پرش به محتوا

حدیث شستن کودکان از چربی غذایی که خورده‌اند: تفاوت میان نسخه‌ها

Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
تکمیل مدخل با توضیحی بر محتوای حدیث و ....
خط ۱۳: خط ۱۳:


{{نقل قول|كودكان خود را از چربی غذایی که خورده‌اند بشویید و پاكيزه كنيد؛ زیرا شيطان‌ها چربی مانده غذا را  بو می‌کشند و این باعث می‌شود، کودک در حال خواب بترسد، و دو فرشته نويسنده اعمال از آن در آزارند.}}
{{نقل قول|كودكان خود را از چربی غذایی که خورده‌اند بشویید و پاكيزه كنيد؛ زیرا شيطان‌ها چربی مانده غذا را  بو می‌کشند و این باعث می‌شود، کودک در حال خواب بترسد، و دو فرشته نويسنده اعمال از آن در آزارند.}}
== محتوای حدیث ==
مضمون این روایت در روایت دیگری نیز آمده است که رسول خدا(ص) دستور به شستن دستان کودکان را داده است؛ چون شیطان آن‌را می‌بوید.<ref>ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مكتبه النينوى الحديثه، چاپ اول، بى‌تا، ص۲۶.</ref> وقتی کسی به خواب می‌رود و دستش چربی است، آن را بشوید.<ref>ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۲۳.</ref> می‌توان گفت رعایت بهداشت در تمیز نگه داشتن دست و صورت، به خصوص در کودکان که خود بدان توجه ندارند، در اینگونه روایات مورد تاکید قرار گرفته است. همانگونه که ناخن گرفتن،<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۹۰.</ref> نظافت بدن<ref>شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۳۵، باب۸۴.</ref> <ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۰۵.</ref>  نیز برای رعایت بهداشت عمومی است. با در نظر گرفتن مجموعه روایات می‌توان به عنوان دستور العمل بهداشتی اسلام، به این‌گونه روایات عمل کرد هر چند ممکن است برخی از این روایات سند قابل استنادی نداشته باشند.


== سند حدیث==
== سند حدیث==
[[شیخ صدوق]] روایت شستن چربی غذا از کودکان را در سه کتاب خود با دو [[سلسله حدیث|سلسله سند]] ذکر کرده است:
[[شیخ صدوق]] روایت شستن چربی غذا از کودکان را در سه کتاب خود با دو [[سلسله حدیث|سلسله سند]] ذکر کرده است:


===بررسی سند اول===
=== سند اول===
شیخ صدوق این روایت را در کتاب [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرائع]] از پدرش، از سعد بن عبدالله، از محمد بن عیسی بن عُبَید، از قاسم بن یحیی، از پدربزرگش حسن بن راشد، از ابی‌بصیر، از [[امام صادق(ع)]]، از پدرش، از پدربزرگش، از پدارنش روایت کرده است.<ref name=":0" /> شیخ صدوق این روایت را با همین سند در کتاب [[خصال (کتاب)|خصال]] نیز آورده است.<ref>شیخ صدوق، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.</ref>
شیخ صدوق این روایت را در کتاب [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرائع]] از پدرش، از سعد بن عبدالله، از محمد بن عیسی بن عُبَید، از قاسم بن یحیی، از پدربزرگش حسن بن راشد، از ابی‌بصیر، از [[امام صادق(ع)]]، از پدرش، از پدربزرگش، از پدارنش روایت کرده است.<ref name=":0" /> شیخ صدوق این روایت را با همین سند در کتاب [[خصال (کتاب)|خصال]] نیز آورده است.<ref>شیخ صدوق، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.</ref> با توجه به ضعیف بودن قاسم بن یحیی<ref>حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصه الأقوال في معرفه الرجال، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۱.</ref> <ref>تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲ش، قسم۲، ص۴۹۴.</ref> یکی از راویان این حدیث، سند روایت از اعتبار و قابل استناد بودن افتاده است.
* [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]  [[علم رجال|رجال‌شناس شیعه]]، محمد بن عیسی بن عبید را [[ثقه]] و مورد اطمینان دانسته است.<ref>رجال النجاشی، ص۳۳۳.</ref> اما [[شیخ طوسی]] دیگر رجال‌شناس شیعه او را ضعیف می‌شمارد.<ref>فهرست شیخ طوسی، ص۴۰۲. رجال طوسی، ص۳۹۱. رجال ابن داوود، ص۵۰۸.</ref>
*راوی‌شناسان قاسم بن یحیی را ضعیف دانسته‌اند.<ref>رجال ابن غضائری، ج۱، ص۸۷. رجال ابن داوود، ص۴۵۹.خلاصة الاقوال، ص۲۴۸.</ref>
* برخی از رجال‌شناسان حسن بن راشد را ثقه<ref>رجال الطوسی، ص۳۷۵. رجال ابن داوود، ص۱۰۶. خلاصه الاقول، ص۴۰.</ref> و برخی دیگر ضعیف دانسته‌اند.<ref>رجال ابن غضائری، ص۴۹.</ref>


