تسبیح: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== امر به تسبیح خداوند در قرآن == | == امر به تسبیح خداوند در قرآن == | ||
هفت سوره از قرآن، با تسبیح خداوند شروع شده | هفت سوره از قرآن، با تسبیح خداوند شروع شده و به [[مسبحات]] مشهور هستند. در قرآن به مومنان<ref name=":0" /> و در موارد متعددی به [[پیامبر(ص)]]<ref>آیه ۱۳۰ سوره طه و آیه ۳۹ و ۴۰ سوره ق، آیه ۴۸ و ۴۹ سوره طور. آیه ۲۶ سوره انسان، آیه ۹۶ سوره واقعه، آیه ۱ سوره اعلی، آیه ۹۸ سوره حجر</ref> سفارش به تسبیح خداوند شده است. | ||
زمانهای مختلفی برای انجام تسبیح توصیه شده است: | |||
* {{قرآن|وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا|ترجمه=و هر بامداد و شبانگاه تسبيحش گوييد.|سوره=احزاب|آیه=۴۲}} | |||
بهخصوص پیش از غروب و طلوع آفتاب و قسمتی از شب و روز: {{قرآن|وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ|ترجمه=به ستايش پروردگارت تسبيح گوى|سوره=ق|آیه=۳۹}} دستور به تسبیح خداوند خطاب به مؤمنان هم آمده است.<ref name=":0">آیه ۴۲ سوره احزاب</ref> و نیز زمانی که به زکریا نوید تولد یحیی را داد امر به تسبیح خداوند کرد.<ref>آیه ۴۱ آل عمران، آیه ۱۱ سوره مریم</ref> | |||
سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. <ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳</ref> | سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. <ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳</ref> |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۲
تسبیح خداوند به معنای دور بودن او از هرگونه عیب و نقص است. خداوند در آیات متعددی بندگانش را به تسبیح خود فرا میخواند و تسبیح خداوند، از پرکاربردترین مفاهیم در قرآن است. بر اساس آیات قرآن همه موجودات عالم مشغول تسبیح خداوند هستند. مفسران مصادیق مختلفی برای تسبیح خداوند، نام بردهاند: ذکرهای خاص و نامهای خداوند، نماز، حمد و ستایش خداوند به صورت زبانی و قلبی و مهمتر از همه، تنزیه خداوند از هر عیب و نقص، و باور و ایمان قلبی به آن.
معنا و مفهوم تسبیح
تسبيح، پاک دانستن خداوند، از همه كاستىها و ناشايستگىها است.[۱] برخی استفادههای قرآنی، نشان از معنای سلبی تسبیح دارد؛ تسبیح از شرک، تسبیح از اینکه فرزندی بگیرد، تسبیح از اینکه به وعدهاش عمل نکند.[۲] در قرآن، تسبیح خداوند، عبادت شمرده شده[۳] و همراه با ذکر [۴] و حمد آمده است.[۵]
در تفاوت حمد و ستایش با تسبیح گفتهاند که حمد و ثنا، ستايش خدا در برابر صفات كمالى و ثبوتى او است، اما تسبيح، پيراسته ساختن او از معايب است و توصيف خدا با هر صفات سلبى، تسبيح و تنزيه وى مىباشد.[۶]
مفسران مصادیق و معانی زیادی برای تسبیح ذکر کردهاند: نمازهای پنچگانه، مطلق نماز، و مطلق حمد كه با يادآورى و حمد قلبى باشد و يا گفتن ذکر سبحان الله و الحمدللَّه و ... . برخی نیز تسبیح را تنها در اذکار خاص معنا کردهاند.[۷]
محققان معتقدند تسبیح از یک باور قلبی نشأت میگیرد که خداوند را دور از هر عیب و نقصی میداند؛ از این جهت در آیه ۱۳۰ سوره طه پس از سفارش تسبیح به پیامبر، میگوید باشد که به مقام رضا برسی: ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾[۸]
مفسران تسبيحگوى حقيقى را كسى میدانند كه باور كرده خداوند در ذات، صفات و افعال، هيچ گونه كاستى ندارد و عظمت اين معنا را درک نموده است. بنابر اين، كسى كه حتى در دل، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد، نمىتواند در گفتن ذكر تسبيح، صادق باشد.[۹]
امر به تسبیح خداوند در قرآن
هفت سوره از قرآن، با تسبیح خداوند شروع شده و به مسبحات مشهور هستند. در قرآن به مومنان[۱۰] و در موارد متعددی به پیامبر(ص)[۱۱] سفارش به تسبیح خداوند شده است.
