متبرک شدن به اماکن متبرکه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن شریف به این مطلب اشاره دارد. از جمله آیاتی که به روشنی به این امر دلالت دارد. آیهٔ «۹۳» و «۹۶» سوره مبارکه «یوسف»(ع) می‌باشد. هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد و از خطای آنان درگذشت، فرمود: {{قرآن|اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیراً و أتونی بأهلکم اجمعین}}<ref>یوسف/ ۹۳.</ref> «این پیراهن مرا با خود ببرید و بر صورت پدرم یعقوب(ع) افکنید تا دیدگانش بینا گردد و همه کسان خود را نزد من آورید». و در آیه بعد آمده است: {{قرآن|فلمّا ان جآء البشیر القه علی وجهه فارتدّ بصیرا …}}<ref>یوسف/ ۹۶.</ref> «آن‌گاه که مژده دهنده آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت» این سخن گویای قرآن، گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا یعقوب(ع) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف(ع)) می‌باشد.
تبرک جستن به آثار اولیای خداوند در چند جای قرآن ذکر شده است:


در آیه «۱۲۵» سوره مبارکه «بقره» در داستان بنا کردن خانه خدا، توسط حضرت ابراهیم(ع) آمده است: {{قرآن|و اذ جعلنا البیت مثابه النّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی …
* از جمله آیاتی که به روشنی به این امر دلالت دارد، آیهٔ «۹۳» و «۹۶» سوره مبارکه «یوسف»(ع) می‌باشد. هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد و از خطای آنان درگذشت، فرمود: {{قرآن|اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیراً و أتونی بأهلکم اجمعین|ترجمه=این پیراهن مرا با خود ببرید و بر صورت پدرم یعقوب(ع) افکنید تا دیدگانش بینا گردد و همه کسان خود را نزد من آورید}}<ref>یوسف/ ۹۳.</ref> و در آیه بعد آمده است: {{قرآن|فلمّا ان جآء البشیر القه علی وجهه فارتدّ بصیرا …|ترجمه=آن‌گاه که مژده دهنده آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت.}}<ref>یوسف/ ۹۶.</ref> این سخن، گواه روشنی بر تبرک جستن حضرت یعقوب(ع) به پیراهن حضرت یوسف(ع)می‌باشد.
}}<nowiki> «و به‌خاطر بیاور هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید» مقام ابراهیم به اتّفاق همه مسلمانان مورد احترام و تکریم است و همان قطعه سنگی است که ابراهیم خلیل الرحمن(ع) هنگام ساختن خانه خدا (کعبه)، روی آن قرار گرفت و اثر پایش روی آن ماند.}}</nowiki><ref>سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، قم، انتشارات سعادت، ۱۳۶۳ ش، ص۴۰۷.</ref> حاجیان بعد از انجام طواف به پشت مقام ابراهیم می‌روند و نماز طواف به‌جا می‌آورند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۴۴۸، ذیل آیات مورد بحث.</ref>


مورد بعدی در سوره مبارکه «کهف» آیه «۲۱» است. بعد از آن که جریان زنده شدن اصحاب کهف به گوش مردم رسید و برای دیدن آن‌ها به غار آمدند، دیدند که آنان چشم از جهان فرو بسته‌اند و جسدهای آن‌ها در غار مانده است. در این میان نزاع و کشمکش بین دو گروه مؤمنان و مخالفان درگرفت. مخالفان سعی داشتند که مسئله خواب و بیداری اصحاب کهف به دست فراموشی سپرده شود و مؤمنان پافشاری می‌کردند که این داستان هرگز فراموش نشود و لذا گفتند: {{قرآن|قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذنّ علیهم مسجداً}}<ref>کهف/ ۲۱.</ref>ما در کنار مدفن آن‌ها مسجد و معبدی می‌سازیم.جمله فوق حاکی از این است که ما این مکان را محل مصلی و تبرک جستن از این‌ها می‌کنیم.<ref>رجوع کنید: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ج۱۲، ص۳۸۲.</ref>
* در آیه «۱۲۵» سوره مبارکه «بقره» در داستان بنا کردن خانه خدا، توسط حضرت ابراهیم(ع) آمده است: {{قرآن|و اذ جعلنا البیت مثابه النّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی
|ترجمه=و به‌خاطر بیاور هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید}} مقام ابراهیم به اتفاق همه مسلمانان مورد احترام و تکریم است و همان قطعه سنگی است که ابراهیم خلیل الرحمن(ع) هنگام ساختن خانه خدا (کعبه)، روی آن قرار گرفت و اثر پایش روی آن ماند.<ref>سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، قم، انتشارات سعادت، ۱۳۶۳ ش، ص۴۰۷.</ref> حاجیان بعد از انجام طواف به پشت مقام ابراهیم می‌روند و نماز طواف به‌جا می‌آورند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۴۴۸، ذیل آیات مورد بحث.</ref>


