نقش علامه حلی در گسترش تشیع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Whitenoah91 (بحث | مشارکتها) (اصلاح جزئی محتوای متن و اشتباهات نوشتاری) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
علامه حلی | علامه حلی برای گسترش تشیّع چه اقدامات علمی و فرهنگی انجام دادهاست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت}} | {{درگاه|حوزه و روحانیت}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
علامهٔ حلی در گسترش | '''نقش علامهٔ حلی در گسترش تشیع''' تأثیرگذار و شامل فعالیتهای بسیاری از جمله تألیف کتاب برای حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهب شیعه، تربیت شاگردان، تأسیس مدارس و پیروزی در مناظره با دانشمندان مذاهب دیگر اسلامی بود. | ||
علامهٔ حلی در گرایش یکی از ایلخانان مغول به تشیع نقش پررنگی داشت. علت اساسی این گرایش موفقیت علامهٔ حلی در مناظرات علمی و مذهبی بر عالمان دیگر مذاهب اسلامی بود. برتری علامه از نظر علمی موجب شیعهشدن الجایتو ایلخان مغول و تغییر نامش به سلطان محمد خدابنده شد. تشیع سلطان محمد خدابنده از عوامل عمدهٔ ترویج [[تشیع در ایران]] در آن دوره بهشمار میرود. | |||
[[علامهٔ حلی]] در تألیفات پر تعداد خود به گسترش مذهب تشیع پرداخته است. او در کتابهای کلامی خود در صدد اثبات حقانیت شیعه در اصول اعتقادی و تضعیف مبانی اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی برآمدهاست. کتابهای کلامی علامهٔ حلی، مانند [[کشف المراد]]، باب حادی عشر و نهایة المرام، از مهمترین کتابهای کلامی شیعه بهشمار میرود. | |||
علامهٔ | یکی دیگر از زمینههای فعالیت ترویجی علامهٔ حلی، تربیت شاگرد بوده است. علامهٔ حلی شاگردان بسیاری داشته که برخی از آنها از عالمان تأثیرگذار دوران خود بودهاند: از جملهٔ این شاگردان [[فخر المحققین]] و قطبالدین رازی بودهاند. | ||
== زندگینامه == | |||
علامه حلی فقیه، اصولی، متکلم، محدث و رجالی شیعی امامی بود.<ref>افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعهٔ خیام، ۱۴۰۱ ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> علامهٔ حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ق در [[شهر حله]]، شهری میان نجف و کربلا، در خانوادهای علمی متولد شد. او در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ق در ۷۸ سالگی رحلت کرد.<ref>الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، بیروت، دارالاسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۷.</ref> | |||
علامهٔ حلی از کودکی به هوشیاری مشهور بود. او با راهنمایی پدر و برخی اقوام به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. او حکمت و علوم معقول را نزد [[خواجه نصیرالدین طوسی]] (۵۹۷-۶۷۲ق) و علی بن عمر کاتبی قزوینی (درگذشتهٔ حدود ۶۷۵ق) فرا گرفت. علامهٔ حلی کلام، فقه، [[اصول فقه]]، ریاضی، ادبیات عرب و دیگر علوم متداول عصر خود را نزد پدر و دایی خود و همچنین نزد [[سید بن طاووس]] (۵۸۹-۶۶۴ق) و عدهای دیگر از علمای عصر خود آموخت.<ref>دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۵۰.</ref> | |||
دورهای که علامهٔ حلی در آن میزیست دورهای بود که از شدت فشار [[خلفای عباسی]] و سایر حکومتهای سنیمذهب بر شیعیان کاسته شده بود. علت این امر حملهٔ مغولان، سقوط بغداد (۶۵۶ق) و روی کار آمدن ایلخانان مغول از نفوذ اهلسنت کاسته شد. مغولان هم نسبت به امور مذهب سختگیری نمیکردند. با این وجود، مذاهب اهلسنت در جهان اسلام هنوز هم از نظر فرهنگی نفوذ فراوان داشتند.<ref>محرمی، غلامحسین، درسنامهٔ تاریخ تشیع از آغاز تا عصر صفویه، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۳ش، ۳۰۷-۳۰۸.</ref> | |||
