تسبیح: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== معنا و مفهوم تسبیح == | == معنا و مفهوم تسبیح == | ||
تسبيح، | تسبيح، پاک دانستن خداوند، از همه كاستىها و ناشايستگىها است.<ref>نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۹</ref> برخی استفادههای قرآنی، نشان از معنای سلبی تسبیح دارد؛ تسبیح از شرک، تسبیح از اینکه فرزندی بگیرد، تسبیح از اینکه به وعدهاش عمل نکند.<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵</ref> در قرآن، تسبیح خداوند، عبادت شمرده شده<ref>آیه ۲۰۶ سوره اعراف</ref> و همراه با ذکر <ref>آیه ۴۲ سوره احزاب</ref> و حمد آمده است.<ref>آیه ۱۳۰ سوره طه و ۳۹ سوره ق و آیه ۴۸ سوره طور</ref> | ||
در تفاوت حمد و ستایش با تسبیح گفتهاند که حمد و ثنا، ستايش خدا در برابر صفات كمالى و ثبوتى او است، اما | در تفاوت حمد و ستایش با تسبیح گفتهاند که حمد و ثنا، ستايش خدا در برابر صفات كمالى و ثبوتى او است، اما تسبيح، پيراسته ساختن او از معايب است و توصيف خدا با هر صفات سلبى، تسبيح و تنزيه وى مىباشد.<ref>منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۹۷</ref> | ||
مفسران مصادیق و معانی زیادی برای تسبیح ذکر کردهاند: نمازهای پنچگانه، مطلق نماز، و مطلق حمد كه با يادآورى و حمد قلبى باشد و يا گفتن ذکر سبحان الله و الحمدللَّه و ... . برخی | مفسران مصادیق و معانی زیادی برای تسبیح ذکر کردهاند: نمازهای پنچگانه، مطلق نماز، و مطلق حمد كه با يادآورى و حمد قلبى باشد و يا گفتن ذکر سبحان الله و الحمدللَّه و ... . برخی نیز تسبیح را تنها در اذکار خاص معنا کردهاند.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص: ۳۳۸ | ||
</ref> | </ref> | ||
تسبیح از یک باور قلبی نشأت میگیرد که خداوند را دور از هر عیب و نقصی میداند؛ از این جهت در آیه ۱۳۰ [[سوره طه]] پس از سفارش تسبیح به پیامبر، میگوید باشد که به مقام رضا برسی: {{قرآن|لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ|ترجمه=باشد كه خشنود گردى.}} | محققان معتقدند تسبیح از یک باور قلبی نشأت میگیرد که خداوند را دور از هر عیب و نقصی میداند؛ از این جهت در آیه ۱۳۰ [[سوره طه]] پس از سفارش تسبیح به پیامبر، میگوید باشد که به مقام رضا برسی: {{قرآن|لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ|ترجمه=باشد كه خشنود گردى.}}<ref>الميزان في تفسير القرآن، طباطبایی، ج۱۴، ص: ۲۳۶</ref> | ||
مفسران تسبيحگوى حقيقى را كسى میدانند كه باور كرده خداوند در ذات، صفات و افعال، هيچ گونه كاستى ندارد و عظمت اين معنا را درک نموده است. بنابر اين، كسى كه حتى در دل، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد، نمىتواند در گفتن ذكر تسبيح، صادق باشد.<ref>نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۷</ref> | مفسران تسبيحگوى حقيقى را كسى میدانند كه باور كرده خداوند در ذات، صفات و افعال، هيچ گونه كاستى ندارد و عظمت اين معنا را درک نموده است. بنابر اين، كسى كه حتى در دل، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد، نمىتواند در گفتن ذكر تسبيح، صادق باشد.<ref>نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۷</ref> | ||
== امر به تسبیح خداوند در قرآن == | == امر به تسبیح خداوند در قرآن == | ||
هفت سوره از قرآن، با تسبیح خداوند شروع شده که به [[مسبحات]] مشهور است. در قرآن بارها به [[پیامبر(ص)]] سفارش شده که خداوند را تسبیح گوید.<ref>آیه ۱۳۰ سوره طه و آیه ۳۹ و ۴۰ سوره ق، آیه ۴۸ و ۴۹ سوره طور. آیه ۲۶ سوره انسان، آیه ۹۶ سوره واقعه، آیه ۱ سوره اعلی، آیه ۹۸ سوره حجر</ref> بهخصوص پیش از غروب و طلوع آفتاب و قسمتی از شب و روز: {{قرآن|وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ|ترجمه=به ستايش پروردگارت تسبيح گوى|سوره=ق|آیه=۳۹}} دستور به تسبیح خداوند خطاب به مؤمنان هم آمده است.<ref>آیه ۴۲ سوره احزاب</ref> و نیز زمانی که به زکریا نوید تولد یحیی را داد امر به تسبیح خداوند کرد.<ref>آیه ۴۱ آل عمران، آیه ۱۱ سوره مریم</ref> | |||
سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. <ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳</ref> | سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. <ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳</ref> |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۶
تسبیح خداوند به معنای دور بودن او از هرگونه عیب و نقص است. خداوند در آیات متعددی بندگانش را به تسبیح خود فرا میخواند و تسبیح خداوند، از پرکاربردترین مفاهیم در قرآن است. بر اساس آیات قرآن همه موجودات عالم مشغول تسبیح خداوند هستند. مفسران مصادیق مختلفی برای تسبیح خداوند، نام بردهاند: ذکرهای خاص و نامهای خداوند، نماز، حمد و ستایش خداوند به صورت زبانی و قلبی و مهمتر از همه، تنزیه خداوند از هر عیب و نقص، و باور و ایمان قلبی به آن.
معنا و مفهوم تسبیح
تسبيح، پاک دانستن خداوند، از همه كاستىها و ناشايستگىها است.[۱] برخی استفادههای قرآنی، نشان از معنای سلبی تسبیح دارد؛ تسبیح از شرک، تسبیح از اینکه فرزندی بگیرد، تسبیح از اینکه به وعدهاش عمل نکند.[۲] در قرآن، تسبیح خداوند، عبادت شمرده شده[۳] و همراه با ذکر [۴] و حمد آمده است.[۵]
در تفاوت حمد و ستایش با تسبیح گفتهاند که حمد و ثنا، ستايش خدا در برابر صفات كمالى و ثبوتى او است، اما تسبيح، پيراسته ساختن او از معايب است و توصيف خدا با هر صفات سلبى، تسبيح و تنزيه وى مىباشد.[۶]
مفسران مصادیق و معانی زیادی برای تسبیح ذکر کردهاند: نمازهای پنچگانه، مطلق نماز، و مطلق حمد كه با يادآورى و حمد قلبى باشد و يا گفتن ذکر سبحان الله و الحمدللَّه و ... . برخی نیز تسبیح را تنها در اذکار خاص معنا کردهاند.[۷]
محققان معتقدند تسبیح از یک باور قلبی نشأت میگیرد که خداوند را دور از هر عیب و نقصی میداند؛ از این جهت در آیه ۱۳۰ سوره طه پس از سفارش تسبیح به پیامبر، میگوید باشد که به مقام رضا برسی: ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾[۸]
مفسران تسبيحگوى حقيقى را كسى میدانند كه باور كرده خداوند در ذات، صفات و افعال، هيچ گونه كاستى ندارد و عظمت اين معنا را درک نموده است. بنابر اين، كسى كه حتى در دل، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد، نمىتواند در گفتن ذكر تسبيح، صادق باشد.[۹]
امر به تسبیح خداوند در قرآن
هفت سوره از قرآن، با تسبیح خداوند شروع شده که به مسبحات مشهور است. در قرآن بارها به پیامبر(ص) سفارش شده که خداوند را تسبیح گوید.[۱۰] بهخصوص پیش از غروب و طلوع آفتاب و قسمتی از شب و روز: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ؛ به ستايش پروردگارت تسبيح گوى﴾(ق:۳۹) دستور به تسبیح خداوند خطاب به مؤمنان هم آمده است.[۱۱] و نیز زمانی که به زکریا نوید تولد یحیی را داد امر به تسبیح خداوند کرد.[۱۲]
سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. [۱۳]
فضیلت تسبیح
در قرآن پس از اینکه به پیامبر گفته میشود خدا را تسبیح گوید نتیجه آن را میگوید که ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾(طه:۱۳۰) مفسران گفتهاند هركس خدا را در دنيا خشنود كند، خدا او را در آخرت خشنود میكند.[۱۴] و فضیلت این تسبیح را خشنودی از سوی خداوند به بنده میدانند.[۱۵]
امام صادق(ع) میفرماید عظمت ثواب دعا و تسبيحى را كه بنده ميان خود و خودش انجام مىدهد، جز خدا كسى نمىداند.[۱۶]
تسبیح همه موجودات عالم
آیات مختلف قرآن، از تسبیح و حمد موجودات عالم سخن گفته است. بر اساس آیات قرآن، تمامی موجودات عالم[۱۷] و آسمانهای هفتگانه مشغول تسبیح خداوند هستند.[۱۸] و کسانی که نزد خداوند هستند[۱۹]( فرشتگان و مقربان) و هرچه در آسمان و زمین وجود دارد[۲۰] مشغول سجده و عبادت هستند. در قرآن از تسبیح فرشتگان[۲۱] کوهها و پرندگان[۲۲] و رعد[۲۳] سخن گفته شده است.
