پیش نویس:حدیث نوشیدن شراب توسط امام علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا امام علی(ع) شراب می‌خوردند؟ {{پایان سوال}} نوشیدن شراب توسط امام متقین علی(ع) در روایاتی آمده که از نظر سند و متن دارای اشکالات متعدد است. {{پاسخ}} ==روایت نوشیدن شراب== ذیل سوره نساء آیه 43 احادیثی مطرح شده است مانند: از علی(ع)...» ایجاد کرد)
 
جز (Malekpor صفحهٔ کاربر:Meysamhasani/صفحه تمرین4 را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به پیش نویس:حدیث نوشیدن شراب توسط امام علی علیه‌السلام منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
{{پاسخ}}  
{{پاسخ}}  
==روایت نوشیدن شراب==
==روایت نوشیدن شراب==
ذیل سوره نساء آیه 43 احادیثی مطرح شده است مانند: از علی(ع) نقل شده است كه گفت: عبدالرحمن بن عوف برای ما غذايی درست كرد وما را دعوت نموده و به ما [[شراب]] داد. وقتی شراب نوشيديم وقت نماز شد. عبدالرحمن من را مقدم كرده و من در نماز سوره كافرون را اينگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند اين آيه را نازل نمود كه: {{قرآن|ترجمه=ای كسانی كه ايمان آورديد! مبادا در حال مستی به سراغ نماز برويد تا زمانی كه بدانيد چه می‌گوييد.|سوره=نساء|آیه=43}}<ref>الاحاديث المختاره از علامه ضياء الدين المقدسي ج 2 ص 187/ سنن ترمذي ج 4 ص 305</ref>
ذیل سوره نساء آیه ۴۳ احادیثی مطرح شده است مانند: از علی(ع) نقل شده است كه گفت: عبدالرحمن بن عوف برای ما غذايی درست كرد وما را دعوت نموده و به ما [[شراب]] داد. وقتی شراب نوشيديم وقت نماز شد. عبدالرحمن من را مقدم كرده و من در نماز سوره كافرون را اينگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند اين آيه را نازل نمود كه: {{قرآن|ترجمه=ای كسانی كه ايمان آورديد! مبادا در حال مستی به سراغ نماز برويد تا زمانی كه بدانيد چه می‌گوييد.|سوره=نساء|آیه=43}}<ref>الاحاديث المختاره از علامه ضياء الدين المقدسي ج ۲ ص ۱۸۷/ سنن ترمذي ج ۴ ص ۳۰۵</ref>


==نقد متن روایت==
==نقد متن روایت==
خط ۱۵: خط ۱۵:
===تناقض در متن روایت===
===تناقض در متن روایت===


* <br />ترمذی در سنن می‌نویسد :از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد. وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد.عبد الرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره «کافرون» را اینگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند این آیه را نازل نمود که: {{قرآن|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردید ! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید ، تا زمانی که بدانید چه می گویید.|سوره=نساء|آیه=43}}<ref>سنن الترمذی ، الترمذی ، ج 4 ص 305</ref>
* <br />ترمذی در سنن می‌نویسد :از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد. وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد.عبد الرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره «کافرون» را اینگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند این آیه را نازل نمود که: {{قرآن|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردید ! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید ، تا زمانی که بدانید چه می گویید.|سوره=نساء|آیه=۴۳}}<ref>سنن الترمذی ، الترمذی ، ج ۴ ص ۳۰۵</ref>


*ابی داود نیز در سنن خود نزدیک به همین مضمون حدیثی از امام علی (ع) نقل می کند: «از علی روایت شده است که شخصی از انصار، او و عبد الرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو – قبل از نزول حرمت شراب – شراب نوشانید.علی در نماز مغرب امام ایشان شده...»<ref>سنن أبی داود ، ابن الأشعث السجستانی ، ج 2 ص 182</ref>
*ابی داود نیز در سنن خود نزدیک به همین مضمون حدیثی از امام علی (ع) نقل می کند: «از علی روایت شده است که شخصی از انصار، او و عبد الرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو – قبل از نزول حرمت شراب – شراب نوشانید.علی در نماز مغرب امام ایشان شده...»<ref>سنن أبی داود ، ابن الأشعث السجستانی ، ج ۲ ص ۱۸۲</ref>


