پرش به محتوا

راه‌های ترک غیبت: تفاوت میان نسخه‌ها

A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
راه‌های ترک غیبت چیست؟{{پایان سوال}}
راه‌های ترک غیبت چیست؟
{{پایان سوال}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[غیبت]] به معنای ذکر نکات ناخوشایند درباره فردی در غیاب اوست که باعث ناراحتی او می‌شود. این عمل در [[اسلام]] به شدت نکوهش شده و در احادیث، «غیبت کردن» به «خوردن گوشت برادر مرده» تشبیه شده است. [[غیبت]] به دو نوع تقسیم می‌شود: غیبت [[حرام]] که شامل بدگویی از مؤمنین است و غیبت جایز که در شرایط خاصی مانند دادخواهی از ظالم یا [[نهی از منکر]] مجاز شمرده شده است. با این حال، حتی در موارد مجاز نیز ترک غیبت توصیه شده، مگر در شرایطی که سکوت باعث ضرر به فرد یا جامعه شود.


برای ترک غیبت، ابتدا باید انگیزه‌های آن شناسایی شود. عواملی مانند دشمنی، [[حسد|حسادت]]، دلسوزی نادرست یا حتی خوش‌گذرانی می‌توانند فرد را به غیبت سوق دهند. درک این انگیزه‌ها و تلاش برای از بین بردن آن‌ها، گام مهمی در ترک این [[گناه]] است. همچنین، توجه به آثار غیبت، مانند از بین رفتن اعتماد دیگران، ایجاد دشمنی و از دست دادن حسنات در [[آخرت]]، می‌تواند فرد را از این عمل بازدارد. در روایات آمده است که غیبت، حسنات فرد را سریع‌تر از آتش که چوب را می‌سوزاند، نابود می‌کند.


راهکارهای عملی برای ترک غیبت شامل [[چله‌نشینی]] برای تمرین ترک غیبت، [[یاد خدا]] و کمک خواستن از او، ایجاد رفتارهای جایگزین مانند سرگرمی‌های [[حلال]] و ثبت پیشرفت در این مسیر است. همچنین، توجه به حقیقت غیبت و تشبیه آن به خوردن گوشت برادر مرده، می‌تواند در ایجاد تنفر از این عمل مؤثر باشد. با این روش‌ها، فرد می‌تواند به تدریج از این [[گناه]] فاصله بگیرد و به اصلاح رفتار خود بپردازد.


توجه به پيامدهاي غيبت
==تعریف غیبت ==
{{اصلی|غیبت|}}


اولين مرحله براي ترك يك عادت، توجه به تمامي زواياي آن و آثار و پيامدهاي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي آن مي باشد. وقتي انسان يقين كند كه غيبت از نظر شرعي حرام و جزو گناهان كبيره است و آثار رواني نامطلوبي بدنبال دارد، بهتر مي تواند براي ترك آن تصميم بگيرد. بنابراين شما بايد بيشتر در اين زمينه مطالعه كنيد و كتاب هاي اخلاقي و روان شناختي مربوط به آن را كه در پايان معرفي مي شود، بخوانيد. شناخت و آگاهي براي انسان بسيار مهم است. بسياري از گناهان ناشي از جهل و غفلت ما مي باشد.
اشخاصی که مبتلاء به گناه غیبت هستند برای اینکه بتوانند آن را ترک کنند، اولین مرحله ای که باید آن را سپری کنند این است که به‌طور کامل نسبت به تعریف و چیستی [[غیبت]] علم داشته باشد، از این رو ابتدا از تعریف غیبت بحث می‌شود.


۲. شناخت علل و زمينه هاي آن: نقطه ضعف هايي را كه در شما وجود دارد و باعث شده تا شما از ديگران غيبت نماييد شناسايي نموده و اصلاح كنيد.
[[پیامبر|نبی مکرم اسلام]](ص) در حدیث قدسی می‌فرماید: آیا می‌دانید که غیبت چه چیزی است؟ حاضران گفتند: [[خدا]] و رسول او داناتر است. حضرت فرمود: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او را ناخوشنود کند. حاضران پرسیدند: اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است والا بهتان([[تهمت]]) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معراج السعاده|تاریخ=1245|نام=احمد|نام خانوادگی=نراقی|جلد=1|صفحه=559}}</ref> پس غیبت یعنی ذکر فرد [[مؤمن]]، به هر چیزی که باعث ناراحتی آن شخص مؤمن می‌گردد.