علامه حلی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیت خارج کند و توسعه دهد.<ref>برای اطلاع مفصل ن.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش، ۷۰۲-۷۰۵.</ref> | |||
== تألیف کتاب و اشاعهٔ فرهنگ شیعه == | |||
یکی از زمینههایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته میکند اهتمام او به تألیف کتابها و رسالات مختلف علمی و مذهبی است.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۷۰۲.</ref> او از ابتدای جوانی به تألیف کتب و رسالات علمی مشغول شد و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعهٔ آن توجه خاصی داشت.<ref>اشمتیکر، زابینه، اندیشههای کلامی علامه حلی، مشهد، بهنشر (وابسته به آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۸ش، ص۴۴.</ref> از علامهٔ حلی تألیفات زیادی بهجا مانده که در تعداد آن اختلاف وجود دارد؛ برخی کتابها و رسالات علامهٔ حلی را از ۱۰۰ تا ۱۲۰ عنوان کتاب و رساله برشمردهاند.<ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا كنی و القاب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۷۸؛ نیز: الامین، السیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۴۰۲.</ref> | |||
علامهٔ حلی علاوه بر کتابهای فقهی، که همگی بر اساس [[فقه جعفری]] نوشته شدهاند، تعداد قابل توجهی کتاب در دانش کلام دارد که برخی از آنها مهمترین کتابهای کلامی شیعه بهشمار میروند. | |||
* '''کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد''': اولین و مهمترین شرح بر مهمترین کتاب کلامی شیعهٔ امامیه ([[تجرید الاعتقاد]] خواجه نصیرالدین طوسی) است. برخی معتقدند که اگر علامهٔ حلی کتاب استادش را شرح نمیکرد، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث کتابش هیچگاه روشن نمیشد.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۳، ص۳۵۳.</ref> | |||
علامه به | * '''الباب الحادی عشر''': این کتاب باب یازدهم کتاب منهاج الصالح فی مختصر المصباح {{یادداشت|کتابی از علامهٔ حلی دربارهٔ دعا که تلخیص کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی در ده باب است.}} است. از آنجا که علامه حلی، استجابت دعا را فرع بر معرفت به خدا میدانسته، پس از اتمام تلخیص ده بابی خود، در باب یازدهم، چکیدهای کارآمد و موجز از اصول اعتقادی شیعه را آورده است. این کتاب از کتابهای مهم آموزش [[کلام شیعه]] است و بیش از بیست شرح بر آن نگاشته شده است.<ref>زادهوش، محمدرضا، «کتابشناسی باب حادی عشر»، آینه پژوهش، ش ۸۷، مرداد و شهریور ۱۳۸۳ش، ص۱۱۴-۱۱۵. </ref> | ||
* '''نهایة المرام فی علم الکلام''': مفصلترین کتاب کلامی شیعه بهشمار میرود. علامهٔ حلی در این کتاب مباحث گوناگون کلامی و فلسفی را بنا بر آراء فرق کلامی مختلف نقل و نقد کرده و رأی کلامی شیعه را تثبیت و وجوه برتری آن را تبیین کرده است.<ref>عرفان، فاضل، «نهایة المرام فی علم کلام»، روششناسی علوم انسانی، تابستان ۱۳۷۴ش، ش۳، ص۶۵-۵۹؛ نیز: انصاری قمی، ناصرالدین، «نهایة المرام فی علم الکلام»، کتاب ماه دین، ش۱۹، اردیبهشت ۱۳۷۸ش، ص۸-۱۱.</ref> | |||
* '''نهج الحق و کشف الصدق''': علامهٔ حلی در این کتاب عقاید کلامی شیعه را با روشی استدلالی ارائه کرده است. این کتاب به درخواست سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت ۷۰۳-۷۱۶ق) از علامهٔ حلی برای تألیف کتابی در اثبات حقانیت شیعه نگاشته و به سلطان تقدیم شده است.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۹.</ref> | |||