در متن این دو روایت تناقض وجود دارد؛ زیرا در یکی میزبان عبدالرحمن بن عوف است و در دیگری شخصی از انصار. ودر نظر علمای حدیث این امر با وجود یکی بودن روات اصلی در دو روایت، دلالت بر دروغگو و یا کم‌حافظه بودن راویان یکی و یا هر دوی این روایات می‌کند .
در متن این دو روایت تناقض وجود دارد؛ زیرا در یکی میزبان عبدالرحمن بن عوف است و در دیگری شخصی از انصار. ودر نظر علمای حدیث این امر با وجود یکی بودن روات اصلی در دو روایت، دلالت بر دروغگو و یا کم‌حافظه بودن راویان یکی و یا هر دوی این روایات می‌کند .


===تعارض با روایات دیگر===
===تعارض با روایات دیگر===
با وجود این حدیث احادیث دیگری نیز از عبدالرحمن بن عوف نقل شده و نام علی نیامده است.برای مثال سیوطی در تفسیر خود چند حدیث را ذکر می کند در برخی نام علی است و در برخی نام علی نیست.<ref>الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 165</ref> اما در تفسیر روایی نورالثقلین شیعه نه تنها به این موارد ضعیف اشاره نشده بلکه با الهام از اهل بیت مستی را به چهار نوع تقسیم نموده‌اند، مانند: مستی خواب، مستی شراب، مستی مال، مستی قدرت.<ref>تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص: 484.</ref> علاوه بر آن ، رفتار و منش امام علی و سخنان وی در مذمت شراب<ref>خطبه 156</ref> و کلام عرفانی وی که تاریخ از وصف وی عاجز مانده بهترین دلیل بر رد این ادعا است و پرداختن به آن از حوصله این نوشتار خارج است.
با وجود این حدیث احادیث دیگری نیز از عبدالرحمن بن عوف نقل شده و نام علی نیامده است.برای مثال سیوطی در تفسیر خود چند حدیث را ذکر می کند در برخی نام علی است و در برخی نام علی نیست.<ref>الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏۲، ص: ۱۶۵</ref> اما در تفسیر روایی نورالثقلین شیعه نه تنها به این موارد ضعیف اشاره نشده بلکه با الهام از اهل بیت مستی را به چهار نوع تقسیم نموده‌اند، مانند: مستی خواب، مستی شراب، مستی مال، مستی قدرت.<ref>تفسير نور الثقلين، ج‏۱، ص: ۴۸۴.</ref> علاوه بر آن ، رفتار و منش امام علی و سخنان وی در مذمت شراب<ref>خطبه ۱۵۶</ref> و کلام عرفانی وی که تاریخ از وصف وی عاجز مانده بهترین دلیل بر رد این ادعا است و پرداختن به آن از حوصله این نوشتار خارج است.


===دیدگاه علمای شیعه===
===دیدگاه علمای شیعه===
علمای شیعه مانند:علامه سید جعفر مرتضی،<ref>الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) ، السید جعفر مرتضى ، ج 5 ص 315</ref> سید محمد باقر حكیم<ref>علوم القرآن ، السید محمد باقر الحكیم ، ص 303</ref> در رد این تهمت به امیر مومنان (ع)  آن را مخالف صریح آیات قرآنی و احادیث و دیدگاههای فریقین می‌دانند.
علمای شیعه مانند:علامه سید جعفر مرتضی،<ref>الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) ، السید جعفر مرتضى ، ج ۵ ص ۳۱۵</ref> سید محمد باقر حكیم<ref>علوم القرآن ، السید محمد باقر الحكیم ، ص ۳۰۳</ref> در رد این تهمت به امیر مومنان (ع)  آن را مخالف صریح آیات قرآنی و احادیث و دیدگاههای فریقین می‌دانند.


