چگونگی عذاب قوم ثمود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شبهه}} | {{شبهه}} | ||
در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها میپردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصونبودن از تحریف و تصرف، میبینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد میشود؛ یعنی در | در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها میپردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصونبودن از تحریف و تصرف، میبینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد میشود؛ یعنی در هر سورهای که این جریان بازگو میشود، علت نابودی آنها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره دیگر بیان میشود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفاً به دلیل شکستن پای شتربچهای و نیز تقسیمبندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست! | ||
{{پایان شبهه}} | {{پایان شبهه}} | ||
'''چگونگی عذاب قوم ثمود''' در [[قرآن]] به صورت پراکنده و با بیانهای مختلفی گزارش شدهاست. قرآن کتاب قصهسرایی نیست بنابراین در مورد وقایع گذشته آنچه که نقل آن با هدف قرآن سازگار نیست، نقل نشده است. [[قوم ثمود]] پس از دیدن [[معجزه]] خروج شتر از دل کوه، که به خواست خودشان انجام شده بود، ایمان نیاورده و با کشتن شتر و نقشه قتل [[حضرت صالح(ع)]]، به مخالفت با پیامبرشان ادامه دادند. بیان علت عذاب این قوم در قرآن دارای تناقضی نیست چرا که عذابشان چند علت داشت: ایمان نیاوردن به معجزهای که خودشان خواسته بودند، یک علت بود. اعتراض به تقسیم آب بین خود و معجزه الهی(شتر بیرون آمده از دل کوه) علت دیگری برای عذاب آنها بود. کشتن شتر(از بین بردن معجزه الهی) و نقشه قتل پیامبر دلیل دیگر عذاب خدا بود. | |||
==عدم قصه سرایی در قرآن== | ==عدم قصه سرایی در قرآن== | ||
سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرتآموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسانها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و | سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرتآموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسانها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و انحرافات دور شوند.<ref>سوره انعام، آیه۱۳۰. سوره اعراف، آیه۱۰۱. سوره یوسف، آیه۱۱۱ و ... .</ref> نکته حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصهسرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره میکند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار میدهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آنها، دچارخواهد شد. | ||
==دلیل عذاب قوم ثمود== | ==دلیل عذاب قوم ثمود== | ||
آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداختهاند، در چند | آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداختهاند، در چند سوره مختلف پراکنده است. دلیل عذاب این قوم دو چیز بیان شده است: | ||
* کشتن شتر: در | * کشتن شتر: در سورههای اعراف، هود، شعرا، قمر و شمس علت عذاب قوم ثمود کشتن شتر بیان شده است.<ref>(سوره اعراف، آیه۷۸. سوره هود، آیه۶۷-۶۵. سوره شعرا، آیه۱۵۸-۱۵۷. سوره قمر، ،آیه۳۲-۲۹.</ref> | ||
* توطئه قتل حضرت صالح(ع): در سوره نمل بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان صالح | * توطئه قتل حضرت صالح(ع): در [[سوره نمل]] بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان حضرت صالح(ع) را علت نابودی قوم ثمود معرفی میکند.<ref>سوره نمل، آیه۵۲-۴۹.</ref> | ||
در شمار قابل توجهی از ترجمهها، «عقر» به پیکردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پیکردن آن نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنهای را ببینند، ایمان میآورند؛ اما چون خواسته آنها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر میبرند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله مینشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع میکنند و چون سست شد، سرش را میبرند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.</ref> | |||
بنابراین جرم قوم ثمود تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بیاندازه در میانشان بود. صالح(ع) آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه تلاشها را به بنبست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند. | |||
===کیفیت عذاب قوم ثمود=== | ===کیفیت عذاب قوم ثمود=== | ||
طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آنها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک میشوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است: | طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آنها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک میشوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است: | ||
* آیات | * آیات سوره نمل به عذاب مرحله اول اشاره میکند. ابتدا چنین به نظر میرسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سورههای دیگر، خداوند، آنها را به سبب توطئه علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ [[ملا محسن فیض کاشانی]] در کتاب [[تفسیر الاصفی]]، جریان این عذاب را نقل کرده است که شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت میکردند؛ فرشتگان آنها را با سنگ در خانه صالح کشتند. باقی قوم او را زمین لرزه دربر گرفت و در خانههایشان به رو افتاده جان دادند.<ref>فیض کاشانی، محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ق، ح۲، ص۹۱۲.</ref> | ||
