشابوری، مسلم بن حجاج (۱۳۷۴). صحیح مسلم. ج۷. قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة. ص۱۴۳.
- ↑ امین، سید محسن (۱۴۰۳). اعیان الشیعة. ج۱. بیروت، دار التعارف للمطبوعات. ص۹۷.