==نقد سند روایت==
==نقد سند روایت==


==='''ابی عبد الرحمن السلمی'''===
==='''ابی عبد الرحمن السلمی'''===
در هر دو روایت، ناقل قصه از امیر مومنان(ع)، «ابی عبد الرحمن السلمی» است كه وی از دشمنان امام علی(ع) بوده است. وی از کسانی است که در لشکر امیر مومنان بود، اما به اقرار خویش در باطن با حضرت دشمنی داشت.طبری در کتاب «المنتخب من ذیل المذیل» از خود او نقل می‌کند که وی با امیرمومنان دشمن بوده است.<ref>المنتخب من ذیل المذیل ، ص 147</ref>و ابراهیم ثقفی نیز در کتاب الغارات، نام وی را در میان عده‌ای از فقهای بزرگ آورده که با امیرمومنان دشمنی می‌نمودند.<ref>الغارات ، ج 2 ، ص 567</ref>
در هر دو روایت، ناقل قصه از امیر مومنان(ع)، «ابی عبد الرحمن السلمی» است كه وی از دشمنان امام علی(ع) بوده است. وی از کسانی است که در لشکر امیر مومنان بود، اما به اقرار خویش در باطن با حضرت دشمنی داشت.طبری در کتاب «المنتخب من ذیل المذیل» از خود او نقل می‌کند که وی با امیرمومنان دشمن بوده است.<ref>المنتخب من ذیل المذیل ، ص ۱۴۷</ref>و ابراهیم ثقفی نیز در کتاب الغارات، نام وی را در میان عده‌ای از فقهای بزرگ آورده که با امیرمومنان دشمنی می‌نمودند.<ref>الغارات ، ج 2 ، ص ۵۶۷</ref>


بنابراین، هر دو روایتی كه در صحاح سته اهل سنت آمده ، به خاطر بودن این شخص در سلسله سند، از اعتبار ساقط است و قابل استناد نیست.
بنابراین، هر دو روایتی كه در صحاح سته اهل سنت آمده ، به خاطر بودن این شخص در سلسله سند، از اعتبار ساقط است و قابل استناد نیست.


==='''عطاء بن سائب'''===
==='''عطاء بن سائب'''===
دومین راوی در سلسله سند هر دو روایت ، عطاء بن سائب است . که افرادی مانند مزی در تهذیب الکمال،<ref>تهذیب الكمال ، ج 20 ص 91</ref> هیثمی،<ref>مجمع الزوائد ج 4 ص 83</ref> ابن حجر،<ref>الإصابة ج 4 ص 338</ref> ذهبی،<ref>میزان الاعتدال ج 3 ص 71</ref>و... آن را دیوانه و مطالبش را [[مضطرب]] شمردند.
دومین راوی در سلسله سند هر دو روایت ، عطاء بن سائب است . که افرادی مانند مزی در تهذیب الکمال،<ref>تهذیب الكمال ، ج ۲۰ ص ۹۱</ref> هیثمی،<ref>مجمع الزوائد ج ۴ ص ۸۳</ref> ابن حجر،<ref>الإصابة ج ۴ ص ۳۳۸</ref> ذهبی،<ref>میزان الاعتدال ج ۳ ص ۷۱</ref>و... آن را دیوانه و مطالبش را [[مضطرب]] شمردند.


==='''ابوجعفر رازی'''===
==='''ابوجعفر رازی'''===
سومین راوی كه در طریق روایت ترمذی وجود دارد، ابوجعفر رازی است كه بسیاری از بزرگان اهل تسنن وی را تضعیف كرده‌اند. او مورد تایید ابن‌حجر نیز نیست.<ref>ر.ک: تهذیب التهذیب ، ج12 ، ص57</ref>مزی می‌گوید:عبد الله بن احمد از پدرش نقل می کند که وی در روایت قوی نیست. از عمرو بن علی روایت شده است که گفت: او ضعیف است، اگر چه راستگوست اما حفظ او بد است. ابو زرعه گفته است:او پیرمردی است که غلط‌های بسیار دارد. زکریا بن یحیی ساجی گفته است: راستگویی است که حرف های او محکم نیست. نسایی نیز گفته است: او قوی نیست.<ref>تهذیب الكمال  ج 33 ص 195</ref>
سومین راوی كه در طریق روایت ترمذی وجود دارد، ابوجعفر رازی است كه بسیاری از بزرگان اهل تسنن وی را تضعیف كرده‌اند. او مورد تایید ابن‌حجر نیز نیست.<ref>ر.ک: تهذیب التهذیب ، ج۱۲ ، ص۵۷</ref>مزی می‌گوید:عبد الله بن احمد از پدرش نقل می کند که وی در روایت قوی نیست. از عمرو بن علی روایت شده است که گفت: او ضعیف است، اگر چه راستگوست اما حفظ او بد است. ابو زرعه گفته است:او پیرمردی است که غلط‌های بسیار دارد. زکریا بن یحیی ساجی گفته است: راستگویی است که حرف های او محکم نیست. نسایی نیز گفته است: او قوی نیست.<ref>تهذیب الكمال  ج ۳۳ ص ۱۹۵</ref>