با توجه به ضعیف بودن قاسم بن یحیی و اختلاف نظر درباره محمد بن عیسی و حسن بن راشد، سند اول روایت [[حدیث صحیح|صحیح]] و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست.
===سند دوم===
 
===بررسی سند دوم===
شیخ صدوق این روایت را در کتاب [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]، از ابوبکر محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی، علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه] مولی رشید، از دارِم بن قَبیصَة بن نَهْشَل بن مَجُمَع نَهْشَلی صَغانی، از [[امام رضا(ع)]]، از پدرانش، از [[پیامبر(ص)]] روایت کرده است.<ref>شیخ صدوق، محمد، عیون أخبار الرضا، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج‏۲، ص۶۹، حدیث ۳۲۰.</ref>
شیخ صدوق این روایت را در کتاب [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]، از ابوبکر محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی، علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه] مولی رشید، از دارِم بن قَبیصَة بن نَهْشَل بن مَجُمَع نَهْشَلی صَغانی، از [[امام رضا(ع)]]، از پدرانش، از [[پیامبر(ص)]] روایت کرده است.<ref>شیخ صدوق، محمد، عیون أخبار الرضا، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج‏۲، ص۶۹، حدیث ۳۲۰.</ref>


*محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۱۱.</ref> و علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه]،<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۴۶۳.</ref> مجهول و ناشناخته اهستند و نام‌شان در کتاب‌های رجالی متقدم شیعه نیامده است.
محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۱۱.</ref> و علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه]،<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۴۶۳.</ref> دو راوی این حدیث، مجهول و ناشناخته هستند و نام‌شان در کتاب‌های رجالی متقدم شیعه نیامده است. روایات دارِم بن قَبیصَة نیز قابل استناد نیست.<ref>تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲ش، قسم۲، ص۱۴۷ و ص۴۵۲.</ref>
*روایات دارِم بن قَبیصَة ، به گفته [[ابن غضائری]]<ref>رجال ابن غضائری، ص۵۸.</ref> و [[حسن بن داوود حلی|ابن داوود]]<ref>رجال ابن داوود، ص۱۴۷ و ص۴۵۴.</ref> دو رجال‌شناس شیعه، قابل اعتماد نیستند.
 
با توجه به ضعیف بودن دارم بن قبیصه و مجهول بودن و ثابت نشدن وثاقت دیگر راویان، سند دوم این روایت نیز، معتبر نمی‌باشد.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۳۹: خط ۳۴:


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = اخلاق
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ = سبک زندگی
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =علم رجال
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۲۹

سؤال

آیا این روایت معتبر است: «كودكان خود را از چربی غذایی که خورده‌اند بشویید و پاكيزه كنيد؛ زیرا شيطان‌ها چربی مانده غذا را آن را می‌بویند و کودک در حال خواب می‌ترسد.»