* علامه طباطبایی در تفسر المیزان مینویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عدهای از آنها شبانه به | * [[علامه طباطبایی]] در [[تفسر المیزان]] مینویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عدهای از آنها شبانه به خانه او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما [[خداوند]] با پرندگانی و بوسیله سنگهایی که بر سرشان فرود آمد، آنها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشتهشدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آنها منجر شد.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۷۳.</ref> | ||
==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود== | ==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود== | ||
در مورد اختلاف آیات سورههای اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیهای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژهای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمیتوان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان میرود: | در مورد اختلاف آیات سورههای اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیهای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژهای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمیتوان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان میرود: | ||
* کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا. | * کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.<ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۴. قرشى بنابى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۷.</ref> | ||
* «جاثمین» | * «جاثمین» از ریشه «جثوم» است به معنای افتادن و سقوط بر روى و يا نشستن بزانوست.<ref>قرشى بنابى، علىاكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۷.</ref> | ||
* نوعاً صاعقههای آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ | * نوعاً صاعقههای آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ این گونه صاعقهها باعث اهتزاز جو میشود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین میرسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله میکند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دلها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع میشود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دلها تا سرحد مرگ میشود و ترس شدیدی را در دلها میافکند، عذاب شدند و همه مردند.<ref>امين، نصرت بيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن، بى نا، بى جا، چاپ اول، بیتا، ج۵، ص۲۳۹.</ref> | ||
==نجات یافتگان== | |||
طبق تصریح قرآن همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد: {{قرآن| فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ |ترجمه=و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم؛ چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذير است.|سوره=هود|آیه=۶۶}} روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان [[حضرت نوح(ع)]]،<ref>سوره هود، آیه۴۰.</ref> [[حضرت هود(ع)]]<ref>سوره هود، آیه۵۸.</ref> و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حقجویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار میکند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شدهگانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بیتفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم میکردهاند. | |||
تقسیم | ==تقسیم آب== | ||
قوم صالح از وی درخواست معجزه کردند و پس از آنکه شتر از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد. خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز برای استفاده مردم و یک روز در اختیار شتر باشد. روزی که آب برای شتر تعیین شده بود، مردم از شیر او استفاده میکردند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۷، ص۶۰.</ref> از این رو تقسیم آب میان مردم و شتر به نفع مردم بود. این تقسیمبندی، نوعی امتحان برای آن قوم محسوب میشد تا میزان اطاعتپذیری آنها سنجیده شود. | |||
==جستارهای وابسته == | |||
* [[حضرت صالح(ع)]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = داستانهای قرآنی | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = |
نسخهٔ کنونی تا ۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳
در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها میپردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصونبودن از تحریف و تصرف، میبینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد میشود؛ یعنی در هر سورهای که این جریان بازگو میشود، علت نابودی آنها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره دیگر بیان میشود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفاً به دلیل شکستن پای شتربچهای و نیز تقسیمبندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست!
چگونگی عذاب قوم ثمود در قرآن به صورت پراکنده و با بیانهای مختلفی گزارش شدهاست. قرآن کتاب قصهسرایی نیست بنابراین در مورد وقایع گذشته آنچه که نقل آن با هدف قرآن سازگار نیست، نقل نشده است. قوم ثمود پس از دیدن معجزه خروج شتر از دل کوه، که به خواست خودشان انجام شده بود، ایمان نیاورده و با کشتن شتر و نقشه قتل حضرت صالح(ع)، به مخالفت با پیامبرشان ادامه دادند. بیان علت عذاب این قوم در قرآن دارای تناقضی نیست چرا که عذابشان چند علت داشت: ایمان نیاوردن به معجزهای که خودشان خواسته بودند، یک علت بود. اعتراض به تقسیم آب بین خود و معجزه الهی(شتر بیرون آمده از دل کوه) علت دیگری برای عذاب آنها بود. کشتن شتر(از بین بردن معجزه الهی) و نقشه قتل پیامبر دلیل دیگر عذاب خدا بود.