* '''منهاج الکرامة فی معرفة الامامة''': کتابی کلامی دربارهٔ [[امامت]] است که علامهٔ حلی آن را برای سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) نوشته است. علامهٔ حلی در این کتاب به اثبات حقانیت مذهب شیعه و اقامهٔ دلیل بر امامت [[امام علی(ع)]] و ائمهٔ شیعه(ع) میپردازد.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۲۳، ص۱۷۲.</ref> | |||
* '''مناهج الیقین فی اصول الدین''': کتابی که با محوریت اصول عقاید شیعه نگاشته شده و علامهٔ حلی طی آن به مباحثی چون اثبات واجب الوجود و بیان صفات آن، نبوت، امامت، [[معاد]]، وعد و وعید الهی و امر به معروف و نهی از منکر.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۲.</ref> | |||
برجستهترین شاگرد | == تربیت شاگرد و تأسیس مدارس == | ||
شاگردان بسیاری از حوزهٔ درسی علامهٔ حلی استفاده کردند؛ به طوری که گفته شده در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شدند.<ref>الصدر، السید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بیجا، منشورات اعلمی، بیتا، ص۲۷۰.</ref> یکی از برجستهترین شاگرد علامهٔ حلی فرزندش [[فخرالمحققین]] محمد بن حسن حلی (۶۸۲-۷۷۱ق) بوده است.<ref>شوشتری، نورالله حسینی، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۷۶.</ref> برخی مشاهیر شاگردان علامهٔ حلی عبارتاند از: | |||
{{ستون|۲}} | |||
* [[قطبالدین رازی]]؛ | |||
* سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده علامهٔ حلی)؛ | |||
* سید ضیاءالدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهٔ علامهٔ حلی)؛ | |||
* تقیالدین ابراهیم بن حسین آملی؛ | |||
* ابوالفتوح احمد بن بلکو بن علی آوی؛ | |||
* تاجالدین حسن بن حسین بن حسن سرابشنوی کاشانی؛ | |||
* حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی؛ | |||
* سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابنمعیه؛ | |||
* رضیالدین ابوالحسن علی بن احمد حلی؛ | |||
* علی بن محمد بن رشید آوی؛ | |||
* صدرالدین ابوابراهیم محمد بن اسحاق دشتکی؛ | |||
* بدرالدین محمود بن محمد طبری؛ | |||
* حسن بن محمد بن علی طوسی؛ | |||
* تاجالدین محمود بن مولا؛ | |||
* جمالالدین بن حسام عاملی؛ | |||
* محمد بن علی جرجانی.<ref>الطهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق، ج۵، ص۵۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳-۷۲۵.</ref>{{پایان}} | |||
از دیگر فعالیتهای ترویجی مذهبی علامهٔ حلی ایجاد مراکز آموزشی برای تدریس علوم مختلف بود. علامهٔ حلی چه در دوران اقامت در عراِق و چه در دورهٔ اقامت در ایران به تأسیس مراکز علمی همت گماشت. بعد از رسمیت یافتن تشیع از سوی ایلخان مغول و حضور علامهٔ حلی در ایران، به خواست علامه و دستور سلطان مدرسهای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت ایلخان مغول) ساخته شد. همچنین، مدرسهای سیار به شکل چادری بزرگ از نمد ایجاد شد تا در هنگام سفر برگزاری مجلس درس علامهٔ حلی در اردوگاه سلطانی نیز تداوم داشته باشد.<ref>علامهٔ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمهٔ علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسهٔ پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش، (مقدمهٔ مترجم)، ص۴۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳.</ref> | |||
== مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهلسنت == | == مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهلسنت == | ||
