جمع میان ازلی بودن خدا و صفت فیاض: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
طبق حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» خداوند ازلی است. و یکی از صفات خدا، «فیاض» است و زمانی که خداوند بود و هیچ‌کس وجود نداشت چگونه فیاض بوده است. آیا این حدیث با فیاض بودن خداوند در تعارض نیست؟
طبق حدیث {{متن عربی|کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ}} خداوند ازلی است. و یکی از صفات خدا، «فیاض» است و زمانی که خداوند بود و هیچ‌کس وجود نداشت چگونه فیاض بوده است. آیا این حدیث با فیاض بودن خداوند در تعارض نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداوند متعال دارای دو گونه از صفات می‌باشد، که به عنوان صفات فعل و صفات ذات مطرح می‌شوند.
'''صفات ذات و صفات فعل'''


صفات ذات، صفاتی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی انتزاع می‌شود مانند: حیات، علم و قدرت. اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خدای متعال و مخلوقاتش انتزاع می‌شود مانند: خالقیت و رازقیّت. فرق اصلی بین این دو دسته آن است که در دسته اول، ذات مقدس الهی، مصداق عینی آنها است، امّا دسته دوم حکایت از نسبت و اضافهٔ بین خدای متعال و آفریدگان دارد و ذات الهی و ذوات مخلوقات بعنوان طرفین اضافه در نظر گرفته می‌شوند.<ref>ر. ک. محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۹۵؛ و ر.ک. طباطبائی، نهایه الحکمه، تصحیح و تعلیق عباس علی زارعی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۰ق، ص۳۴۹–۳۵۰.</ref>
در ابتدا شاید لازم باشد توضیح مختصری درباره [[صفات خدا]] داده شود. خداوند دارای دو گونه از صفات است که به عنوان [[صفات ذات]] و [[صفات فعل]] مطرح می‌شوند.


حدیث مذکور در سؤال هر چند در مجامع روایی به این صورت نیامده، ولی به این مضمون، احادیث زیادی در همین مجامع نقل شده که به عنوان نمونه، حدیثی از امام محمد باقر(ع) نقل می‌شود.
* صفات ذات، صفاتی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی به دست می‌آید مانند: حیات، علم و قدرت؛


«عن زراره قال: قُلْتُ لابی جعفر - علیه السّلام -: أکان الله و لا شیءَ. قال: نعم، کانَ و لا شیءَ. قُلْتُ فأَیْنَ کانَ یکونُ. قال: - و کان متَّکئاً فاستوی جالساً - و قال: أحَلْتَ یا زُراره و سَأَلْتَ عن المکانِ اذ لامکان».<ref>ر. ک. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۹۰، ح۷.</ref>
* صفات فعل، صفاتی هستند که از رابطه بین خدا و مخلوقات گرفته می‌شود مانند: خالقیت و رازقیت.  


ترجمه:
فرق اصلی بین این دو دسته آن است که در دسته اول، ذات الهی، مصداق عینی آنها است، اما دسته دوم حکایت از نسبت و اضافه بین خدا و آفریدگان دارد و ذات الهی و ذات مخلوقات بعنوان دو طرف رابطه در نظر گرفته می‌شوند.<ref>محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۹۵؛ طباطبائی، نهایه الحکمه، تصحیح و تعلیق عباس علی زارعی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۰ق، ص۳۴۹–۳۵۰.</ref>


زراره (یکی از اصحاب بزرگوار امام) می‌گوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: آیا خداوند بود در حالی که چیزی هم نبود. حضرت فرمود: بله، او بود در حالی که چیزی نبود زراره می‌گوید: عرض کردم؛ خداوند کجا بود؟ حضرت - در حالی که تکیه زده بود و با شنیدن این سؤال تکانی خورده و جای خود را محکم کرد - و فرمود: ای زُراره مرا به تعجب واداشتی و از مکان خدا سؤال کردی چرا که برای خدا مکان نیست.
'''روایت ازلی بودن خدا در مجامع روایی'''


بنابراین با توجه به اینکه فیاض بودن صفت فعل خداست نه صفت ذات و صفت فعل با وجود مخلوق معنا خواهد داشت لذا فیاضیت خدا با ازلی بودن او در تعارض و تضاد نیست.
حدیث {{متن عربی|کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ}} در [[مجامع روایی]] به این شکل نیامده، اما به این مضمون احادیث زیادی در کتاب‌های روایی نقل شده است. به عنوان نمونه، حدیثی از [[امام محمد باقر(ع)]] نقل شده است که می‌فرماید:


البته باید توجه داشت که تعبیر زمانی بود که خدا بود و هیچ‌کس وجود نداشت در سؤال ممکن است از روی غفلت و عدم توجه باشد زیرا خداوند اساساً خود خالق زمان است. و تعبیر صحیح همان است که امام باقر - علیه السلام - در حدیث فرمودند که خدا بود در حالی که کسی (از مخلوقاتش) نبودند.
{{متن عربی|عن زراره قال: قُلْتُ لابی جعفر - علیه السّلام -: أکان الله و لا شیءَ. قال: نعم، کانَ و لا شیءَ. قُلْتُ فأَیْنَ کانَ یکونُ. و کان متَّکئاً فاستوی جالساً و قال: أحَلْتَ یا زُراره و سَأَلْتَ عن المکانِ اذ لامکان|ترجمه=زراره می‌گوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: آیا خداوند بود در حالی که چیز دیگری نبود. حضرت فرمود: بله، او بود در حالی که چیزی نبود. زراره می‌گوید: عرض کردم؛ خداوند کجا بود؟ حضرت در حالی که تکیه زده بود و با شنیدن این سؤال بر جای خود نشست و فرمود: ای زُراره مرا به تعجب واداشتی و از مکان خدا سؤال کردی چرا که برای خدا مکان نیست.}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۹۰، ح۷.</ref>
 