===سفیان ثوری===
===سفیان ثوری===
در سند روایت أبی داود، سفیان ثوری نیز وجود دارد. وی نیز از [[مدلسین]] مشهور بوده است.<ref>تدریب الراوی ، ج1 ، ص187</ref> در تعریف این نوع از [[تدلیس]] گفته‌اند: گاهی چیزی از حدیث كم می‌كرد یا دیگری چنین می‌كرد. به این جهت كه یا آن شخص ضعیف یا كوچك بوده است.<ref>المدلس ، ج1 ،‌ ص186</ref>
در سند روایت أبی داود، سفیان ثوری نیز وجود دارد. وی نیز از [[مدلسین]] مشهور بوده است.<ref>تدریب الراوی ، ج۱ ، ص۱۸۷</ref> در تعریف این نوع از [[تدلیس]] گفته‌اند: گاهی چیزی از حدیث كم می‌كرد یا دیگری چنین می‌كرد. به این جهت كه یا آن شخص ضعیف یا كوچك بوده است.<ref>المدلس ، ج۱ ،‌ ص۱۸۶</ref>


و طبق اصول مالك بن أنس روایت مدلس مطلقاً حجت نیست. سخاوی در فتح المغیث می‌نویسد: تدلیس، اگر ثابت شود كه كسی آن را انجام داده است، عیب است و هیچ‌ وجه روایت وی پذیرفته نمی‌شود. قاضی عبدالوهاب گفته است: این مطلب با مبنای مالك بن أنس موافق است.<ref>فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ، باب التدلیس ، ج1 ،‌ ص203 </ref> خطیب بغدادی، از علمای مشهور اهل سنت می‌گوید: از شعبه شنیدم كه می‌گوید: تدلیس در حدیث بدتر از زنا است. اگر من از آسمان سقوط كنم، برایم بهتر است از این كه تدلیس كنم.<ref>الكفایة فی علم الروایة ، ج3 ، ص287 ، شماره 1137 تا 1141</ref>
و طبق اصول مالك بن أنس روایت مدلس مطلقاً حجت نیست. سخاوی در فتح المغیث می‌نویسد: تدلیس، اگر ثابت شود كه كسی آن را انجام داده است، عیب است و هیچ‌ وجه روایت وی پذیرفته نمی‌شود. قاضی عبدالوهاب گفته است: این مطلب با مبنای مالك بن أنس موافق است.<ref>فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ، باب التدلیس ، ج۱ ،‌ ص۲۰۳ </ref> خطیب بغدادی، از علمای مشهور اهل سنت می‌گوید: از شعبه شنیدم كه می‌گوید: تدلیس در حدیث بدتر از زنا است. اگر من از آسمان سقوط كنم، برایم بهتر است از این كه تدلیس كنم.<ref>الكفایة فی علم الروایة ، ج۳ ، ص۲۸۷ ، شماره ۱۱۳۷ تا ۱۱۴۱</ref>


با این حال ، چگونه می‌توان به روایت‌های سفیان ثوری اعتماد كرد ؟
با این حال ، چگونه می‌توان به روایت‌های سفیان ثوری اعتماد كرد ؟
خط ۵۰: خط ۵۰:
در منابع اهل سنت درباره شراب خوردن عمر بعد از تحریم بیاناتی آمده مانند:  
در منابع اهل سنت درباره شراب خوردن عمر بعد از تحریم بیاناتی آمده مانند:  