۳. تقويت و ايجاد رفتارهاي جايگزين: بعد از شناخت علل و زمينه هاي غيبت و اعتقاد به جنبه هاي منفي آن، بايد سعي كنيد از مجالس غيبت دوري نموده و اگر عادت كرده ايد خود غيبت ديگران را نماييد، بجاي آن يك برنامه مفيد و مطلوب براي خود در نظر بگيريد. مثلاً سعي كنيد بعد از اين، كتاب مطالعه نماييد. يكي از علت هاي غيبت كردن اين است كه وقتي افراد دور هم جمع مي شوند و هيچ برنامه مفيد و سرگرم كننده اي ندارند، اوقات فراغت خود را با غيبت و گفتن از اين طرف و آن طرف سپري مي كنند. اگر يك برنامه مفيد براي خود در نظر بگيريد و لا اقل به ياد خدا باشيد و توجه داشته باشيد كه خداوند حاضر و ناظر هست، كم كم حالت خود كنترلي و خود مهارگري در شما ايجاد مي شود.
===انواع غیبت===
====غیبت حرام====
[[پرونده:غیبت کردن.png|بندانگشتی|غیبت از گناهان کبیره است]]
[[مجتهد|فقها]] با استناد به [[آیه غیبت]]، [[حدیث|روایات]]، [[اجماع]] و [[عقل]]، غیبت را [[حرام]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستند الشیعه|تاریخ=1415|نام خانوادگی=احمد نراقی|جلد=14|صفحه=161}}</ref> و [[گناهان کبیره|گناه کبیره]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الفائدة و البرهان|سال=1403|نام خانوادگی=مقدس اردبیلی|جلد=12|صفحه=339}}</ref> دانسته‌اند. [[امام خمینی]] حرمت آن را از ضروریات [[فقه]] شمرده است. گوش کردن به غیبت نیز حرام شمرده شده است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح چهل حدیث|سال=1380|نام خانوادگی=امام خمینی|جلد=1|صفحه=303}}</ref>


۴. يكي از راه هاي عملي براي ترك غيبت اين است كه انسان پيش از گفتن هر سخني، به مشروع يا نا مشروع بودن و سود و زيان هاي دنيوي و اخروي آن توجه كند. يعني قبل از اينکه حرفي بزنيم به عاقبت و تأثيرات آن سخن فکر کنيم.
گفته شده حرمت غیبت، به غیبت [[ایمان|مؤمنین]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکاسب المحرمه|تاریخ=1415|نام خانوادگی=امام خمینی|جلد=1|صفحه=376}}</ref> یا [[اسلام|مسلمانان]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|تاریخ=1390|نام خانوادگی=علامه طباطبایی|جلد=18|صفحه=325}}</ref> اختصاص دارد و غیبت [[کفر|کافر]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الفائدة و البرهان|تاریخ=1403|نام خانوادگی=اردبیلی|جلد=8|صفحه=77}}</ref> و متظاهر به [[فاسق|فسق]] حرام نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستند الشیعه|تاریخ=1415|نام خانوادگی=نراقی|جلد=14|صفحه=166}}</ref>


۵. كمك خواستن از خداوند: يعني انسان هميشه و در همه اوقات از خدا درخواست كمك و ياري كند تا به رذايل اخلاقي چون غيبت دچار نشود. اميد است توجه به اين نكات و عملي نمودن راهكارهاي درمان غيبت، بتواند براي شما مفيد باشد.
====غیبت جایز====
بر اساس [[احادیث]] ائمه(ع)، در موارد ویژه‌ای که پای مصلحت و خیر انسان‌ها در میان باشد و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می‌کند غیبت [[جایز]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الأنوار|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=72|صفحه=253}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الأنوار|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=72|صفحه=260}}</ref> برخی از موارد غیبت‌های مجاز عبارتند از:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جامع السعادات|نام خانوادگی=النراقی|جلد=2|صفحه=323}}</ref>
#دادخواهی از ظالم
#[[نهی از منکر]]
# پرسش و [[استفتا]]
#اهل [[بدعت]]
#کسی که علناً گناه می‌کند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام می‌دهد.


{{مطالعه بیشتر}}
در موارد جواز غیبت نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح چهل حدیث|تاریخ=1380|نام خانوادگی=امام خمینی|جلد=1|صفحه=314}}</ref>
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
 
==ترک غیبت==
برای ترک غیبت، اطلاع از انگیزه‌های غیبت‌کنندگان و همینطور پیامدهای آن، می‌تواند تاثیرگذار باشد. از این بابت در ادامه به توضیحاتی در این خصوص اشاره می‌شود:
 
