برتری عالمان مسلمان بر انبیای بنیاسرائیل: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
جز (Rezapour صفحهٔ برتری علما بر انبیای بنی اسراییل را به برتری عالمان بر انبیای بنیاسراییل منتقل کرد) |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۵۸
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
حدیث «عُلَماءُ اُمّتی کانْبیآءِ بنی اِسرائیل» که از حضرت پیامبر (ص) نقل شده آیا حدیثی صحیح است؟ اگر درست میباشد منظور از علمای امت چیست؟
این حدیث از ناحیه سند و نیز از جهت مفهوم و دلالت قابل بحث و بررسی است:
الف. سند حدیث: تمام منابع روایی مانند: «عوالی اللئالی» ،}}[۱] بحارالانوار،[۲] مستدرک الوسایل،[۳] تحریر الاحکام[۴] و… ان حدیث را به صورت مرسل[۵] از پیامبر (ص) نقل کردهاند. و فاقد وسایط سندی میباشد و این نوع مراسیل حجه نیستند.[۶] برای حل مشکل سند، شاید بتوان از احادیث مشابه آن استفاده کرد که در بحث دوم خواهد آمد.
ب. دلالت حدیث: ترجمه حدیث این است که: «دانشمندان امت من مانند: پیامبران بنیاسرائیل هستند» در این عبارت سهل و روان، از نظر دلالت مشکلی ندارد. امّا اینکه مراد از «علماء امت» کیانند؟ دیدگاههائی ارائه شدهاست که به دو دیدگاه اشاره میشود:
الف) منظور از «علماء امت» ائمه معصومین (ع) میباشند. به دو دلیل، یکی به دلیل عمومیت در تشبیه.[۷] زیرا تمام صفات و ویژگیهای مخصوص به پیامبران بنیاسرائیل مانند عصمت، ولایت تکوینی و تشریعی، اجراء احکام و تبلیغ دین مبین اسلام، و علوم لدنی و اخذ معارف از ناحیه حق تعالی، تشکیل حکومت و… در ائمه معصومین (ع) هم وجود دارد مگر در مسئله وحی (تشریعی)، زیرا به ائمه (ع) وحی (تشریعی) نمیشد و به دلیل اقتضاء میتوان فقط همین مورد را استثناء کرد. ولی در تمام جهات دیگر که عرض شد، ائمه معصومین (ع) مثل انبیاء هستند. دلیل دوم بر اینکه منظور از «علماء امت» ائمه معصومین (ع) باشند احادیثی است که میرساند؛ ائمه (ع) علماء هستند و به آنها اطلاق علماء شدهاست و خود را علماء معرفی کردهاند مانند این حدیث شریف که از امام صادق (ع) نقل شدهاست: «یَغدوُا الناسُ علی ثلاثه أصنافٍ عالمٍ و مُتَعَلِّمٍ و غُثاءٍ، فَنَحْنُ العُلَماءُ وشیعَتُنا المتعلِّمون و سائرُ النّاسِ غُثآءٌ».[۸] (مردم به سه دسته شدند: دانشمند و دانشجو و خاشاک، ما دانشمندانیم و شیعیان ما دانشجویان و مردم دیگر خاشک روی آب).
در بحارالانوار آمدهاست که: در بسیاری از روایات از علماء تعبیر به ائمه معصومین (ع) شدهاند.[۹]
و در آمجا بابی دارد تحت این عنوان: «باب انهم (ع) العلماء فی القرآن و شیعتهم اولوا الالباب».[۱۰] یا در بصائر الدرجات روایتی دارد که حضرت علی (ع) را عالم این امت معرفی کردهاست. عن ابی جعفر (ع) قال علیٌّ (ع) عالم هذه الامه[۱۱] و در ذیل آیه {{قرآن|انّما یخشی الله مِنْ عِباده العُلماءُ[۱۲] (از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند) در سفینه البحار[۱۳] و تفسیر برهان آمدهاست که: منظور علی (ع) است.[۱۴] بنابراین از جهت قواعد علمی و از جهت نقل اطلاق علماء بر ائمه معصومین (ع) سزاوار است بگوئیم که: منظور از «علماء امت» ائمه معصومین (ع) میباشند.
ب. احتمال دوم منظور از «علماء امت»، دانشمندان و فقیهان امت اسلامی باشند. این احتمال را از عمومیت حدیث گرفتهاند. و در اثبات «ولایت فقیه» از این دست احادیث و مشابه آن استفاده کردهاند.[۱۵] بر پایه توضیحات بالا، قدر متیقن از علماء در این حدیث، ائمه معصومین (ع) میباشند و به دلیل عمومیت حدیث - که علماء شیعه هم جانشینان ائمه (ع) میباشند و همان وظایف را باید انجام بدهند و بعد از ائمه معصومین (ع) با شرایط خاص خودش- از مصادیق این حدیث میباشند امّا نه در عرض ائمه (ع) بلکه به عنوان نائب عام آنها و در طول نیابت آنها مثل انبیاء بنیاسرائیل هستند.