*زمخشری از علمای بزرگ اهل سنت كه ذهبی<ref>سير اعلام النبلاء ، ج20 ، ص191</ref> با تجليل فراوان از او ياد كرده و لقب علامه را به وی می‌دهد، در كتاب ربيع الأبرار به شراب خوردن عمر و غضب رسول الله(ص) اشاره می‌کند.<ref>ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج1 ، ص398 ،  تاريخ المدنية ، ابن شبه ، ج3 ،‌ ص863</ref>
*زمخشری از علمای بزرگ اهل سنت كه ذهبی<ref>سير اعلام النبلاء ، ج۲۰ ، ص۱۹۱</ref> با تجليل فراوان از او ياد كرده و لقب علامه را به وی می‌دهد، در كتاب ربيع الأبرار به شراب خوردن عمر و غضب رسول الله(ص) اشاره می‌کند.<ref>ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج۱ ، ص۳۹۸ ،  تاريخ المدنية ، ابن شبه ، ج۳ ،‌ ص۸۶۳</ref>
*و أبوحامد غزالی از برترين عالمان تاريخ اهل تسنن آن را تایید می‌کند.<ref>مكاشفة القلوب،  باب 91، باب عقوبة الشارب الخمر، ص459.</ref>
*و أبوحامد غزالی از برترين عالمان تاريخ اهل تسنن آن را تایید می‌کند.<ref>مكاشفة القلوب،  باب ۹۱، باب عقوبة الشارب الخمر، ص۴۵۹.</ref>
*ابن حجر عسقلانی نام 9 نفر از بزرگان صحابه را جزء شرابخوران ذکر می‌کند.<ref>فتح الباري ،‌ ج10 ،‌ ص30</ref> 
*ابن حجر عسقلانی نام ۹ نفر از بزرگان صحابه را جزء شرابخوران ذکر می‌کند.<ref>فتح الباري ،‌ ج۱۰ ،‌ ص۳۰</ref> 
*مالك بن أنس ، امام مالكی‌ها در كتاب الموطأ كه به اعتقاد بسياری از علمای اهل سنت همرديف صحاح سته به حساب می‌آيد به خوردن شراب عمر در زمان حکومتش اشاره دارد.<ref>كتاب الموطأ ، الإمام مالك ، ج 2 ص 894  و الاستذكار ، ابن عبد البر ، ج 8 ص 247</ref>
*مالك بن أنس ، امام مالكی‌ها در كتاب الموطأ كه به اعتقاد بسياری از علمای اهل سنت همرديف صحاح سته به حساب می‌آيد به خوردن شراب عمر در زمان حکومتش اشاره دارد.<ref>كتاب الموطأ ، الإمام مالك ، ج ۲ ص ۸۹۴  و الاستذكار ، ابن عبد البر ، ج ۸ ص ۲۴۷</ref>
 


حاصل سخن اینکه ، نسبت دادن نوشیدن شراب به امام متقین علی (علیه السلام) با استناد به حدیث ضعیف و جعلی کار ناپسندی است. حدیث از منظر سند و متن از اعتبار ساقط است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
==منابع==
==منابع==

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳

سؤال

آیا امام علی(ع) شراب می‌خوردند؟

نوشیدن شراب توسط امام متقین علی(ع) در روایاتی آمده که از نظر سند و متن دارای اشکالات متعدد است.


روایت نوشیدن شراب

ذیل سوره نساء آیه ۴۳ احادیثی مطرح شده است مانند: از علی(ع) نقل شده است كه گفت: عبدالرحمن بن عوف برای ما غذايی درست كرد وما را دعوت نموده و به ما شراب داد. وقتی شراب نوشيديم وقت نماز شد. عبدالرحمن من را مقدم كرده و من در نماز سوره كافرون را اينگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند اين آيه را نازل نمود كه: ﴿ای كسانی كه ايمان آورديد! مبادا در حال مستی به سراغ نماز برويد تا زمانی كه بدانيد چه می‌گوييد.(نساء:43)[۱]

نقد متن روایت

تاریخ گویای آن است که کسانی با باطل و ظلم به مبارزه برمی‌خواستند، در عوض مخالفان او با سلاح تهمت و افتراء پاسخ می‌دادند. یکی از چهره‌های علمی ودینی وسیاسی که تاریخ از وی به نیکی یاد می‌کند امام علی(ع) است. از این رو تهمت‌ها و افتراها و احادیث جعلی درباره شخصیت علمی و عملی ایشان فراوان است و یکی از این افتراءها نوشیدن شراب است که سندا ومتنا قابل خدشه است.

