حب الوطن من الایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''دوست داشتن وطن بخشی از ایمان است''' جمله‌ای منسوب به [[پیامبر(ص)]] است مبنی بر اینکه دوستن داشتن وطن جزئی از [[ایمان]] است. این عبارت به این شکل در [[منابع روایی شیعه]] و [[اهل‌سنت]] نقل نشده است و بر فرض صحیح بودن انتساب آن به پیامبر(ص) منظور از وطن [[بهشت]]، مکه، [[معاد]]، وطن عرفی و وطن بزرگ اسلامی ذکر شده است. از نگاه [[دین اسلام]]، زمان و مکان به خودی خود ارزش و اعتباری ندارند بلکه ارزش و تقدس آنها تابع وقایعی است که در آن زمان یا مکان رخ می‌دهد بنابراین وطن نیز فی‌نفسه تقدسی ندارد.
'''دوست داشتن وطن بخشی از ایمان است''' جمله‌ای منسوب به [[پیامبر(ص)]] است مبنی بر اینکه دوستن داشتن وطن جزئی از [[ایمان]] است. این عبارت به این شکل در [[منابع روایی شیعه]] و [[اهل‌سنت]] نقل نشده است و بر فرض صحیح بودن انتساب آن به پیامبر(ص)، منظور از وطن را مواردی همچون [[بهشت]] به اعتبار نخستین سکونتگاه حضرت آدم، بازگشت به سوی خدا و سرزمین اسلامی ذکر شده است که با وطن عرفی تناسبی ندارد. همچنین از نگاه [[دین اسلام|اسلام]]، زمان و مکان به خودی خود ارزش و اعتباری ندارند بلکه ارزش و تقدس آنها تابع وقایعی است که در آن زمان یا مکان رخ می‌دهد بنابراین وطن نیز فی‌نفسه تقدسی ندارد.


==علاقه به وطن==
==علاقه به وطن==
خط ۲۲: خط ۲۲:
بر فرض پذیرش انتساب این عبارت به پیامبر(ص)، درباره اینکه منظور از واژه وطن در این عبارت چیست، احتمالات مختلفی مطرح شده است:
بر فرض پذیرش انتساب این عبارت به پیامبر(ص)، درباره اینکه منظور از واژه وطن در این عبارت چیست، احتمالات مختلفی مطرح شده است:
* منظور از وطن، [[بهشت]] است که مسکن اول [[آدم ابوالبشر(ع)]] بود.
* منظور از وطن، [[بهشت]] است که مسکن اول [[آدم ابوالبشر(ع)]] بود.
* منظور از وطن، مکه است که [[ام القری]] و قبله مسلمانان است.
* منظور از وطن، مکه است که ام‌القری جهان اسلام و قبله مسلمانان است.
* منظور از وطن بازگشت به سوی خداوند متعال است زیرا که مبدأ و معاد او است.
* منظور از وطن، بازگشت به سوی خداوند متعال است زیرا که او مبدأ و معاد است.
* منظور از وطن، وطن متعارف و عرفی است.
*منظور از وطن، سرزمین بزرگ اسلامی که حفظ آن بر مسلمانان لازم است؛ چراکه حفاظت از دین و انسانیت و نیز قوت اسلام وابسته به آن است.<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref>
*منظور از وطن، وطن بزرگ اسلامی که حفظ آن بر مسلمانان لازم است؛ چون حفاظت از دین و انسانیت و نیز قوت اسلام وابسته به آن است.<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref>


==تقدس زمان و مکان ذاتی نیست==
==تقدس زمان و مکان ذاتی نیست==

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۷

سؤال

آیا جمله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ» در منابع حدیثی بیان شده است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟

دوست داشتن وطن بخشی از ایمان است جمله‌ای منسوب به پیامبر(ص) است مبنی بر اینکه دوستن داشتن وطن جزئی از ایمان است. این عبارت به این شکل در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نقل نشده است و بر فرض صحیح بودن انتساب آن به پیامبر(ص)، منظور از وطن را مواردی همچون بهشت به اعتبار نخستین سکونتگاه حضرت آدم، بازگشت به سوی خدا و سرزمین اسلامی ذکر شده است که با وطن عرفی تناسبی ندارد. همچنین از نگاه اسلام، زمان و مکان به خودی خود ارزش و اعتباری ندارند بلکه ارزش و تقدس آنها تابع وقایعی است که در آن زمان یا مکان رخ می‌دهد بنابراین وطن نیز فی‌نفسه تقدسی ندارد.