=== انگیزه‌های غیبت‌کنندگان===
*'''دشمنی:''' ممکن است با کسی که از او غیبت می‌کنیم دشمنی داریم و همین دشمنی سبب می‌شود علیه او اقدامی کنیم و از او غیبت کنیم و او را در نزد دیگران کوچک و خوار کنیم. اگر این چنین است باید اولا دشمنی را از بین برده و با خود بگوییم [[مؤمنین]] که با هم برادرند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرآن /حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.}}</ref> نباید دشمن باشند نباید بد هم را بخواهند و… ثانیاً بالفرض که ما با او [[دشمن]] هستیم آیا با غیبت کردن داریم به او [[بدی]] می‌کنیم یا [[خوبی]]. در روایات آمده است که کارهای خوب آدم غیبت کننده وارد نامه اعمال غیبت شونده می‌شود، پس ما داریم با غیبت او در واقع به خودمان بدی می‌کنیم نه به دشمن‌مان.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|نام خانوادگی=امام خمینی}}</ref>
 
*'''[[حسد|حسادت]]:''' ممکن است از روی حسادت، غیبت کنیم در این صورت باید حسادتی که در ما هست درمان شود باید با خودمان بیندیشیم که چرا ما باید از بین رفتن نعمتی را که [[خدا]] به او داده طلب و آرزو کنیم. خداوند شاید خیر و مصلحت او می‌دانسته که به او [[نعمت]] داده و به ما نداده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|تاریخ=1368|نام خانوادگی=امام خمینی|جلد=1|صفحه=112}}</ref>خداوند می‌تواند در عین این که به او ـ غیبت شونده ـ نعمت داده به ما نیز بدهد. لازم نیست که [[آرزو]] کنیم که نعمت او را بگیرد تا به ما برسد.
*'''[[دلسوزی]]:''' ممکن است از روی دلسوزی باشد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معراج السعادة|سال=1367|نام خانوادگی=ملا احمد نراقی|ناشر=مؤسسه مطبوعاتی هدف|جلد=1|صفحه=407}}</ref> یعنی ما گاهی مشکل و گرفتاری یک فرد را که به نوعی [[عیب]] حساب می‌شود از روی دلسوزی در میان جمع مطرح می‌کنیم در حالی که او اگر بشنود ناراحت می‌شود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند. در این‌جا باید بیندیشیم که این راه دلسوزی نیست اگر مشکل او قابل حل است و خودمان می‌توانیم حل کنیم باید در رفع آن بکوشیم نه آن که آن را هر جا می‌رویم بیان کنیم یا اگر خودمان نمی‌توانیم فقط به کسی که می‌تواند آن هم به شکل خصوصی در میان بگذاریم، اگر می‌خواهیم خدمتی بکنیم نباید آبروی او را بریزیم.
*'''خوش گذرانی:''' ممکن است به خاطر هیچ‌یک از این انگیزه‌ها نباشد، بلکه صرفاً برای خوش گذارنی و دور [[هم نشستن]] و با گفتن سخن از این و آن لحظاتی را به [[خنده]] برگزار کردن. در این صورت باید اندیشید آیا چند لحظه خوش بودن به [[عذاب]] و عقوبتی که در پی دارد می‌ارزد یا راه مناسب‌تر و بهتری بدون آن که [[عقوبت]] اخروی به همراه داشته باشد وجود ندارد. آیا نمی‌توان غیبت نکرد و خوش بود آیا نمی‌توان به سرگرمی‌ها [[حلال]] پرداخت. و ممکن است انگیزه‌های دیگری باشد که باید آن‌ها را شناسایی کرد و با تفکر و مطالعه کتب [[اخلاق]] اسلامی راه حل مبارزه با آن را پیدا کرد.
 
===آثار غیبت در دنیا و آخرت===
{{اصلی|پیامدهای غیبت کردن}}
 
====آثار دنیوی====
وقتی که ما از کسی در پیش دیگران غیبت می‌کنیم آن‌ها با خود فکر می‌کنند این که از فلانی پیش ما [[بدگویی]] می‌کند حتماً از ما هم نزد دیگران بدگویی می‌کند، لذا به ما [[بدبینی|بدگمان]] و بی‌اعتماد می‌شوند، بنابراین در درجه اول سبب سلب اعتماد دیگران ـ که در پیش آن‌ها از کسی غیبت کرده‌ایم ـ می‌شود.
 
اگر غیبت شونده از موضوع باخبر شود و بفهمد که ما عیب او را پیش دیگران گفته‌ایم و از او بدگویی کرده‌ایم از ما دلخور و دلگیر خواهد شد و احتمالاً [[کینه]] ما را به دل گیرد و به دشمنی با ما بپردازد و او نیز درصدد تلافی برآید و آبروی ما را پیش دیگران بریزد؛ بنابراین با غیبت کردن برای خود دشمن درست می‌کنیم و بذر دشمنی و کینه را در [[جامعه|جامعه اسلامی]] می‌پاشیم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1378|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=22}}</ref>
 
