جریان سقیفه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
سقیفه | سقیفه بنی ساعده در ناحیه شمال غربی [[مسجد النبی|مسجدالنبی]] و با فاصلهای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول اکرم(ص) قرار داشت. این سایبان جمعیتی کمتر از صد نفر را در خود جای میداد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.<ref>حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر اموی، نشر فرهنگ، اول، ۱۳۷۳، ص۳۱۹.</ref> سقیفه در لغت به معنای ایوانچه سقفدار (سایبان دار) دانسته شده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۱.</ref> | ||
پس از | پس از وفات پیامبر اسلام(ص) در حالی که امام علی(ع) و بنیهاشم سرگرم مراسم غسل پیامبر(ص) بودند، گروهی از انصار و مهاجرین، برای تعیین جانشین در سقیفه بنی ساعده جمع شدند. | ||
مهاجرین | هر کدام از انصار و مهاجرین حاضر در سقیفه خود را لایقتر از دیگری میپنداشتند، | ||
م | |||
انصار، مقدم بودن بر مهاجران در ایمان آوردن و یاری کردن پیامبر(ص) را دلیل بر اولویت خود در جانشینی پیامبر دانستند. در مقابل مهاجران نیز با استناد به سبقت داشتن در اسلام و خویشاندی پیامبر(ص) معتقد بودند که زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد . | |||
انصار پس از شنیدن سخنان مهاجرین، نظریه یک امیر از ما و یک امیر از مهاجرین را مطرح کردند؛ اما ابوبکر با استناد به حدیثی از پیامبر مبنی بر جانشینی قریش این رأی را نپذیرفت.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۲.</ref> | |||
برخی | انصار که به دنبال ریاست سعد ابن عباده بودند شکست خوردند و درنهایت با پیشنهاد عمر مبنی بر خلافت ابوبکر موافقت کرده و بلافاصله با او بیعت کردند و بیشتر حاضران نیز از آنان پیروی نمودند. پس از خروج از سقیفه با شیوههای مختلف، از دیگران بیعت گرفتند و تلاشهای امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و برخی از اصحاب پیامبر(ص) در برابر آنها راه به جایی نبرد و حکومت ابوبکر تثبیت شد. برخی معتقدند که دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران مؤثر واقع شد.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۲.</ref> | ||
عدهای به بهانه اینکه با جماعت مسلمین نباید مخالفت کرد، مجبور به بیعت شدند و غاصبان با مغالطه، موعظه، تطمیع، تهدید، قتل، ترور و جعل حدیث بیعت اکثریت را در مدّت کوتاهی بدست آوردند که بیعت کنندگان برخی از روی رغبت و برخی با بی میلی و اجبار با ابوبکر بیعت کردند.<ref>رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، تهران، فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰، ج۸، صصص ۴۰۵ و ۴۵۵.</ref> | |||
در این انتخاب بنی هاشم و برخی از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام که جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمین و جانشینی رسول(ص) منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنین بنی هاشم و عباس عموی پیامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و… نیز بیخبر بودند. | در این انتخاب بنی هاشم و برخی از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام که جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمین و جانشینی رسول(ص) منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنین بنی هاشم و عباس عموی پیامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و… نیز بیخبر بودند. |
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۶
جریان سقیفه را توضیح دهید؟
سقیفه بنی ساعده در ناحیه شمال غربی مسجدالنبی و با فاصلهای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول اکرم(ص) قرار داشت. این سایبان جمعیتی کمتر از صد نفر را در خود جای میداد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.[۱] سقیفه در لغت به معنای ایوانچه سقفدار (سایبان دار) دانسته شده است.[۲]
پس از وفات پیامبر اسلام(ص) در حالی که امام علی(ع) و بنیهاشم سرگرم مراسم غسل پیامبر(ص) بودند، گروهی از انصار و مهاجرین، برای تعیین جانشین در سقیفه بنی ساعده جمع شدند.
هر کدام از انصار و مهاجرین حاضر در سقیفه خود را لایقتر از دیگری میپنداشتند،
م
انصار، مقدم بودن بر مهاجران در ایمان آوردن و یاری کردن پیامبر(ص) را دلیل بر اولویت خود در جانشینی پیامبر دانستند. در مقابل مهاجران نیز با استناد به سبقت داشتن در اسلام و خویشاندی پیامبر(ص) معتقد بودند که زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد .
انصار پس از شنیدن سخنان مهاجرین، نظریه یک امیر از ما و یک امیر از مهاجرین را مطرح کردند؛ اما ابوبکر با استناد به حدیثی از پیامبر مبنی بر جانشینی قریش این رأی را نپذیرفت.[۳]
انصار که به دنبال ریاست سعد ابن عباده بودند شکست خوردند و درنهایت با پیشنهاد عمر مبنی بر خلافت ابوبکر موافقت کرده و بلافاصله با او بیعت کردند و بیشتر حاضران نیز از آنان پیروی نمودند. پس از خروج از سقیفه با شیوههای مختلف، از دیگران بیعت گرفتند و تلاشهای امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و برخی از اصحاب پیامبر(ص) در برابر آنها راه به جایی نبرد و حکومت ابوبکر تثبیت شد. برخی معتقدند که دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران مؤثر واقع شد.[۴]
عدهای به بهانه اینکه با جماعت مسلمین نباید مخالفت کرد، مجبور به بیعت شدند و غاصبان با مغالطه، موعظه، تطمیع، تهدید، قتل، ترور و جعل حدیث بیعت اکثریت را در مدّت کوتاهی بدست آوردند که بیعت کنندگان برخی از روی رغبت و برخی با بی میلی و اجبار با ابوبکر بیعت کردند.[۵]
در این انتخاب بنی هاشم و برخی از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام که جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمین و جانشینی رسول(ص) منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنین بنی هاشم و عباس عموی پیامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و… نیز بیخبر بودند.
حضرت فاطمه سلامالله علیها به عنوان خشم و غضب از انحراف خلافت در پاسخ زنان قریش فرمودند:
«از دنیای شما بیزارم و از فراق شما خوشحال، چون حق مرا حفظ نکردید و پیمان و عهد پیامبر صلّی الله علیه و آله مراعات نشد و وصیت او پذیرفته نگشت و…»
با غصب خلافت توسط ابوبکر و عمر هر چه مردم ازاهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله دورتر شدند، آثار نامطلوب آن بیشتر پدیدار شد و اگر اندیشه پویای علی علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام نبود، امروزه چیزی جز کفر و الحاد مشاهده نمیکردیم.[۶]
مطالعه بیشتر
۱. دانش نامه امام علی علیه السلام؛ زیر نظر علی اکبر رشاد، ج۸.
- تاریخ تحلیلی اسلام؛ سیدجعفر شهیدی
- تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر امویان؛ علی اکبر حسنی.
- معالم المدرستین؛ علامه عسگری.
منابع
- ↑ حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر اموی، نشر فرهنگ، اول، ۱۳۷۳، ص۳۱۹.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۱.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۲.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۶۳، ص۹۲.
- ↑ رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، تهران، فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰، ج۸، صصص ۴۰۵ و ۴۵۵.
- ↑ حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، نشر فرهنگ، اول، ۱۳۷۳، ص۳۲۱.