بیان دو نکته:
۱. به این نکته باید توجه داشت که منظور از این تشبیه در کیفیت و مراتب است که بین علماء امت و انبیاء بنیاسرائیل وجود دارد. مانند ولایت و علوم لدنی؛ نه در کمیت و اندازه و درجات؛ یعنی ائمه معصومین (ع) همان عصمت، همان امامت و همان علوم لدنی که انبیاء بنیاسرائل داشتهاندرا دارا هستند؛ امّا از جهت درجه، مراتب و افضلیت، در همان موضوعات ممکن است مقام افضل و بالاتر را داشته باشند یا علماء شیعه همان مقام مرابطون و مرزداری عقاید حقه و همان مبارزه با شرک و همان اجرای احکام الهی و همان برنامه تشکیل حکومت الهی و خلاصه همان مقام اخذ معارف الهی و تبلیغ آن را که در انبیاء بنیاسرائیل بود، دارند ولی در مقام کمیت، مقام ائمه افضل است که در روایت آمده: «علماء امتی افضل من انبیاء بنیاسرائیل»[۱۶] و شیخ مفید فرمودهاست: «گروهی بر این عقیدهاند که ائمه اطهار (ع) افضل و برتر از تمام انبیاء و رسل به غیر از حضرت محمد (ص) هستند»[۱۷] و این نظر را پسندیدهاست و مرحوم مجلسی در بحار بابی دارد بنام «باب انهم (ع) اعلم من الانبیاء (ع)».[۱۸]
۲. گرچه گفته شد که سند این حدیث مرسل است و از ضعف سندی برخوردار است، ولی از آن جایی که علماء و بزرگان از این گونه روایت در ادله ولایت فقیه استفاده کردند، عمل علما، ضعف سند را جبران نمودهاست.
برای مطالعهٔ بیشتر
۱ـ اوائل المقالات، شیخ مفید، ص۱۷۸.
۲ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۶، ص۱۹۴.
۳ـ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۱۸، ص۷.
منابع
- ↑ محمد الاحسانی، (ابن ابی جمهور) غوالی اللئالی، قم، مطبعه سیدالشهداء (ع)، ۱۴۰۵ ق، ج۴، ص۷۷، ح۶۷.
- ↑ المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۲، ح۶۷.
- ↑ نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسه آلالبیت، ۱۴۰۹ق، ج۱۷، ص۳۲۰.
- ↑ الحلی، تحریر الاحکام، مشهد، مؤسسه طوس، قطع رحلی، ص۳.
- ↑ حدیثی است که شخصی که خود حدیث را از پیغمبر یا امام نشنیده بدون وساطتِ صحابی از معصوم نقل کند. مدیر شانهچی، کاظم، علم الحدیث و درایه الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ۱۳۷۵، ص۸۰.
- ↑ ر. ک. زینالدین بن علی العاملی (شهید الثانی)، الرعایه فی علم الدرایه، قم، منشورات مکتبه المرعشی، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶؛ و نیز: سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، قم، نشر جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، ص۱۰۷.
- ↑ ارکان تشبیه در این حدیث عبارتند از: «علماء امتی» مشبّه، «کانبیاء بنی اسرائیل» مشبهبه، کاف از اداه تشبیه و وجه شبه هم عبارت است از جهاتی که گفته شد مانند عصمت، ولایت تکوینی و تشریعی، اخذ معارف از ناحیه خداوند متعال و… که مشترک بین انبیاء و علماء امت است.
- ↑ حر عاملی، وسایلالشیعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، ۱۴۰۱ق، ج۱۸، ص۷، باب ۳، ح۵؛ و ابوجعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمی، بصائر الدرجات، قم، منشورات مکتبه المرعشی، ۱۴۰۴ق، ص۸، باب ۵.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۰۴ و ج۲۴، ص۳۰۷.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۲۴، ص۱۱۹.
- ↑ بصائرالدرجات، همان، ص۱۱۸، ح۳، باب ۲.
- ↑ فاطر/۲۸.
- ↑ قمی، عباس، سفینه البحار، دارالاسوه، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۳۶۷.
- ↑ السید هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۳۶۱.
- ↑ احمد النراقی، عوائد الایام، قم، مرکز الابحاث الدراسات الاسلامیه، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۱؛ و نیز، موسوی خمینی، روح الله، حکومت اسلامی، ۱۳۹۱ق، ص۱۳۰؛ موسوی، خمینی، روح الله، کتاب البیع، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ مفید، کتاب المزار، (المؤثمر العالمی لالفیه الشیخ المفید) ص۶؛ مفید، اوائل المقالات (المؤثمر العالمی لالفیه الشیخ المفید) ص۱۷۸.
- ↑ اوائل المقالات، همان، ص۷۰.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۲۶، ص۱۹۴.