عدم قصه سرایی در قرآن
سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرتآموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسانها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و انحرافات دور شوند.[۱] نکته حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصهسرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره میکند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار میدهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آنها، دچارخواهد شد.
دلیل عذاب قوم ثمود
آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداختهاند، در چند سوره مختلف پراکنده است. دلیل عذاب این قوم دو چیز بیان شده است:
- کشتن شتر: در سورههای اعراف، هود، شعرا، قمر و شمس علت عذاب قوم ثمود کشتن شتر بیان شده است.[۲]
- توطئه قتل حضرت صالح(ع): در سوره نمل بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان حضرت صالح(ع) را علت نابودی قوم ثمود معرفی میکند.[۳]
در شمار قابل توجهی از ترجمهها، «عقر» به پیکردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پیکردن آن نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنهای را ببینند، ایمان میآورند؛ اما چون خواسته آنها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر میبرند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله مینشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع میکنند و چون سست شد، سرش را میبرند.[۴]
بنابراین جرم قوم ثمود تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بیاندازه در میانشان بود. صالح(ع) آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه تلاشها را به بنبست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.
کیفیت عذاب قوم ثمود
طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آنها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک میشوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است:
- آیات سوره نمل به عذاب مرحله اول اشاره میکند. ابتدا چنین به نظر میرسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سورههای دیگر، خداوند، آنها را به سبب توطئه علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر الاصفی، جریان این عذاب را نقل کرده است که شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت میکردند؛ فرشتگان آنها را با سنگ در خانه صالح کشتند. باقی قوم او را زمین لرزه دربر گرفت و در خانههایشان به رو افتاده جان دادند.[۵]
- علامه طباطبایی در تفسر المیزان مینویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عدهای از آنها شبانه به خانه او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی و بوسیله سنگهایی که بر سرشان فرود آمد، آنها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشتهشدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آنها منجر شد.[۶]
اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود
در مورد اختلاف آیات سورههای اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیهای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژهای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمیتوان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان میرود:
- کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.[۷]
- «جاثمین» از ریشه «جثوم» است به معنای افتادن و سقوط بر روى و يا نشستن بزانوست.[۸]
- نوعاً صاعقههای آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ این گونه صاعقهها باعث اهتزاز جو میشود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین میرسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله میکند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دلها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع میشود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دلها تا سرحد مرگ میشود و ترس شدیدی را در دلها میافکند، عذاب شدند و همه مردند.[۹]
نجات یافتگان
طبق تصریح قرآن همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد: ﴿فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ؛ و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم؛ چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذير است.﴾(هود:۶۶) روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان حضرت نوح(ع)،[۱۰] حضرت هود(ع)[۱۱] و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حقجویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار میکند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شدهگانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بیتفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم میکردهاند.
تقسیم آب
قوم صالح از وی درخواست معجزه کردند و پس از آنکه شتر از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد. خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز برای استفاده مردم و یک روز در اختیار شتر باشد. روزی که آب برای شتر تعیین شده بود، مردم از شیر او استفاده میکردند.[۱۲] از این رو تقسیم آب میان مردم و شتر به نفع مردم بود. این تقسیمبندی، نوعی امتحان برای آن قوم محسوب میشد تا میزان اطاعتپذیری آنها سنجیده شود.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ سوره انعام، آیه۱۳۰. سوره اعراف، آیه۱۰۱. سوره یوسف، آیه۱۱۱ و ... .
- ↑ (سوره اعراف، آیه۷۸. سوره هود، آیه۶۷-۶۵. سوره شعرا، آیه۱۵۸-۱۵۷. سوره قمر، ،آیه۳۲-۲۹.
- ↑ سوره نمل، آیه۵۲-۴۹.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ق، ح۲، ص۹۱۲.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۷۳.
- ↑ راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۴. قرشى بنابى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۷.
- ↑ قرشى بنابى، علىاكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۷.
- ↑ امين، نصرت بيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن، بى نا، بى جا، چاپ اول، بیتا، ج۵، ص۲۳۹.
- ↑ سوره هود، آیه۴۰.
- ↑ سوره هود، آیه۵۸.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۷، ص۶۰.