تناقض در متن روایت


  • ترمذی در سنن می‌نویسد :از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد. وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد.عبد الرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره «کافرون» را اینگونه خواندم «لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون» پس خداوند این آیه را نازل نمود که: ﴿ای کسانی که ایمان آوردید ! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید ، تا زمانی که بدانید چه می گویید.(نساء:۴۳)[۲]
  • ابی داود نیز در سنن خود نزدیک به همین مضمون حدیثی از امام علی (ع) نقل می کند: «از علی روایت شده است که شخصی از انصار، او و عبد الرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو – قبل از نزول حرمت شراب – شراب نوشانید.علی در نماز مغرب امام ایشان شده...»[۳]

در متن این دو روایت تناقض وجود دارد؛ زیرا در یکی میزبان عبدالرحمن بن عوف است و در دیگری شخصی از انصار. ودر نظر علمای حدیث این امر با وجود یکی بودن روات اصلی در دو روایت، دلالت بر دروغگو و یا کم‌حافظه بودن راویان یکی و یا هر دوی این روایات می‌کند .

تعارض با روایات دیگر

با وجود این حدیث احادیث دیگری نیز از عبدالرحمن بن عوف نقل شده و نام علی نیامده است.برای مثال سیوطی در تفسیر خود چند حدیث را ذکر می کند در برخی نام علی است و در برخی نام علی نیست.[۴] اما در تفسیر روایی نورالثقلین شیعه نه تنها به این موارد ضعیف اشاره نشده بلکه با الهام از اهل بیت مستی را به چهار نوع تقسیم نموده‌اند، مانند: مستی خواب، مستی شراب، مستی مال، مستی قدرت.[۵] علاوه بر آن ، رفتار و منش امام علی و سخنان وی در مذمت شراب[۶] و کلام عرفانی وی که تاریخ از وصف وی عاجز مانده بهترین دلیل بر رد این ادعا است و پرداختن به آن از حوصله این نوشتار خارج است.

دیدگاه علمای شیعه

علمای شیعه مانند:علامه سید جعفر مرتضی،[۷] سید محمد باقر حكیم[۸] در رد این تهمت به امیر مومنان (ع)  آن را مخالف صریح آیات قرآنی و احادیث و دیدگاههای فریقین می‌دانند.

نقد سند روایت

ابی عبد الرحمن السلمی

در هر دو روایت، ناقل قصه از امیر مومنان(ع)، «ابی عبد الرحمن السلمی» است كه وی از دشمنان امام علی(ع) بوده است. وی از کسانی است که در لشکر امیر مومنان بود، اما به اقرار خویش در باطن با حضرت دشمنی داشت.طبری در کتاب «المنتخب من ذیل المذیل» از خود او نقل می‌کند که وی با امیرمومنان دشمن بوده است.[۹]و ابراهیم ثقفی نیز در کتاب الغارات، نام وی را در میان عده‌ای از فقهای بزرگ آورده که با امیرمومنان دشمنی می‌نمودند.[۱۰]

بنابراین، هر دو روایتی كه در صحاح سته اهل سنت آمده ، به خاطر بودن این شخص در سلسله سند، از اعتبار ساقط است و قابل استناد نیست.

عطاء بن سائب

دومین راوی در سلسله سند هر دو روایت ، عطاء بن سائب است . که افرادی مانند مزی در تهذیب الکمال،[۱۱] هیثمی،[۱۲] ابن حجر،[۱۳] ذهبی،[۱۴]و... آن را دیوانه و مطالبش را مضطرب شمردند.

ابوجعفر رازی

سومین راوی كه در طریق روایت ترمذی وجود دارد، ابوجعفر رازی است كه بسیاری از بزرگان اهل تسنن وی را تضعیف كرده‌اند. او مورد تایید ابن‌حجر نیز نیست.[۱۵]مزی می‌گوید:عبد الله بن احمد از پدرش نقل می کند که وی در روایت قوی نیست. از عمرو بن علی روایت شده است که گفت: او ضعیف است، اگر چه راستگوست اما حفظ او بد است. ابو زرعه گفته است:او پیرمردی است که غلط‌های بسیار دارد. زکریا بن یحیی ساجی گفته است: راستگویی است که حرف های او محکم نیست. نسایی نیز گفته است: او قوی نیست.[۱۶]

سفیان ثوری

در سند روایت أبی داود، سفیان ثوری نیز وجود دارد. وی نیز از مدلسین مشهور بوده است.[۱۷] در تعریف این نوع از تدلیس گفته‌اند: گاهی چیزی از حدیث كم می‌كرد یا دیگری چنین می‌كرد. به این جهت كه یا آن شخص ضعیف یا كوچك بوده است.[۱۸]