زمانهای مختلفی برای انجام تسبیح توصیه شده است:
- ﴿وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا؛ و هر بامداد و شبانگاه تسبيحش گوييد.﴾(احزاب:۴۲)
بهخصوص پیش از غروب و طلوع آفتاب و قسمتی از شب و روز: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ؛ به ستايش پروردگارت تسبيح گوى﴾(ق:۳۹) دستور به تسبیح خداوند خطاب به مؤمنان هم آمده است.[۱۰] و نیز زمانی که به زکریا نوید تولد یحیی را داد امر به تسبیح خداوند کرد.[۱۲]
سبّوح مطلق و منزّه مطلق از هر نقص و كاستى خداوند است. هرگونه تسبیح و تنزیه چه به صورت قولى و چه به صورت عملى براى غير خدا شرك است. [۱۳]
فضیلت تسبیح
در قرآن پس از اینکه به پیامبر گفته میشود خدا را تسبیح گوید نتیجه آن را میگوید که ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾(طه:۱۳۰) مفسران گفتهاند هركس خدا را در دنيا خشنود كند، خدا او را در آخرت خشنود میكند.[۱۴] و فضیلت این تسبیح را خشنودی از سوی خداوند به بنده میدانند.[۱۵]
امام صادق(ع) میفرماید عظمت ثواب دعا و تسبيحى را كه بنده ميان خود و خودش انجام مىدهد، جز خدا كسى نمىداند.[۱۶]
تسبیح همه موجودات عالم
آیات مختلف قرآن، از تسبیح و حمد موجودات عالم سخن گفته است. بر اساس آیات قرآن، تمامی موجودات عالم[۱۷] و آسمانهای هفتگانه مشغول تسبیح خداوند هستند.[۱۸] و کسانی که نزد خداوند هستند[۱۹]( فرشتگان و مقربان) و هرچه در آسمان و زمین وجود دارد[۲۰] مشغول سجده و عبادت هستند. در قرآن از تسبیح فرشتگان[۲۱] کوهها و پرندگان[۲۲] و رعد[۲۳] سخن گفته شده است.
معنای تسبیح موجودات عالم
اینکه تسبیح همه موجودات عالم چه معنا دارد میان مفسران اختلاف است. برخی میگویند همه اشیا و موجودات عالم ذیشعور هستند و به راستی ذکر و تسبیح میگویند. ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلامی قائل به چنین نظری است و میگوید همه همه موجودات به اندازه رتبه خودشان، سهمی از شعور و علم را دارند.[۲۴] اما عدهای این تسبیح را تکوینی میدانند و برای همه موجودات شعور قائل نیستند.[۲۵] به این معنا که تسبیح همان خضوع تكوينى هر موجودى در برابر اراده الهى است و سراسر هستى در برابر اراده و مشيت خداوند، خاضع بوده و در پذيرش وجود و پيروى از قوانينى كه خداوند براى آنها تعيين نموده است، تسليم مىباشند. تسبیح در اینجا، فعلی تکوینی، فطری و واکنش هستی در مقابل جلال الهی است.[۲۶]
تسبیح در ادب فارسی
مولوی همچون ملاصدرا اعتقاد بر ذی شعور بودن همه موجودات دارد و در این موضوع میفرماید:
گر تو را از غيب چشمى باز شد *** جمله ذرات جهان هم راز شد
نطق آب و نطق خاك و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل فلسفى كو منكر «حنانه» است *** از حواس انبيا بيگانه است جمله ذرات عالم در نهان *** با تو مى گويند روزان و شبان ما سميعيم و بصيريم و خوشيم *** با شما نا محرمان ما خامشيم چون شما سوى جمادى مىرويد *** محرم جان جمادات كى شويد فاش تسبيح جمادات آيدت *** وسوسه تأويلها بربايدت چون ندارد جان تو قنديل ها *** بهر بينش كرده اى تأويل ها [۲۷] |
سعدی میفرماید:
هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند***بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار |
منابع
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۹
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و ۳۹ سوره ق و آیه ۴۸ سوره طور
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۹۷
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص: ۳۳۸
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، طباطبایی، ج۱۴، ص: ۲۳۶
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۷
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و آیه ۳۹ و ۴۰ سوره ق، آیه ۴۸ و ۴۹ سوره طور. آیه ۲۶ سوره انسان، آیه ۹۶ سوره واقعه، آیه ۱ سوره اعلی، آیه ۹۸ سوره حجر
- ↑ آیه ۴۱ آل عمران، آیه ۱۱ سوره مریم
- ↑ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲، ص۱۳۳
- ↑ ترجمه تفسير كاشف، مغنیه، ج۱۵، ص: ۴۱۵
- ↑ روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص: ۱۹۸
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۶۵
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۱ سوره نور
- ↑ آیه ۳۰ سوره بقره
- ↑ آیه ۷۹ سوره انبیاء
- ↑ آیه ۱۳ سوره رعد
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴
- ↑ معارف قرآن، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۶۲
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ مثنوی، به نقل از منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴
- ↑ سعدی، دیوان اشعار، ملحقات و مفردات