اثر دیگری که در [[دنیا]] به دنبال دارد این است که طبق روایات وقتی ما در پی عیوب مردم باشیم تا از آن‌ها آگاه شویم و به دیگران بگوییم، خداوند در پی عیب ما خواهد آمد و ما را هر چند در خانه‌مان باشیم رسوا خواهد کرد؛ بنابراین اگر در پی رسوا کردن دیگران باشیم خدا نیز ما را رسوا خواهد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|تاریخ=1368|نام خانوادگی=امام خمینی|جلد=1|صفحه=259}}</ref>
 
====آثار اخروی ====
مهم‌تر از همه آن است که موجب می‌شود [[حسنات]] ما از بین برود. در روایت است که غیبت حسنات شخص را سریع تر از آتش که چوب را می‌سوزاند، نابود می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسایل|سال=1408|نام خانوادگی=محدث نوری|ناشر=مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث|جلد=9|صفحه=126}}</ref>
 
یا در روایت دیگری است که کسی در حضور پروردگار متوقف می‌شود و نامه عملش به او داده می‌شود پس کارهای خوب خود را نمی‌بیند، می‌گوید خداوندا این نامه اعمال من نیست، حسناتم در آن نمی‌باشد. به او گفته می‌شود پروردگار تو اشتباه نمی‌کند و نه فراموش می‌کند، اعمال تو با [[غیبت]] کردن مردم از بین رفته است و کس دیگر آورده می‌شود و نامه عملش به او داده می‌شود، پس در آن [[طاعات]] زیادی می‌بیند پس می‌گوید خداوندا این [[نامه اعمال]] من نیست من که این طاعات را انجام نداده بودم. پس به او گفته می‌شود: فلانی از تو غیبت کرد پس کارهای نیکش به تو داده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=74|صفحه=383}}</ref>
 
=== توجه به باطن و حقیقت غیبت ===
عاملی دیگر که می‌تواند در ترک غیبت مؤثر باشد توجه به حقیقت و [[باطن]] غیبت است. خداوند می‌گوید: آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر [[کراهت]] دارید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|سال=1371|نام خانوادگی=امام خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی|جلد=1|صفحه=316}}</ref>
 
در این آیه برای نهی از غیبت به حقیقت و باطن [[غیبت]] کردن اشاره شده است: حقیقت آن خوردن گوشت مرده برادر است. چون مؤمنین با هم برادرند پس وقتی از یک مؤمن غیبت می‌کنی از برادر خود غیبت کرده‌ای و در حقیقت گوشت مرده او را خورده‌ای. آیا هیچ انسانی گوشت برادر مرده خود را می‌خورد؟ هرگز. پس همان‌طور که از این مسئله متنفر هستید باید از غیبت کردن تنفر داشته باشید. چون با غیبت کردن دارید همان کاری را می‌کنید که از آن تنفر دارید یعنی گوشت برادر مرده خود را می‌خورید.
 
ـ انسان که گوشت می‌خورد تنها گوشت تعداد مشخصی از حیوانات را می‌خورد آن هم حیوانی که زنده باشد و انسان آن را بکشد نه حیوان مرده را. امّا انسان گوشت [[انسان]] دیگر را هرگز نمی‌خورد به خصوص اگر مرده باشد.
 
ـ انسان نسبت به برادر خود [[تعصب]] می‌ورزد و اگر کسی به او حمله کند از او دفاع می‌کند و نمی‌گذارد به برادرش آسیبی برسد. چه جور برادری باشد که بخواهد به برادرش آسیب و صدمه‌ای برساند. تا چه رسد که بخواهد گوشت او را در حالی که مرده باشد و هیچ گونه دفاعی از خود ندارد بخورد. این‌ها کارهایی است که انسان‌های با [[وجدان]] به شدت از آن دوری می‌جویند.
 