[[سلطان محمد خدابنده]] اولین سلطان ایلخانی است که به تشیع گرایش پیدا کرد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۶۹۴.</ref> یکی از مهمترین عوامل گرایش او به تشیع تلاشهای علامهٔ حلی عنوان شده است.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۲.</ref> دغدغههای مذهبی الجایتو موجب شد که میان عالمان مذاهب مختلف مناظراتی برگزار کند. این موضوع موجب شد تا الجایتو از علامهٔ حلی برای شرکت در این مناظرات دعوت کند. دعوت از علامهٔ حلی موجب حضور او در ایران شد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۲.</ref> | |||
مناظرات مذهبی علامهٔ حلی در دربار الجایتو با برخی عالمان اهلسنت، چون شیخ نظامالدین عبدالملک مراغی (از بزرگان مذهب شافعی)، و برتری علامه حلی موجب گرایش سلطان به مذهب تشیع شد. این مناظرات که دربارهٔ اثبات ولایت و امامت امام علی(ع) برگزار شد موجب شکست رقیب علامهٔ حلی و اعتراف او به فضل و دانش علامه شد.<ref>الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۹.</ref> از پس برتری علامهٔ حلی بر عالمان سایر مذاهب اسلامی، توجه الجایتو به علامه حلی و تأثیرپذیریش از او بیشتر شد. این موضوع موجب تلاش الجایتو برای ترویج مذهب شیعه شد.<ref>ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، تحقیق عبدالهادی تازی، رباط، أکاديمية المملکة المغربية، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۷-۳۸.</ref> | |||
از نمونههای ترویج مذهب تشیع توسط الجایتو تحت تأثیر علامهٔ حلی، فرمان او برای یادکرد از ائمهٔ شیعه(ع) در مساجد و مشاهد است.<ref>الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.</ref> نیز ایلخان فرمان علنیشدن و رسمیتیافتن مذهب تشیع را صادر کرد. همچنین، دستور داد تا جملهٔ [[حی علی خیر العمل]] در اذانها گفته شود و سکههایی با نقش نام [[ائمهٔ اطهار(ع)]] ضرب شود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۱.</ref> فعالیتهای علامهٔ حلی برای ترویج تشیع موجب ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعه شد؛ به همین جهت، کتابهایی در اثبات حقانیت تشیع و رد شبهات مذاهب دیگر بر تشیع بهنگارش درآمد.<ref>دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۲۷۶؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[عالمانی که در گسترش تشیع نقش داشتهاند]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۰: | خط ۷۵: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۷
علامه حلی برای گسترش تشیّع چه اقدامات علمی و فرهنگی انجام دادهاست؟
نقش علامهٔ حلی در گسترش تشیع تأثیرگذار و شامل فعالیتهای بسیاری از جمله تألیف کتاب برای حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهب شیعه، تربیت شاگردان، تأسیس مدارس و پیروزی در مناظره با دانشمندان مذاهب دیگر اسلامی بود.
علامهٔ حلی در گرایش یکی از ایلخانان مغول به تشیع نقش پررنگی داشت. علت اساسی این گرایش موفقیت علامهٔ حلی در مناظرات علمی و مذهبی بر عالمان دیگر مذاهب اسلامی بود. برتری علامه از نظر علمی موجب شیعهشدن الجایتو ایلخان مغول و تغییر نامش به سلطان محمد خدابنده شد. تشیع سلطان محمد خدابنده از عوامل عمدهٔ ترویج تشیع در ایران در آن دوره بهشمار میرود.
علامهٔ حلی در تألیفات پر تعداد خود به گسترش مذهب تشیع پرداخته است. او در کتابهای کلامی خود در صدد اثبات حقانیت شیعه در اصول اعتقادی و تضعیف مبانی اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی برآمدهاست. کتابهای کلامی علامهٔ حلی، مانند کشف المراد، باب حادی عشر و نهایة المرام، از مهمترین کتابهای کلامی شیعه بهشمار میرود.