و طبق اصول مالك بن أنس روایت مدلس مطلقاً حجت نیست. سخاوی در فتح المغیث می‌نویسد: تدلیس، اگر ثابت شود كه كسی آن را انجام داده است، عیب است و هیچ‌ وجه روایت وی پذیرفته نمی‌شود. قاضی عبدالوهاب گفته است: این مطلب با مبنای مالك بن أنس موافق است.[۱۹] خطیب بغدادی، از علمای مشهور اهل سنت می‌گوید: از شعبه شنیدم كه می‌گوید: تدلیس در حدیث بدتر از زنا است. اگر من از آسمان سقوط كنم، برایم بهتر است از این كه تدلیس كنم.[۲۰]

با این حال ، چگونه می‌توان به روایت‌های سفیان ثوری اعتماد كرد ؟

شراب خوردن عمر

در منابع اهل سنت درباره شراب خوردن عمر بعد از تحریم بیاناتی آمده مانند:

  • زمخشری از علمای بزرگ اهل سنت كه ذهبی[۲۱] با تجليل فراوان از او ياد كرده و لقب علامه را به وی می‌دهد، در كتاب ربيع الأبرار به شراب خوردن عمر و غضب رسول الله(ص) اشاره می‌کند.[۲۲]
  • و أبوحامد غزالی از برترين عالمان تاريخ اهل تسنن آن را تایید می‌کند.[۲۳]
  • ابن حجر عسقلانی نام ۹ نفر از بزرگان صحابه را جزء شرابخوران ذکر می‌کند.[۲۴] 
  • مالك بن أنس ، امام مالكی‌ها در كتاب الموطأ كه به اعتقاد بسياری از علمای اهل سنت همرديف صحاح سته به حساب می‌آيد به خوردن شراب عمر در زمان حکومتش اشاره دارد.[۲۵]

حاصل سخن اینکه ، نسبت دادن نوشیدن شراب به امام متقین علی (علیه السلام) با استناد به حدیث ضعیف و جعلی کار ناپسندی است. حدیث از منظر سند و متن از اعتبار ساقط است.

منابع

  1. الاحاديث المختاره از علامه ضياء الدين المقدسي ج ۲ ص ۱۸۷/ سنن ترمذي ج ۴ ص ۳۰۵
  2. سنن الترمذی ، الترمذی ، ج ۴ ص ۳۰۵
  3. سنن أبی داود ، ابن الأشعث السجستانی ، ج ۲ ص ۱۸۲
  4. الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏۲، ص: ۱۶۵
  5. تفسير نور الثقلين، ج‏۱، ص: ۴۸۴.
  6. خطبه ۱۵۶
  7. الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) ، السید جعفر مرتضى ، ج ۵ ص ۳۱۵
  8. علوم القرآن ، السید محمد باقر الحكیم ، ص ۳۰۳
  9. المنتخب من ذیل المذیل ، ص ۱۴۷
  10. الغارات ، ج 2 ، ص ۵۶۷
  11. تهذیب الكمال ، ج ۲۰ ص ۹۱
  12. مجمع الزوائد ج ۴ ص ۸۳
  13. الإصابة ج ۴ ص ۳۳۸
  14. میزان الاعتدال ج ۳ ص ۷۱
  15. ر.ک: تهذیب التهذیب ، ج۱۲ ، ص۵۷
  16. تهذیب الكمال  ج ۳۳ ص ۱۹۵
  17. تدریب الراوی ، ج۱ ، ص۱۸۷
  18. المدلس ، ج۱ ،‌ ص۱۸۶
  19. فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ، باب التدلیس ، ج۱ ،‌ ص۲۰۳
  20. الكفایة فی علم الروایة ، ج۳ ، ص۲۸۷ ، شماره ۱۱۳۷ تا ۱۱۴۱
  21. سير اعلام النبلاء ، ج۲۰ ، ص۱۹۱
  22. ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج۱ ، ص۳۹۸ ،  تاريخ المدنية ، ابن شبه ، ج۳ ،‌ ص۸۶۳
  23. مكاشفة القلوب،  باب ۹۱، باب عقوبة الشارب الخمر، ص۴۵۹.
  24. فتح الباري ،‌ ج۱۰ ،‌ ص۳۰
  25. كتاب الموطأ ، الإمام مالك ، ج ۲ ص ۸۹۴  و الاستذكار ، ابن عبد البر ، ج ۸ ص ۲۴۷