اجازه گرفتن عزرائیل از پیامبر(ص) هنگام قبض روح: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۷: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


سند این روایت معتبر نیست.
'''اجازه گرفتن عزرائیل از پیامبر(ص) هنگام قبض روح'''، مضمون روایتی است که در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالیِ شیخ صدوق]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است. این روایت از نظر سند [[حدیث صحیح|صحیح]] نیست؛ زیرا بیشتر راویان آن [[ثقه|توثیق]] نشده‌اند و در ثقه بودن یکی از راویان آن نیز اختلاف‌نظر است.
در منابع معتر روایی، روایتی را که تصریح داشته باشد ملک الموت هنگام قبض روح ائمه اطهار «ع»، از آن حضرات اذن می‌گرفتند، پیدا نکردیم.


== حدیث ==
== متن و ترجمه حدیث ==
در روایتی آمده است که حضرت عزرائیل در قبض روح، تابع امر رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم- بودند؛ این روایت را شیخ صدوق در الامالی از امام صادق –(ع)- نقل کرده است که فرمود: … عزرائیل به هنگام قبض روح پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) چنین گفتند: «یَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُطِیعَکَ فِیمَا تَأْمُرُنِی إِنْ أَمَرْتَنِی بِقَبْضِ نَفْسِکَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ کَرِهْتَ تَرَکْتُهَاِ؛ ای احمد خداوند من را به سوی تو فرستاد و فرمود که امرتان را فرمان بَر باشم؛ اگر به گرفتن روح‌تان من را امر نمایید آن را می‌گیرم و اگر نمی‌پسندید آن را رها می‌کنم».<ref>ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران‏، کتابچی‏، چاپ ششم‏، ۱۳۷۶ ش‏، مجلس۴۶، ص۲۷۴.</ref>
{{متن عربی|...یَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُطِیعَکَ فِیمَا تَأْمُرُنِی إِنْ أَمَرْتَنِی بِقَبْضِ نَفْسِکَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ کَرِهْتَ تَرَکْتُهَا|ترجمه=عزرائیل هنگام قبض روح پیامبر(ص) گفت: احمد، خدا من را به سوی تو فرستاد و فرمود که امر تو را فرمان برم؛ اگر من را به گرفتن روحت امر کنی تو را قبض روح می‌کنم و اگر نمی‌پسندی آن را رها می‌کنم.}}<ref>ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران‏، کتابچی‏، چاپ ششم‏، ۱۳۷۶ ش‏، مجلس۴۶، ص۲۷۴.</ref>


== سند ==
== سند ==
اما در سند این روایت علاوه بر اختلاف بر ثقه بودن یا نبودن محمد بن ابراهیم بن اسحاق، راویان دیگر از جمله علی بن سعید بن بشیر و ابن کاسب و عبد الله بن میمون مکی توثیق نشده‌اند و نام‌شان در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرک علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه حیدری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۲۰ و ص۳۷۸ و ج۸، ص۲۷۲.</ref>
روایت اجازه گرفتن [[عزرائیل]] از [[پیامبر(ص)]] هنگام قبض روح را [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است. درباره [[ثقه|ثقه بودن]] محمد بن ابراهیم بن اسحاق یکی از راویان این حدیث،‌ اختلاف‌نظر است. دیگر راویان نیز، از جمله علی بن سعید بن بشیر، ابن کاسب و عبد الله بن میمون مکی توثیق نشده‌اند و نام‌شان در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرک علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه حیدری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۲۰ و ص۳۷۸ و ج۸، ص۲۷۲.</ref>  


این روایت را فتال نیشابوری در روضه الواعظین بدون سند<ref>فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم‏، انتشارات رضی، ‏چاپ اول‏، ۱۳۷۵ ش، ‏ج۱، ص۷۱.</ref> و علامه مجلسی در بحار الانوار از الامالی آورده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‌چاپ دوم‏، ۱۴۰۳ ق، ‏ج۲۲، ص۵۰۵، باب ۲، حدیث۴.</ref> و کتاب‌های معتبر دیگر به آن استناد نکرده‌اند.
این روایت را [[فتال نیشابوری]] در کتاب [[روضه الواعظین (کتاب)|روضه الواعظین]] بدون سند<ref>فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم‏، انتشارات رضی، ‏چاپ اول‏، ۱۳۷۵ ش، ‏ج۱، ص۷۱.</ref> و [[علامه مجلسی]] در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] از الامالی ذکر کرده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‌چاپ دوم‏، ۱۴۰۳ ق، ‏ج۲۲، ص۵۰۵، باب ۲، حدیث۴.</ref> بنابراین این روایت از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست.
 
از این‌رو اولا: این روایت از نظر سند معتبر نیست. ثانیا: اگر کسی هم آن را بپذیرد معنایش این است که ملک الموت در قبض روح از ائمه اذن نمی‌گیرند؛ زیرا تصریح دارد که ملک الموت قبل از رسولخدا از کسی اجازه نگرفت و بعد از وی هم اذن نخواهد گرفت.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۲۶: خط ۲۲:


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =حدیث
  |شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =منبع‌شناسی
  |شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۷

سؤال

آیا عزرائیل از پیامبر(ص) به هنگام قبض روح او اجازه گرفت؟


اجازه گرفتن عزرائیل از پیامبر(ص) هنگام قبض روح، مضمون روایتی است که در کتاب الامالیِ شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل شده است. این روایت از نظر سند صحیح نیست؛ زیرا بیشتر راویان آن توثیق نشده‌اند و در ثقه بودن یکی از راویان آن نیز اختلاف‌نظر است.

متن و ترجمه حدیث

«...یَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُطِیعَکَ فِیمَا تَأْمُرُنِی إِنْ أَمَرْتَنِی بِقَبْضِ نَفْسِکَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ کَرِهْتَ تَرَکْتُهَا؛ عزرائیل هنگام قبض روح پیامبر(ص) گفت: احمد، خدا من را به سوی تو فرستاد و فرمود که امر تو را فرمان برم؛ اگر من را به گرفتن روحت امر کنی تو را قبض روح می‌کنم و اگر نمی‌پسندی آن را رها می‌کنم.»[۱]

سند

روایت اجازه گرفتن عزرائیل از پیامبر(ص) هنگام قبض روح را شیخ صدوق در کتاب الامالی از امام صادق(ع) نقل کرده است. درباره ثقه بودن محمد بن ابراهیم بن اسحاق یکی از راویان این حدیث،‌ اختلاف‌نظر است. دیگر راویان نیز، از جمله علی بن سعید بن بشیر، ابن کاسب و عبد الله بن میمون مکی توثیق نشده‌اند و نام‌شان در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است.[۲]

این روایت را فتال نیشابوری در کتاب روضه الواعظین بدون سند[۳] و علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار از الامالی ذکر کرده است.[۴] بنابراین این روایت از نظر سند معتبر نیست.


منابع

  1. ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران‏، کتابچی‏، چاپ ششم‏، ۱۳۷۶ ش‏، مجلس۴۶، ص۲۷۴.
  2. نمازی شاهرودی، علی، مستدرک علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه حیدری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۲۰ و ص۳۷۸ و ج۸، ص۲۷۲.
  3. فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم‏، انتشارات رضی، ‏چاپ اول‏، ۱۳۷۵ ش، ‏ج۱، ص۷۱.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‌چاپ دوم‏، ۱۴۰۳ ق، ‏ج۲۲، ص۵۰۵، باب ۲، حدیث۴.