یکی دیگر از زمینههای فعالیت ترویجی علامهٔ حلی، تربیت شاگرد بوده است. علامهٔ حلی شاگردان بسیاری داشته که برخی از آنها از عالمان تأثیرگذار دوران خود بودهاند: از جملهٔ این شاگردان فخر المحققین و قطبالدین رازی بودهاند.
زندگینامه
علامه حلی فقیه، اصولی، متکلم، محدث و رجالی شیعی امامی بود.[۱] علامهٔ حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ق در شهر حله، شهری میان نجف و کربلا، در خانوادهای علمی متولد شد. او در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ق در ۷۸ سالگی رحلت کرد.[۲]
علامهٔ حلی از کودکی به هوشیاری مشهور بود. او با راهنمایی پدر و برخی اقوام به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. او حکمت و علوم معقول را نزد خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق) و علی بن عمر کاتبی قزوینی (درگذشتهٔ حدود ۶۷۵ق) فرا گرفت. علامهٔ حلی کلام، فقه، اصول فقه، ریاضی، ادبیات عرب و دیگر علوم متداول عصر خود را نزد پدر و دایی خود و همچنین نزد سید بن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق) و عدهای دیگر از علمای عصر خود آموخت.[۳]
دورهای که علامهٔ حلی در آن میزیست دورهای بود که از شدت فشار خلفای عباسی و سایر حکومتهای سنیمذهب بر شیعیان کاسته شده بود. علت این امر حملهٔ مغولان، سقوط بغداد (۶۵۶ق) و روی کار آمدن ایلخانان مغول از نفوذ اهلسنت کاسته شد. مغولان هم نسبت به امور مذهب سختگیری نمیکردند. با این وجود، مذاهب اهلسنت در جهان اسلام هنوز هم از نظر فرهنگی نفوذ فراوان داشتند.[۴]
علامه حلی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیت خارج کند و توسعه دهد.[۵]
تألیف کتاب و اشاعهٔ فرهنگ شیعه
یکی از زمینههایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته میکند اهتمام او به تألیف کتابها و رسالات مختلف علمی و مذهبی است.[۶] او از ابتدای جوانی به تألیف کتب و رسالات علمی مشغول شد و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعهٔ آن توجه خاصی داشت.[۷] از علامهٔ حلی تألیفات زیادی بهجا مانده که در تعداد آن اختلاف وجود دارد؛ برخی کتابها و رسالات علامهٔ حلی را از ۱۰۰ تا ۱۲۰ عنوان کتاب و رساله برشمردهاند.[۸]
علامهٔ حلی علاوه بر کتابهای فقهی، که همگی بر اساس فقه جعفری نوشته شدهاند، تعداد قابل توجهی کتاب در دانش کلام دارد که برخی از آنها مهمترین کتابهای کلامی شیعه بهشمار میروند.
- کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد: اولین و مهمترین شرح بر مهمترین کتاب کلامی شیعهٔ امامیه (تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی) است. برخی معتقدند که اگر علامهٔ حلی کتاب استادش را شرح نمیکرد، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث کتابش هیچگاه روشن نمیشد.[۹]
- الباب الحادی عشر: این کتاب باب یازدهم کتاب منهاج الصالح فی مختصر المصباح [یادداشت ۱] است. از آنجا که علامه حلی، استجابت دعا را فرع بر معرفت به خدا میدانسته، پس از اتمام تلخیص ده بابی خود، در باب یازدهم، چکیدهای کارآمد و موجز از اصول اعتقادی شیعه را آورده است. این کتاب از کتابهای مهم آموزش کلام شیعه است و بیش از بیست شرح بر آن نگاشته شده است.[۱۰]
- نهایة المرام فی علم الکلام: مفصلترین کتاب کلامی شیعه بهشمار میرود. علامهٔ حلی در این کتاب مباحث گوناگون کلامی و فلسفی را بنا بر آراء فرق کلامی مختلف نقل و نقد کرده و رأی کلامی شیعه را تثبیت و وجوه برتری آن را تبیین کرده است.[۱۱]
- نهج الحق و کشف الصدق: علامهٔ حلی در این کتاب عقاید کلامی شیعه را با روشی استدلالی ارائه کرده است. این کتاب به درخواست سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت ۷۰۳-۷۱۶ق) از علامهٔ حلی برای تألیف کتابی در اثبات حقانیت شیعه نگاشته و به سلطان تقدیم شده است.[۱۲]
- منهاج الکرامة فی معرفة الامامة: کتابی کلامی دربارهٔ امامت است که علامهٔ حلی آن را برای سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) نوشته است. علامهٔ حلی در این کتاب به اثبات حقانیت مذهب شیعه و اقامهٔ دلیل بر امامت امام علی(ع) و ائمهٔ شیعه(ع) میپردازد.[۱۳]
- مناهج الیقین فی اصول الدین: کتابی که با محوریت اصول عقاید شیعه نگاشته شده و علامهٔ حلی طی آن به مباحثی چون اثبات واجب الوجود و بیان صفات آن، نبوت، امامت، معاد، وعد و وعید الهی و امر به معروف و نهی از منکر.[۱۴]
تربیت شاگرد و تأسیس مدارس
شاگردان بسیاری از حوزهٔ درسی علامهٔ حلی استفاده کردند؛ به طوری که گفته شده در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شدند.[۱۵] یکی از برجستهترین شاگرد علامهٔ حلی فرزندش فخرالمحققین محمد بن حسن حلی (۶۸۲-۷۷۱ق) بوده است.[۱۶] برخی مشاهیر شاگردان علامهٔ حلی عبارتاند از:
- قطبالدین رازی؛
- سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده علامهٔ حلی)؛
- سید ضیاءالدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهٔ علامهٔ حلی)؛
- تقیالدین ابراهیم بن حسین آملی؛
- ابوالفتوح احمد بن بلکو بن علی آوی؛
- تاجالدین حسن بن حسین بن حسن سرابشنوی کاشانی؛
- حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی؛
- سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابنمعیه؛
- رضیالدین ابوالحسن علی بن احمد حلی؛
- علی بن محمد بن رشید آوی؛
- صدرالدین ابوابراهیم محمد بن اسحاق دشتکی؛
- بدرالدین محمود بن محمد طبری؛
- حسن بن محمد بن علی طوسی؛
- تاجالدین محمود بن مولا؛
- جمالالدین بن حسام عاملی؛
- محمد بن علی جرجانی.[۱۷]
از دیگر فعالیتهای ترویجی مذهبی علامهٔ حلی ایجاد مراکز آموزشی برای تدریس علوم مختلف بود. علامهٔ حلی چه در دوران اقامت در عراِق و چه در دورهٔ اقامت در ایران به تأسیس مراکز علمی همت گماشت. بعد از رسمیت یافتن تشیع از سوی ایلخان مغول و حضور علامهٔ حلی در ایران، به خواست علامه و دستور سلطان مدرسهای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت ایلخان مغول) ساخته شد. همچنین، مدرسهای سیار به شکل چادری بزرگ از نمد ایجاد شد تا در هنگام سفر برگزاری مجلس درس علامهٔ حلی در اردوگاه سلطانی نیز تداوم داشته باشد.[۱۸]
مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهلسنت
سلطان محمد خدابنده اولین سلطان ایلخانی است که به تشیع گرایش پیدا کرد.[۱۹] یکی از مهمترین عوامل گرایش او به تشیع تلاشهای علامهٔ حلی عنوان شده است.[۲۰] دغدغههای مذهبی الجایتو موجب شد که میان عالمان مذاهب مختلف مناظراتی برگزار کند. این موضوع موجب شد تا الجایتو از علامهٔ حلی برای شرکت در این مناظرات دعوت کند. دعوت از علامهٔ حلی موجب حضور او در ایران شد.[۲۱]
