معرفت نفس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
معرفت نفس انسانی محور جمیع مسائل علوم عقلی و نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): {{متن عربی|مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ|ترجمه=شناخت نفس سودمندترین شناختها است.}}<ref>. حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.</ref> | '''معرفت نفس انسانی''' محور جمیع مسائل [[علوم عقلی]] و نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): {{متن عربی|مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ|ترجمه=شناخت نفس سودمندترین شناختها است.}}<ref>. حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.</ref> | ||
معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر واجب الوجود است.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> | معرفت نفس همان [[روانشناسی]] و [[خودشناسی]] است که نزدیکترین راهها به [[ماورای طبیعت]] و [[صراط مستقیم]] خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر [[واجب الوجود]] است.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> | ||
حدیث مذکور که یکی از احادیث معروف محسوب میشود از پیامبر(ص) نقل شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.</ref> و مشابه این حدیث از امام علی(ع) هم نقل گردیده است.<ref>آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.</ref> | حدیث مذکور که یکی از احادیث معروف محسوب میشود از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.</ref> و مشابه این حدیث از [[امام علی(ع)]] هم نقل گردیده است.<ref>آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.</ref> | ||
ترجمه چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناختهاست». اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟ | ترجمه چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناختهاست». اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟ | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
* انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است. | * انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است. | ||
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و [[شعور]] آغاز شده و به [[جوهر مجرد ملکوتی]] منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> | آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
* اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح | * اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرد او است. | ||
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و نفخه الهی اوست.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> خداوند در قرآن سجده بر [[آدم(ع)]] را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.<ref>حجر/۲۹.</ref> و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.<ref>مؤمنون/۱۲–۱۴.</ref> | آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و [[نفخه الهی]] اوست.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> خداوند در قرآن سجده بر [[آدم(ع)]] را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.<ref>حجر/۲۹.</ref> و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.<ref>مؤمنون/۱۲–۱۴.</ref> | ||
* تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است. | * تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''مصادیق معرفت نفس''' | '''مصادیق معرفت نفس''' | ||
در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: | در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
* هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود. | * هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود. | ||
* کسی که | * کسی که بداند که بر روح چیزی از معلومات بدن مخفی نیست بلکه به تمام آن علم دارد، خواهد فهمید که رب هستی نیز بر تمام هستی و حتی ذرات آن علم و احاطه دارد. | ||
* کسی که | * کسی که ی ببرد که نسبت روح به تمام اعضای بدن مساوی است و چیزی به او نزدیکتر یا دورتر نیست خواهد فهمید که تمام اشیاء نسبت به قدرت و علم خداوند رابطه یکسانی دارند. | ||
* هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.<ref>شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.</ref> | * هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.<ref>شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
== برای مطالعهٔ بیشتر == | == برای مطالعهٔ بیشتر == | ||
* قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ص۳–۱۸. | |||
* معرفت نفس، علامه حسنزاده، انتشارات علمی و فرهنگی. | |||
* مجموعه آثار، شهید مطهری (ره)، انتشارات صدرا، ج۲، جهان بینی اسلامی، ص۳۰۳ الی ۳۲۷. | |||
* شکوفائی فطرت، محمدرضا بحرینی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان. | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۷۶: | خط ۷۵: | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۸۵: | خط ۸۴: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۸
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
حدیث شریف «مَن عرف نفسه فقد عرف ربه» را توضیح دهید.
معرفت نفس انسانی محور جمیع مسائل علوم عقلی و نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): «مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ؛ شناخت نفس سودمندترین شناختها است.»[۱]
معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر واجب الوجود است.[۲] این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.[۳]
حدیث مذکور که یکی از احادیث معروف محسوب میشود از پیامبر(ص) نقل شده است[۴] و مشابه این حدیث از امام علی(ع) هم نقل گردیده است.[۵]
ترجمه چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناختهاست». اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟
راههای رسیدن به معرفت نفس
- انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است.
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.[۶]
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.[۷]
- اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرد او است.
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و نفخه الهی اوست.[۸] خداوند در قرآن سجده بر آدم(ع) را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.[۹] و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.[۱۰]
- تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است.
در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.[۱۱] و در این رتبه است که انسان میتواند آزادانه بیندیشد و درک کند و بفهمد. از اندیشه و درک و فهم، شناخت حاصل میشود؛ شناخت ضعفها، تواناییها، نیازمندیها، وابستگیها.
- در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا میکند.
در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است.
از این رو در احادیث بر ارزش نفس انسانی تأکیدات فراوانی وارد شده است. حضرت علی(ع) بیان میکند که: «تعجب میکنم از کسی که برای یافتن گمشدهاش تلاش میکند در صورتی که نفس (انسانی) خود را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست».[۱۲]
- رسیدن به مرحله ملکوتی به معنی مهمل گذاشتن مراتب پایین نیست.
درست است که همه کمالات در مرتبه روح ملکوتی و نفخه الهی انسان نهفته است، اما این روح مجرد بدون مراتب پایینتر نمیتواند به فضایل و کمالات دست یابد. در واقع برگشت این مطلب به این است که اگر انسان اسیر مراتب پایین باشد و از حقیقت خود غافل بماند اعمال مراتب پایین را فقط انجام میدهد. (مثل خوردن و آشامیدن و شهوترانی و خشمگین شدن که به صورت حیوانی محض باشد نه برای اهداف عالی).[۱۳] اما اگر از قوای مراتب پایین بهره برد میتواند افعالی با نیات و اهداف عالی انجام داده و باعث تعالی روح خود شود.[۱۴]
مصادیق معرفت نفس
در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
- هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود.
- کسی که بداند که بر روح چیزی از معلومات بدن مخفی نیست بلکه به تمام آن علم دارد، خواهد فهمید که رب هستی نیز بر تمام هستی و حتی ذرات آن علم و احاطه دارد.
- کسی که ی ببرد که نسبت روح به تمام اعضای بدن مساوی است و چیزی به او نزدیکتر یا دورتر نیست خواهد فهمید که تمام اشیاء نسبت به قدرت و علم خداوند رابطه یکسانی دارند.
- هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.[۱۵]
- اگر کسی بفهمد که شناخت حقیقی روح امکان ندارد، خواهد فهمید که درک کنه خداوند نیز برای بشر قابل دسترسی نیست.
برای مطالعهٔ بیشتر
- قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ص۳–۱۸.
- معرفت نفس، علامه حسنزاده، انتشارات علمی و فرهنگی.
- مجموعه آثار، شهید مطهری (ره)، انتشارات صدرا، ج۲، جهان بینی اسلامی، ص۳۰۳ الی ۳۲۷.
- شکوفائی فطرت، محمدرضا بحرینی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
منابع
- ↑ . حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.
- ↑ معرفت نفس، ج۱، مقدمه.
- ↑ معرفت نفس، ج۱، مقدمه.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.
- ↑ آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.
- ↑ امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ حجر/۲۹.
- ↑ مؤمنون/۱۲–۱۴.
- ↑ خودسازی، همان، ص۲۲.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۳۶.
- ↑ خودسازی، ص۱۲۲–۱۲۹.
- ↑ همان.
- ↑ شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.