تبرک جستن به آثار اولیای خدا، مسئله‌ای نیست که فقط در قرآن مطرح شده باشد، بلکه در سیره رسول خدا(ص) ـ که بزرگترین مفسّر قرآن کریم‌اند ـ و صحابه آن حضرت می‌توان یافت. نه تنها پیامبر گرامی و یاران وی، بلکه پیامبران پیشین نیز به این امر مبادرت می‌ورزیدند.<ref>حسینی نسب، سید رضا، شیعه پاسخ می‌دهد، قم، انتشارات نشر مشعر، ۱۳۷۴ ش، ص۱۱۳.</ref> مثلاً پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش مکرر به زیارت قبور شهدای احد می‌رفتند و نیز پیوسته برای زیارت قبور مؤمنان رهسپار بقیع می‌شدند و می‌فرمودند: «به زیارت قبور بروید که این عمل شما را به یاد آخرت می‌اندازد» یا در جای دیگری می‌فرماید: «هر کس به زیارت من آید، شفاعت من در حق وی واجب می‌شود»<ref>موسوی قزوینی، سید حسن، نقدی بر اندیشه وهابیان، ترجمه حسن طارمی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ ش، ص۶۰–۶۱.</ref> بنابر این متبرک کردن خود به اماکن متبرکه و اشیاء دیگر در آیات و روایات آمده است و با اشکال شرعی مواجه نیست و بدعت به حساب نمی‌آید.
* مورد بعدی در سوره مبارکه «کهف» آیه «۲۱» است. بعد از آن که جریان زنده شدن اصحاب کهف به گوش مردم رسید و برای دیدن آن‌ها به غار آمدند، دیدند که آنان چشم از جهان فرو بسته‌اند و جسدهای آن‌ها در غار مانده است. در این میان نزاع و کشمکش بین دو گروه مؤمنان و مخالفان درگرفت. مخالفان سعی داشتند که مسئله خواب و بیداری اصحاب کهف به دست فراموشی سپرده شود و مؤمنان پافشاری می‌کردند که این داستان هرگز فراموش نشود و لذا گفتند: {{قرآن|قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذنّ علیهم مسجداً|ترجمه=کسانی که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: حتما بر ایشان معبدی بنا خواهیم کرد.}} جمله فوق حاکی از این است که ما این مکان را محل مصلی و تبرک جستن از این‌ها می‌کنیم.<ref>رجوع کنید: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ج۱۲، ص۳۸۲.</ref>
 
در سیره [[رسول خدا]](ص) و صحابه آن حضرت آمده است که نه تنها پیامبر گرامی و یاران وی، بلکه پیامبران پیشین نیز به این امر مبادرت می‌ورزیدند.<ref>حسینی نسب، سید رضا، شیعه پاسخ می‌دهد، قم، انتشارات نشر مشعر، ۱۳۷۴ ش، ص۱۱۳.</ref> مثلاً پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش مکرر به زیارت قبور شهدای احد می‌رفتند و نیز پیوسته برای زیارت قبور مؤمنان رهسپار بقیع می‌شدند و می‌فرمودند: «به زیارت قبور بروید که این عمل شما را به یاد آخرت می‌اندازد.»