=== راه‌کارهای عملی برای ترک غیبت ===


۱ـ مهدي فقيه ايماني، نقش زبان در سرنوشت انسان، نشر اسماعيليان، ۱۳۷۵.
* '''چله ترک غیبت:''' علمای بزرگ ما و اهلبیت علیهم السلام برای اینکه شیعیان از گناه‌ها فاصله بگیرند و خود را خالص کنند و افعال نیک را در خود زیاد کنند توصیه به [[چله‌نشینی|چله]] اخلاص کرده‌اند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رساله سیر و سلوک|سال=1422|نام خانوادگی=بحر العلوم|جلد=1|صفحه=28|صفحه‌ها=29}}</ref> از این رو پیشنهاد می‌شود با یکی از اطرافیانتان که مایل به ترک [[غیبت]] است، صحبت کنید و قرار بگذارید که ۴۰ روز با هم غیبت نکنید. این شخص می‌تواند همسر، مادر، خواهر، دوست و … باشد. ۴۰ روز تلاش کنید که به هیچ عنوان غیبت نکنید. پس از این ۴۰ روز، نفس شما کمی [[تربیت]] شده و می‌توانید در چله‌های بعدی افراد بیشتری را اضافه کنید.
* '''یاد خدا و کمک خواستن از او:''' یاد همیشگی خدا و ناظر دانستن او، به‌تدریج حالت [[خود کنترلی]] در فرد ایجاد می‌کند و در نتیجه راه برای ترک غیبت آسان می‌شود. درخواست کمک از خدا برای ترک [[رذائل اخلاقی]] نیز، از موارد لازم و ضروری برای ترک همه [[رذائل]] از جمله غیبت است.
* '''ایجاد رفتارهای جایگزین:''' یکی از [[انگیزه‌ه‌ای غیبت کردن]] این است که وقتی افراد دور هم جمع می‌شوند و برنامه مفید و سرگرم‌کننده‌ای ندارند، [[اوقات فراغت]] خود را با غیبت می‌گذرانند. یک برنامه مفید، مانند مطالعه یا سرگرمی‌های جمعیِ حلال، نمونه‌هایی از رفتار جایگزین است، که به‌تدریج به ترک غیبت می‌انجامد.
* '''پیگیری پیشرفت:''' پیشرفت خود را در ترک [[غیبت]] ثبت کنید و نتایج مثبت آن را مشاهده کنید.


۲ـ ابراهيم اميني، خود سازي، انتشارات شفق، ۱۳۷۲
{{مطالعه بیشتر}}


۳ـ اخلاق الاهي، ج۴ـ۵، آفات زبان، آيت الله مجتبي تهراني، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
==مطالعه بیشتر==
*مهدی فقیه ایمانی، نقش زبان در سرنوشت انسان، نشر اسماعیلیان، ۱۳۷۵ش.
*ابراهیم امینی، خود سازی، انتشارات شفق، ۱۳۷۲ش.
*اخلاق الاهی، ج۴ و ۵، آفات زبان، مجتبی تهرانی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = اخلاق
| شاخه اصلی = اخلاق
|شاخه فرعی۱ = رذائل نفسانی
| شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی
|شاخه فرعی۲ = غیبت
| شاخه فرعی۲ = غیبت
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه = شد
| تیترها =  
| تیترها = شد
| ویرایش =  
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر = شد
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =
| تکمیل =  
| بازبینی =  
| اولویت =  
| تکمیل =  
| کیفیت =  
| اولویت = ب
| کیفیت = د
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۴

سؤال

راه‌های ترک غیبت چیست؟

درگاه‌ها


غیبت به معنای ذکر نکات ناخوشایند درباره فردی در غیاب اوست که باعث ناراحتی او می‌شود. این عمل در اسلام به شدت نکوهش شده و در احادیث، «غیبت کردن» به «خوردن گوشت برادر مرده» تشبیه شده است. غیبت به دو نوع تقسیم می‌شود: غیبت حرام که شامل بدگویی از مؤمنین است و غیبت جایز که در شرایط خاصی مانند دادخواهی از ظالم یا نهی از منکر مجاز شمرده شده است. با این حال، حتی در موارد مجاز نیز ترک غیبت توصیه شده، مگر در شرایطی که سکوت باعث ضرر به فرد یا جامعه شود.

برای ترک غیبت، ابتدا باید انگیزه‌های آن شناسایی شود. عواملی مانند دشمنی، حسادت، دلسوزی نادرست یا حتی خوش‌گذرانی می‌توانند فرد را به غیبت سوق دهند. درک این انگیزه‌ها و تلاش برای از بین بردن آن‌ها، گام مهمی در ترک این گناه است. همچنین، توجه به آثار غیبت، مانند از بین رفتن اعتماد دیگران، ایجاد دشمنی و از دست دادن حسنات در آخرت، می‌تواند فرد را از این عمل بازدارد. در روایات آمده است که غیبت، حسنات فرد را سریع‌تر از آتش که چوب را می‌سوزاند، نابود می‌کند.

راهکارهای عملی برای ترک غیبت شامل چله‌نشینی برای تمرین ترک غیبت، یاد خدا و کمک خواستن از او، ایجاد رفتارهای جایگزین مانند سرگرمی‌های حلال و ثبت پیشرفت در این مسیر است. همچنین، توجه به حقیقت غیبت و تشبیه آن به خوردن گوشت برادر مرده، می‌تواند در ایجاد تنفر از این عمل مؤثر باشد. با این روش‌ها، فرد می‌تواند به تدریج از این گناه فاصله بگیرد و به اصلاح رفتار خود بپردازد.

تعریف غیبت

اشخاصی که مبتلاء به گناه غیبت هستند برای اینکه بتوانند آن را ترک کنند، اولین مرحله ای که باید آن را سپری کنند این است که به‌طور کامل نسبت به تعریف و چیستی غیبت علم داشته باشد، از این رو ابتدا از تعریف غیبت بحث می‌شود.