سفارش به شستن کودکان از چربی غذایی که خورده‌اند، محتوای روایتی است که در کتاب‌های علل الشرائع، عیون اخبار الرضا(ع) و خصال ذکر شده و بر اساس آن، شیطان‌ها چربی مانده غذا را بو می‌کشند و این، باعث می‌شود کودکان در حال خواب بترسند.

این روایت که با دو سند ذکر شده، ضعیف شمرده شده است. دلیل ضعف آن را وجود راویِ ضعیف در هر دو سند این روایت، دانسته‌اند.

متن حدیث

محتوای حدیث

مضمون این روایت در روایت دیگری نیز آمده است که رسول خدا(ص) دستور به شستن دستان کودکان را داده است؛ چون شیطان آن‌را می‌بوید.[۲] وقتی کسی به خواب می‌رود و دستش چربی است، آن را بشوید.[۳] می‌توان گفت رعایت بهداشت در تمیز نگه داشتن دست و صورت، به خصوص در کودکان که خود بدان توجه ندارند، در اینگونه روایات مورد تاکید قرار گرفته است. همانگونه که ناخن گرفتن،[۴] نظافت بدن[۵] [۶] نیز برای رعایت بهداشت عمومی است. با در نظر گرفتن مجموعه روایات می‌توان به عنوان دستور العمل بهداشتی اسلام، به این‌گونه روایات عمل کرد هر چند ممکن است برخی از این روایات سند قابل استنادی نداشته باشند.

سند حدیث

شیخ صدوق روایت شستن چربی غذا از کودکان را در سه کتاب خود با دو سلسله سند ذکر کرده است:

سند اول

شیخ صدوق این روایت را در کتاب علل الشرائع از پدرش، از سعد بن عبدالله، از محمد بن عیسی بن عُبَید، از قاسم بن یحیی، از پدربزرگش حسن بن راشد، از ابی‌بصیر، از امام صادق(ع)، از پدرش، از پدربزرگش، از پدارنش روایت کرده است.[۱] شیخ صدوق این روایت را با همین سند در کتاب خصال نیز آورده است.[۷] با توجه به ضعیف بودن قاسم بن یحیی[۸] [۹] یکی از راویان این حدیث، سند روایت از اعتبار و قابل استناد بودن افتاده است.

سند دوم

شیخ صدوق این روایت را در کتاب عیون اخبار الرضا(ع)، از ابوبکر محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی، علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه] مولی رشید، از دارِم بن قَبیصَة بن نَهْشَل بن مَجُمَع نَهْشَلی صَغانی، از امام رضا(ع)، از پدرانش، از پیامبر(ص) روایت کرده است.[۱۰]

محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بن زُرَیْق بغدادی[۱۱] و علی بن محمد بن عُیَیْنَه [عنبسه]،[۱۲] دو راوی این حدیث، مجهول و ناشناخته هستند و نام‌شان در کتاب‌های رجالی متقدم شیعه نیامده است. روایات دارِم بن قَبیصَة نیز قابل استناد نیست.[۱۳]


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شیخ صدوق، محمد، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۵۷، باب ۳۴۴ باب العله آلتی من أجلها یغسل الصبیان من الغمر، حدیث۱.
  2. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مكتبه النينوى الحديثه، چاپ اول، بى‌تا، ص۲۶.
  3. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۲۳.
  4. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۹۰.
  5. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۳۵، باب۸۴.
  6. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۰۵.
  7. شیخ صدوق، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.
  8. حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصه الأقوال في معرفه الرجال، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۱.
  9. تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲ش، قسم۲، ص۴۹۴.
  10. شیخ صدوق، محمد، عیون أخبار الرضا، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج‏۲، ص۶۹، حدیث ۳۲۰.
  11. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۱۱.
  12. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۴۶۳.
  13. تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲ش، قسم۲، ص۱۴۷ و ص۴۵۲.