مناظرات مذهبی علامهٔ حلی در دربار الجایتو با برخی عالمان اهلسنت، چون شیخ نظامالدین عبدالملک مراغی (از بزرگان مذهب شافعی)، و برتری علامه حلی موجب گرایش سلطان به مذهب تشیع شد. این مناظرات که دربارهٔ اثبات ولایت و امامت امام علی(ع) برگزار شد موجب شکست رقیب علامهٔ حلی و اعتراف او به فضل و دانش علامه شد.[۲۲] از پس برتری علامهٔ حلی بر عالمان سایر مذاهب اسلامی، توجه الجایتو به علامه حلی و تأثیرپذیریش از او بیشتر شد. این موضوع موجب تلاش الجایتو برای ترویج مذهب شیعه شد.[۲۳]
از نمونههای ترویج مذهب تشیع توسط الجایتو تحت تأثیر علامهٔ حلی، فرمان او برای یادکرد از ائمهٔ شیعه(ع) در مساجد و مشاهد است.[۲۴] نیز ایلخان فرمان علنیشدن و رسمیتیافتن مذهب تشیع را صادر کرد. همچنین، دستور داد تا جملهٔ حی علی خیر العمل در اذانها گفته شود و سکههایی با نقش نام ائمهٔ اطهار(ع) ضرب شود.[۲۵] فعالیتهای علامهٔ حلی برای ترویج تشیع موجب ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعه شد؛ به همین جهت، کتابهایی در اثبات حقانیت تشیع و رد شبهات مذاهب دیگر بر تشیع بهنگارش درآمد.[۲۶]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعهٔ خیام، ۱۴۰۱ ق، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، بیروت، دارالاسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
- ↑ محرمی، غلامحسین، درسنامهٔ تاریخ تشیع از آغاز تا عصر صفویه، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۳ش، ۳۰۷-۳۰۸.
- ↑ برای اطلاع مفصل ن.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش، ۷۰۲-۷۰۵.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۷۰۲.
- ↑ اشمتیکر، زابینه، اندیشههای کلامی علامه حلی، مشهد، بهنشر (وابسته به آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۸ش، ص۴۴.
- ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا كنی و القاب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۷۸؛ نیز: الامین، السیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۴۰۲.
- ↑ الطهرانی، الذریعة، ج۳، ص۳۵۳.
- ↑ زادهوش، محمدرضا، «کتابشناسی باب حادی عشر»، آینه پژوهش، ش ۸۷، مرداد و شهریور ۱۳۸۳ش، ص۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ عرفان، فاضل، «نهایة المرام فی علم کلام»، روششناسی علوم انسانی، تابستان ۱۳۷۴ش، ش۳، ص۶۵-۵۹؛ نیز: انصاری قمی، ناصرالدین، «نهایة المرام فی علم الکلام»، کتاب ماه دین، ش۱۹، اردیبهشت ۱۳۷۸ش، ص۸-۱۱.
- ↑ الامین، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۹.
- ↑ الطهرانی، الذریعة، ج۲۳، ص۱۷۲.
- ↑ الطهرانی، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۲.
- ↑ الصدر، السید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بیجا، منشورات اعلمی، بیتا، ص۲۷۰.
- ↑ شوشتری، نورالله حسینی، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۷۶.
- ↑ الطهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق، ج۵، ص۵۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳-۷۲۵.
- ↑ علامهٔ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمهٔ علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسهٔ پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش، (مقدمهٔ مترجم)، ص۴۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۶۹۴.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۲.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۲.
- ↑ الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، تحقیق عبدالهادی تازی، رباط، أکاديمية المملکة المغربية، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۷-۳۸.
- ↑ الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۱.
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۲۷۶؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۵.
- ↑ کتابی از علامهٔ حلی دربارهٔ دعا که تلخیص کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی در ده باب است.