نبی مکرم اسلام(ص) در حدیث قدسی می‌فرماید: آیا می‌دانید که غیبت چه چیزی است؟ حاضران گفتند: خدا و رسول او داناتر است. حضرت فرمود: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او را ناخوشنود کند. حاضران پرسیدند: اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است والا بهتان(تهمت) است.[۱] پس غیبت یعنی ذکر فرد مؤمن، به هر چیزی که باعث ناراحتی آن شخص مؤمن می‌گردد.

انواع غیبت

غیبت حرام

غیبت از گناهان کبیره است

فقها با استناد به آیه غیبت، روایات، اجماع و عقل، غیبت را حرام[۲] و گناه کبیره[۳] دانسته‌اند. امام خمینی حرمت آن را از ضروریات فقه شمرده است. گوش کردن به غیبت نیز حرام شمرده شده است[۴]

گفته شده حرمت غیبت، به غیبت مؤمنین[۵] یا مسلمانان[۶] اختصاص دارد و غیبت کافر[۷] و متظاهر به فسق حرام نیست.[۸]

غیبت جایز

بر اساس احادیث ائمه(ع)، در موارد ویژه‌ای که پای مصلحت و خیر انسان‌ها در میان باشد و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می‌کند غیبت جایز است.[۹][۱۰] برخی از موارد غیبت‌های مجاز عبارتند از:[۱۱]

  1. دادخواهی از ظالم
  2. نهی از منکر
  3. پرسش و استفتا
  4. اهل بدعت
  5. کسی که علناً گناه می‌کند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام می‌دهد.

در موارد جواز غیبت نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود.[۱۲]

ترک غیبت

برای ترک غیبت، اطلاع از انگیزه‌های غیبت‌کنندگان و همینطور پیامدهای آن، می‌تواند تاثیرگذار باشد. از این بابت در ادامه به توضیحاتی در این خصوص اشاره می‌شود:

انگیزه‌های غیبت‌کنندگان

  • دشمنی: ممکن است با کسی که از او غیبت می‌کنیم دشمنی داریم و همین دشمنی سبب می‌شود علیه او اقدامی کنیم و از او غیبت کنیم و او را در نزد دیگران کوچک و خوار کنیم. اگر این چنین است باید اولا دشمنی را از بین برده و با خود بگوییم مؤمنین که با هم برادرند،[۱۳] نباید دشمن باشند نباید بد هم را بخواهند و… ثانیاً بالفرض که ما با او دشمن هستیم آیا با غیبت کردن داریم به او بدی می‌کنیم یا خوبی. در روایات آمده است که کارهای خوب آدم غیبت کننده وارد نامه اعمال غیبت شونده می‌شود، پس ما داریم با غیبت او در واقع به خودمان بدی می‌کنیم نه به دشمن‌مان.[۱۴]
  • حسادت: ممکن است از روی حسادت، غیبت کنیم در این صورت باید حسادتی که در ما هست درمان شود باید با خودمان بیندیشیم که چرا ما باید از بین رفتن نعمتی را که خدا به او داده طلب و آرزو کنیم. خداوند شاید خیر و مصلحت او می‌دانسته که به او نعمت داده و به ما نداده است.[۱۵]خداوند می‌تواند در عین این که به او ـ غیبت شونده ـ نعمت داده به ما نیز بدهد. لازم نیست که آرزو کنیم که نعمت او را بگیرد تا به ما برسد.
  • دلسوزی: ممکن است از روی دلسوزی باشد،[۱۶] یعنی ما گاهی مشکل و گرفتاری یک فرد را که به نوعی عیب حساب می‌شود از روی دلسوزی در میان جمع مطرح می‌کنیم در حالی که او اگر بشنود ناراحت می‌شود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند. در این‌جا باید بیندیشیم که این راه دلسوزی نیست اگر مشکل او قابل حل است و خودمان می‌توانیم حل کنیم باید در رفع آن بکوشیم نه آن که آن را هر جا می‌رویم بیان کنیم یا اگر خودمان نمی‌توانیم فقط به کسی که می‌تواند آن هم به شکل خصوصی در میان بگذاریم، اگر می‌خواهیم خدمتی بکنیم نباید آبروی او را بریزیم.
  • خوش گذرانی: ممکن است به خاطر هیچ‌یک از این انگیزه‌ها نباشد، بلکه صرفاً برای خوش گذارنی و دور هم نشستن و با گفتن سخن از این و آن لحظاتی را به خنده برگزار کردن. در این صورت باید اندیشید آیا چند لحظه خوش بودن به عذاب و عقوبتی که در پی دارد می‌ارزد یا راه مناسب‌تر و بهتری بدون آن که عقوبت اخروی به همراه داشته باشد وجود ندارد. آیا نمی‌توان غیبت نکرد و خوش بود آیا نمی‌توان به سرگرمی‌ها حلال پرداخت. و ممکن است انگیزه‌های دیگری باشد که باید آن‌ها را شناسایی کرد و با تفکر و مطالعه کتب اخلاق اسلامی راه حل مبارزه با آن را پیدا کرد.