معنای تسبیح موجودات عالم
اینکه تسبیح همه موجودات عالم چه معنا دارد میان مفسران اختلاف است. برخی میگویند همه اشیا و موجودات عالم ذیشعور هستند و به راستی ذکر و تسبیح میگویند. ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلامی قائل به چنین نظری است و میگوید همه همه موجودات به اندازه رتبه خودشان، سهمی از شعور و علم را دارند.[۲۴] اما عدهای این تسبیح را تکوینی میدانند و برای همه موجودات شعور قائل نیستند.[۲۵] به این معنا که تسبیح همان خضوع تكوينى هر موجودى در برابر اراده الهى است و سراسر هستى در برابر اراده و مشيت خداوند، خاضع بوده و در پذيرش وجود و پيروى از قوانينى كه خداوند براى آنها تعيين نموده است، تسليم مىباشند. تسبیح در اینجا، فعلی تکوینی، فطری و واکنش هستی در مقابل جلال الهی است.[۲۶]
تسبیح در ادب فارسی
مولوی همچون ملاصدرا اعتقاد بر ذی شعور بودن همه موجودات دارد و در این موضوع میفرماید:
گر تو را از غيب چشمى باز شد *** جمله ذرات جهان هم راز شد
نطق آب و نطق خاك و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل فلسفى كو منكر «حنانه» است *** از حواس انبيا بيگانه است جمله ذرات عالم در نهان *** با تو مى گويند روزان و شبان ما سميعيم و بصيريم و خوشيم *** با شما نا محرمان ما خامشيم چون شما سوى جمادى مىرويد *** محرم جان جمادات كى شويد فاش تسبيح جمادات آيدت *** وسوسه تأويلها بربايدت چون ندارد جان تو قنديل ها *** بهر بينش كرده اى تأويل ها [۲۷] |
سعدی میفرماید:
هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند***بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار |
منابع
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۹
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و ۳۹ سوره ق و آیه ۴۸ سوره طور
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۹۷
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص: ۳۳۸
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، طباطبایی، ج۱۴، ص: ۲۳۶
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۷
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و آیه ۳۹ و ۴۰ سوره ق، آیه ۴۸ و ۴۹ سوره طور. آیه ۲۶ سوره انسان، آیه ۹۶ سوره واقعه، آیه ۱ سوره اعلی، آیه ۹۸ سوره حجر
- ↑ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۴۱ آل عمران، آیه ۱۱ سوره مریم
- ↑ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳
- ↑ ترجمه تفسير كاشف، مغنیه، ج۱۵، ص: ۴۱۵
- ↑ روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص: ۱۹۸
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۶۵
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۱ سوره نور
- ↑ آیه ۳۰ سوره بقره
- ↑ آیه ۷۹ سوره انبیاء
- ↑ آیه ۱۳ سوره رعد
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴
- ↑ معارف قرآن، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۶۲
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ مثنوی، به نقل از منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴
- ↑ سعدی، دیوان اشعار، ملحقات و مفردات