'''صفت فعل بودن فیاضیت و صفت ذات بودن ازلیت'''
 
در مسئله فیاض بودن خداوند باید دانست که فیاض صفت فعل است و نه صفت ذات و صفت فعل با وجود مخلوق معنا خواهد داشت، اما ازلی بودن خداوند از صفات ذات الهی است. بنابراین فیاضیت خدا با ازلی بودن او در تعارض و تضاد نیست.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ کتاب المبدأ و المعاد، صدرالمتالهین، ص۴۳۳ الی ۴۳۸.
* کتاب المبدأ و المعاد، صدرالمتالهین، ص۴۳۳ الی ۴۳۸.


۲ـ شرح المنظومه، حکیم سبزواری، ج۲، ص۲۹۳ الی ۲۹۷، ج۴، ص۴۱۰، ج۵، ص۴۱۴.
* شرح المنظومه، حکیم سبزواری، ج۲، ص۲۹۳ الی ۲۹۷، ج۴، ص۴۱۰، ج۵، ص۴۱۴.


۳ـ الکافی، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۱، ص۱۰۷، حدیث ۲، ص۱۱۶، حدیث ۷.
* الکافی، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۱، ص۱۰۷، حدیث ۲، ص۱۱۶، حدیث ۷.


۴ـ آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، مجلد اول، ص۸۴ الی ۱۱۷.
* آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، مجلد اول، ص۸۴ الی ۱۱۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۴۲: خط ۴۵:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = -
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

طبق حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» خداوند ازلی است. و یکی از صفات خدا، «فیاض» است و زمانی که خداوند بود و هیچ‌کس وجود نداشت چگونه فیاض بوده است. آیا این حدیث با فیاض بودن خداوند در تعارض نیست؟

صفات ذات و صفات فعل

در ابتدا شاید لازم باشد توضیح مختصری درباره صفات خدا داده شود. خداوند دارای دو گونه از صفات است که به عنوان صفات ذات و صفات فعل مطرح می‌شوند.

  • صفات ذات، صفاتی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی به دست می‌آید مانند: حیات، علم و قدرت؛
  • صفات فعل، صفاتی هستند که از رابطه بین خدا و مخلوقات گرفته می‌شود مانند: خالقیت و رازقیت.

فرق اصلی بین این دو دسته آن است که در دسته اول، ذات الهی، مصداق عینی آنها است، اما دسته دوم حکایت از نسبت و اضافه بین خدا و آفریدگان دارد و ذات الهی و ذات مخلوقات بعنوان دو طرف رابطه در نظر گرفته می‌شوند.[۱]

روایت ازلی بودن خدا در مجامع روایی

حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» در مجامع روایی به این شکل نیامده، اما به این مضمون احادیث زیادی در کتاب‌های روایی نقل شده است. به عنوان نمونه، حدیثی از امام محمد باقر(ع) نقل شده است که می‌فرماید:

«عن زراره قال: قُلْتُ لابی جعفر - علیه السّلام -: أکان الله و لا شیءَ. قال: نعم، کانَ و لا شیءَ. قُلْتُ فأَیْنَ کانَ یکونُ. و کان متَّکئاً فاستوی جالساً و قال: أحَلْتَ یا زُراره و سَأَلْتَ عن المکانِ اذ لامکان؛ زراره می‌گوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: آیا خداوند بود در حالی که چیز دیگری نبود. حضرت فرمود: بله، او بود در حالی که چیزی نبود. زراره می‌گوید: عرض کردم؛ خداوند کجا بود؟ حضرت در حالی که تکیه زده بود و با شنیدن این سؤال بر جای خود نشست و فرمود: ای زُراره مرا به تعجب واداشتی و از مکان خدا سؤال کردی چرا که برای خدا مکان نیست.»[۲]

صفت فعل بودن فیاضیت و صفت ذات بودن ازلیت

در مسئله فیاض بودن خداوند باید دانست که فیاض صفت فعل است و نه صفت ذات و صفت فعل با وجود مخلوق معنا خواهد داشت، اما ازلی بودن خداوند از صفات ذات الهی است. بنابراین فیاضیت خدا با ازلی بودن او در تعارض و تضاد نیست.


مطالعه بیشتر

  • کتاب المبدأ و المعاد، صدرالمتالهین، ص۴۳۳ الی ۴۳۸.
  • شرح المنظومه، حکیم سبزواری، ج۲، ص۲۹۳ الی ۲۹۷، ج۴، ص۴۱۰، ج۵، ص۴۱۴.
  • الکافی، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۱، ص۱۰۷، حدیث ۲، ص۱۱۶، حدیث ۷.
  • آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، مجلد اول، ص۸۴ الی ۱۱۷.


منابع

  1. محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۹۵؛ طباطبائی، نهایه الحکمه، تصحیح و تعلیق عباس علی زارعی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۰ق، ص۳۴۹–۳۵۰.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۹۰، ح۷.