آثار غیبت در دنیا و آخرت

آثار دنیوی

وقتی که ما از کسی در پیش دیگران غیبت می‌کنیم آن‌ها با خود فکر می‌کنند این که از فلانی پیش ما بدگویی می‌کند حتماً از ما هم نزد دیگران بدگویی می‌کند، لذا به ما بدگمان و بی‌اعتماد می‌شوند، بنابراین در درجه اول سبب سلب اعتماد دیگران ـ که در پیش آن‌ها از کسی غیبت کرده‌ایم ـ می‌شود.

اگر غیبت شونده از موضوع باخبر شود و بفهمد که ما عیب او را پیش دیگران گفته‌ایم و از او بدگویی کرده‌ایم از ما دلخور و دلگیر خواهد شد و احتمالاً کینه ما را به دل گیرد و به دشمنی با ما بپردازد و او نیز درصدد تلافی برآید و آبروی ما را پیش دیگران بریزد؛ بنابراین با غیبت کردن برای خود دشمن درست می‌کنیم و بذر دشمنی و کینه را در جامعه اسلامی می‌پاشیم.[۱۷]

اثر دیگری که در دنیا به دنبال دارد این است که طبق روایات وقتی ما در پی عیوب مردم باشیم تا از آن‌ها آگاه شویم و به دیگران بگوییم، خداوند در پی عیب ما خواهد آمد و ما را هر چند در خانه‌مان باشیم رسوا خواهد کرد؛ بنابراین اگر در پی رسوا کردن دیگران باشیم خدا نیز ما را رسوا خواهد کرد.[۱۸]

آثار اخروی

مهم‌تر از همه آن است که موجب می‌شود حسنات ما از بین برود. در روایت است که غیبت حسنات شخص را سریع تر از آتش که چوب را می‌سوزاند، نابود می‌کند.[۱۹]

یا در روایت دیگری است که کسی در حضور پروردگار متوقف می‌شود و نامه عملش به او داده می‌شود پس کارهای خوب خود را نمی‌بیند، می‌گوید خداوندا این نامه اعمال من نیست، حسناتم در آن نمی‌باشد. به او گفته می‌شود پروردگار تو اشتباه نمی‌کند و نه فراموش می‌کند، اعمال تو با غیبت کردن مردم از بین رفته است و کس دیگر آورده می‌شود و نامه عملش به او داده می‌شود، پس در آن طاعات زیادی می‌بیند پس می‌گوید خداوندا این نامه اعمال من نیست من که این طاعات را انجام نداده بودم. پس به او گفته می‌شود: فلانی از تو غیبت کرد پس کارهای نیکش به تو داده شد.[۲۰]

توجه به باطن و حقیقت غیبت

عاملی دیگر که می‌تواند در ترک غیبت مؤثر باشد توجه به حقیقت و باطن غیبت است. خداوند می‌گوید: آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید.[۲۱]

در این آیه برای نهی از غیبت به حقیقت و باطن غیبت کردن اشاره شده است: حقیقت آن خوردن گوشت مرده برادر است. چون مؤمنین با هم برادرند پس وقتی از یک مؤمن غیبت می‌کنی از برادر خود غیبت کرده‌ای و در حقیقت گوشت مرده او را خورده‌ای. آیا هیچ انسانی گوشت برادر مرده خود را می‌خورد؟ هرگز. پس همان‌طور که از این مسئله متنفر هستید باید از غیبت کردن تنفر داشته باشید. چون با غیبت کردن دارید همان کاری را می‌کنید که از آن تنفر دارید یعنی گوشت برادر مرده خود را می‌خورید.

ـ انسان که گوشت می‌خورد تنها گوشت تعداد مشخصی از حیوانات را می‌خورد آن هم حیوانی که زنده باشد و انسان آن را بکشد نه حیوان مرده را. امّا انسان گوشت انسان دیگر را هرگز نمی‌خورد به خصوص اگر مرده باشد.

ـ انسان نسبت به برادر خود تعصب می‌ورزد و اگر کسی به او حمله کند از او دفاع می‌کند و نمی‌گذارد به برادرش آسیبی برسد. چه جور برادری باشد که بخواهد به برادرش آسیب و صدمه‌ای برساند. تا چه رسد که بخواهد گوشت او را در حالی که مرده باشد و هیچ گونه دفاعی از خود ندارد بخورد. این‌ها کارهایی است که انسان‌های با وجدان به شدت از آن دوری می‌جویند.