<span></span>
<span></span>

نسخهٔ ‏۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۳

سؤال

متبرک کردن خود به اماکن متبرکه، در کدام سوره قرآن آمده است؟

تبرک جستن به آثار اولیای خداوند در چند جای قرآن ذکر شده است:

  • از جمله آیاتی که به روشنی به این امر دلالت دارد، آیهٔ «۹۳» و «۹۶» سوره مبارکه «یوسف»(ع) می‌باشد. هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد و از خطای آنان درگذشت، فرمود: ﴿اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیراً و أتونی بأهلکم اجمعین؛ این پیراهن مرا با خود ببرید و بر صورت پدرم یعقوب(ع) افکنید تا دیدگانش بینا گردد و همه کسان خود را نزد من آورید[۱] و در آیه بعد آمده است: ﴿فلمّا ان جآء البشیر القه علی وجهه فارتدّ بصیرا …؛ آن‌گاه که مژده دهنده آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت.[۲] این سخن، گواه روشنی بر تبرک جستن حضرت یعقوب(ع) به پیراهن حضرت یوسف(ع)می‌باشد.
  • در آیه «۱۲۵» سوره مبارکه «بقره» در داستان بنا کردن خانه خدا، توسط حضرت ابراهیم(ع) آمده است: ﴿و اذ جعلنا البیت مثابه النّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی؛ و به‌خاطر بیاور هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید مقام ابراهیم به اتفاق همه مسلمانان مورد احترام و تکریم است و همان قطعه سنگی است که ابراهیم خلیل الرحمن(ع) هنگام ساختن خانه خدا (کعبه)، روی آن قرار گرفت و اثر پایش روی آن ماند.[۳] حاجیان بعد از انجام طواف به پشت مقام ابراهیم می‌روند و نماز طواف به‌جا می‌آورند.[۴]
  • مورد بعدی در سوره مبارکه «کهف» آیه «۲۱» است. بعد از آن که جریان زنده شدن اصحاب کهف به گوش مردم رسید و برای دیدن آن‌ها به غار آمدند، دیدند که آنان چشم از جهان فرو بسته‌اند و جسدهای آن‌ها در غار مانده است. در این میان نزاع و کشمکش بین دو گروه مؤمنان و مخالفان درگرفت. مخالفان سعی داشتند که مسئله خواب و بیداری اصحاب کهف به دست فراموشی سپرده شود و مؤمنان پافشاری می‌کردند که این داستان هرگز فراموش نشود و لذا گفتند: ﴿قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذنّ علیهم مسجداً؛ کسانی که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: حتما بر ایشان معبدی بنا خواهیم کرد. جمله فوق حاکی از این است که ما این مکان را محل مصلی و تبرک جستن از این‌ها می‌کنیم.[۵]

در سیره رسول خدا(ص) و صحابه آن حضرت آمده است که نه تنها پیامبر گرامی و یاران وی، بلکه پیامبران پیشین نیز به این امر مبادرت می‌ورزیدند.[۶] مثلاً پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش مکرر به زیارت قبور شهدای احد می‌رفتند و نیز پیوسته برای زیارت قبور مؤمنان رهسپار بقیع می‌شدند و می‌فرمودند: «به زیارت قبور بروید که این عمل شما را به یاد آخرت می‌اندازد.»


مطالعه بیشتر

۱ـ استاد جعفر سبحانی، آئین وهابیت، قم: انتشارات سعادت، ۱۳۶۳، ش.

۲ـ استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلدهای اول و دوازده، تهران انتشارات دار الکتب الاسلامیه.

۳ـ سید رضا حسینی نسب، شیعه پاسخ می‌دهد، قم: انتشارات نشر مشعر، ۱۳۷۴.

۴ـ سید حسن موسوی قزوینی، نقدی بر اندیشه وهابیان، ترجمه حسن طارمی، تهران انتشارات وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ ش.

۵ـ سید ابراهیم سید علوی، تاریخ نقد و بررسی وهابی‌ها، تهران انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۶ ش.

منابع

  1. یوسف/ ۹۳.
  2. یوسف/ ۹۶.
  3. سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، قم، انتشارات سعادت، ۱۳۶۳ ش، ص۴۰۷.
  4. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۴۴۸، ذیل آیات مورد بحث.
  5. رجوع کنید: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ج۱۲، ص۳۸۲.
  6. حسینی نسب، سید رضا، شیعه پاسخ می‌دهد، قم، انتشارات نشر مشعر، ۱۳۷۴ ش، ص۱۱۳.