علاقه به وطن

حس وطن‌خواهی و وطن‌دوستی از امور فطری است و انسان ناخودآگاه به زادگاه خود علاقه خاصی دارد. در تاریخ اسلام درباره پیامبر(ص) نقل شده است هنگامی که حضرت از مکه به مدینه هجرت می‌نمود، در مسیر هنگامی که به جحفه رسید، در حالی که از فشار مشرکان محزون و ناراحت بود، به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه: ﴿إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی‌گرداند.(قصص:۸۶) را برای پیامبر(ص) نازل و او را دلداری داده و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: «الوطن، الوطن.»[۱]

متن عبارت منسوب به پیامبر(ص)

این عبارت در کتاب‌ امل الآمل نوشته شیخ حر عاملی،[۲] تحفة السنیه نوشته فیض کاشانی،[۳] مستدرک سفینة البحار،[۴] الصحیح من السیرة نوشته سید جعفر مرتضی عاملی[۵] و کشف الخفاء[۶] نقل شده است.

همچنین شاعرانی همچون مولوی و سعدی این عبارت را حدیث پنداشته‌اند:

سعدی در این باره سروده است:

سعدیا حب وطن گر چه حدیثی‌ست صحیح***نتوان مرد به سختی که من این جا زادم[۷]

بررسی سندی و محتوایی

جمله «حب‌الوطن من الایمان» به‌عنوان حدیث در هیچ کدام از کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده است. همچنین در منابعی که این عبارت نقل شده اولا بدون سند است و ثانیا هیچ یک از این منابع، کتاب حدیثی شناخته نمی‌شوند. بنابراین انتساب این عبارت از نظر سند به پیامبر(ص) معتبر نیست.

بر فرض پذیرش انتساب این عبارت به پیامبر(ص)، درباره اینکه منظور از واژه وطن در این عبارت چیست، احتمالات مختلفی مطرح شده است:

  • منظور از وطن، بهشت است که مسکن اول آدم ابوالبشر(ع) بود.
  • منظور از وطن، مکه است که ام‌القری جهان اسلام و قبله مسلمانان است.
  • منظور از وطن، بازگشت به سوی خداوند متعال است زیرا که او مبدأ و معاد است.
  • منظور از وطن، سرزمین بزرگ اسلامی که حفظ آن بر مسلمانان لازم است؛ چراکه حفاظت از دین و انسانیت و نیز قوت اسلام وابسته به آن است.[۸]

تقدس زمان و مکان ذاتی نیست

ارزش و اعتبار زمان و مکان ذاتی نیست بلکه به‌خاطر حوادث و وقایعی است که در آنها رخ می‌دهد، مانند سیزده رجب یا هجده ذی‌الحجه که دارای ارزش و اعتبار ذاتی نبودند بلکه به‌خاطر ولادت امام علی(ع) در سیزدهم رجب و انتصاب ایشان به جانشینی پیامبر(ص) در ۱۸ ذی‌الحجه، این روزها اعتبار و ارزش پیدا کردند. همچنین مکانی مانند غار حرا ارزش ذاتی ندارد بلکه به دلیل وجود پیامبر(ص) و نزول وحی در آن تقدس پیدا کرده است.


منابع

  1. عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.
  2. حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.
  3. فیض کاشانی، ملامحسن، شارح سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس، ص۳۴۰.
  4. نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.
  5. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.
  6. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.
  7. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۳۷۱.
  8. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.