راه‌کارهای عملی برای ترک غیبت

  • چله ترک غیبت: علمای بزرگ ما و اهلبیت علیهم السلام برای اینکه شیعیان از گناه‌ها فاصله بگیرند و خود را خالص کنند و افعال نیک را در خود زیاد کنند توصیه به چله اخلاص کرده‌اند،[۲۲] از این رو پیشنهاد می‌شود با یکی از اطرافیانتان که مایل به ترک غیبت است، صحبت کنید و قرار بگذارید که ۴۰ روز با هم غیبت نکنید. این شخص می‌تواند همسر، مادر، خواهر، دوست و … باشد. ۴۰ روز تلاش کنید که به هیچ عنوان غیبت نکنید. پس از این ۴۰ روز، نفس شما کمی تربیت شده و می‌توانید در چله‌های بعدی افراد بیشتری را اضافه کنید.
  • یاد خدا و کمک خواستن از او: یاد همیشگی خدا و ناظر دانستن او، به‌تدریج حالت خود کنترلی در فرد ایجاد می‌کند و در نتیجه راه برای ترک غیبت آسان می‌شود. درخواست کمک از خدا برای ترک رذائل اخلاقی نیز، از موارد لازم و ضروری برای ترک همه رذائل از جمله غیبت است.
  • ایجاد رفتارهای جایگزین: یکی از انگیزه‌ه‌ای غیبت کردن این است که وقتی افراد دور هم جمع می‌شوند و برنامه مفید و سرگرم‌کننده‌ای ندارند، اوقات فراغت خود را با غیبت می‌گذرانند. یک برنامه مفید، مانند مطالعه یا سرگرمی‌های جمعیِ حلال، نمونه‌هایی از رفتار جایگزین است، که به‌تدریج به ترک غیبت می‌انجامد.
  • پیگیری پیشرفت: پیشرفت خود را در ترک غیبت ثبت کنید و نتایج مثبت آن را مشاهده کنید.


مطالعه بیشتر

  • مهدی فقیه ایمانی، نقش زبان در سرنوشت انسان، نشر اسماعیلیان، ۱۳۷۵ش.
  • ابراهیم امینی، خود سازی، انتشارات شفق، ۱۳۷۲ش.
  • اخلاق الاهی، ج۴ و ۵، آفات زبان، مجتبی تهرانی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

منابع

  1. نراقی، احمد (۱۲۴۵). معراج السعاده. ج۱. ص۵۵۹.
  2. احمد نراقی (۱۴۱۵). مستند الشیعه. ج۱۴. ص۱۶۱.
  3. مقدس اردبیلی (۱۴۰۳). مجمع الفائدة و البرهان. ج۱۲. ص۳۳۹.
  4. امام خمینی (۱۳۸۰). شرح چهل حدیث. ج۱. ص۳۰۳.
  5. امام خمینی (۱۴۱۵). مکاسب المحرمه. ج۱. ص۳۷۶.
  6. علامه طباطبایی (۱۳۹۰). المیزان. ج۱۸. ص۳۲۵.
  7. اردبیلی (۱۴۰۳). مجمع الفائدة و البرهان. ج۸. ص۷۷.
  8. نراقی (۱۴۱۵). مستند الشیعه. ج۱۴. ص۱۶۶.
  9. علامه مجلسی. بحار الأنوار. ج۷۲. ص۲۵۳.
  10. علامه مجلسی. بحار الأنوار. ج۷۲. ص۲۶۰.
  11. النراقی. جامع السعادات. ج۲. ص۳۲۳.
  12. امام خمینی (۱۳۸۰). شرح چهل حدیث. ج۱. ص۳۱۴.
  13. قرآن /حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.
  14. امام خمینی. چهل حدیث.
  15. امام خمینی (۱۳۶۸). چهل حدیث. ج۱. ص۱۱۲.
  16. ملا احمد نراقی (۱۳۶۷). معراج السعادة. ج۱. مؤسسه مطبوعاتی هدف. ص۴۰۷.
  17. مکارم شیرازی (۱۳۷۸). تفسیر نمونه. ج۲۲. دار الکتب الاسلامیه.
  18. امام خمینی (۱۳۶۸). چهل حدیث. ج۱. ص۲۵۹.
  19. محدث نوری (۱۴۰۸). مستدرک الوسایل. ج۹. مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث. ص۱۲۶.
  20. علامه مجلسی. بحار الانوار. ج۷۴. ص۳۸۳.
  21. امام خمینی (۱۳۷۱). چهل حدیث. ج۱. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ص۳۱۶.
  22. بحر العلوم (۱۴۲۲). رساله سیر و سلوک. ج۱. ص۲۸.