حدیث «الجار ثم الدار»: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: حدیث فاطمه زهرا كه فرمود: «الجار ثم الدار» دو ایراد دارد: اول:...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}سؤال: حدیث فاطمه زهرا كه فرمود: «الجار ثم الدار» دو ایراد دارد: اول:‌ از نظر سند ضعیف است؛ دوم: مطابقت با قرآن ندارد؛ چون تمام انبيا در قرآن دعا را از خود شروع كردند؟
{{شروع متن}}
{{سوال}}
آیا حدیث مشهور به حدیث «الجار ثم الدار» از نظر سندی معتبر است و از نظر مفهومی صحیح است؟{{عربی}}{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|سنت|فاطمیه}}


پاسخ اجمالی:
'''اَلْجَارَ ثُمَّ الدَّار''' روایتی است منسوب به [[فاطمه زهرا(س)]] که در آن به اهمیت موقعیت همسایه و دیگران در دعا کردن قبل از توجه به خود، اشاره شده است. هر چند این روایت از نظر سند ضعیف است و بیشتر راویان آن مجهول هستند اما محتوای آن امری پذیرفتنی دانسته شده است. در آیاتی از قرآن اشاره شده که [[حضرت ابراهیم(ع)]] اول برای دیگران [[دعا]] کرده است. همچنین [[فرشته|فرشتگان عرش]] همواره برای اهل ایمان دعا می‌کنند. خداوند به دعا کردن برای پدر و مادر هم سفارش کرده بدون اینکه بفرماید برای خود هم دعا کنید که همان مفاد اولویت دعا برای دیگران است.


شیخ صدوق با دو سلسله سند روایت الجار ثم الدار را نقل کرده است که هر دو سند ضعیف هستند و اعتبار ندارد.
==متن روایت==
شیخ صدوق روایت را چنین گزارش می‌کند که:<ref name=":0">شیخ صدوق، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج‏۱، ص۱۸۲.</ref><blockquote>عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ.</blockquote>ترجمه روایت:<ref name=":0" /><blockquote>از [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] نقل شده که فرمود: از برادرم [[امام حسن مجتبی(ع)|حسن(ع)]] شنیدم که گفت: شبی از شب‌های جمعه مادرم [[فاطمه(ع)]] را دیدم که در محراب خود به نماز ایستاده بود و همچنان در حال رکوع و سجده بود تا سپیده صبح پدیدار شد. شنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می‌کرد و نام آنان را ذکر می‌نمود و بسیار برایشان دعا می‌کرد، اما برای خود چیزی نمی‌خواست. به او گفتم: ای مادرم! چرا برای خود دعا نمی‌کنی، همان‌طور که برای دیگران دعا می‌کنی؟ او فرمود: فرزندم! اول همسایه، سپس خانه.</blockquote>


پاسخ تفصیلی:
==بررسی سند روایت==
شیخ صدوق در کتاب علل الشرائع روایت {{عربی|الجار ثم الدار}} را با دو سند ذکر می‌کند که با توجه به توثیق نشدن راویان این دو سند و نیامدن نام بیشتر این روایان در کتاب‌های رجالی، اسناد این روایت غیر معتبر می‌باشد.


شیخ صدوق در علل الشرائع بابی دارد تحت عنوان باب چرایی دعای حضرت زهرا سلام الله علیها به همسایگان و دعا نکردن به خود و در این باب روایتی را با دو سند ذکر می کند:
===بررسی سند اول===
* عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِینِیُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَه: نام وی در کتاب های رجالی نیامده و مجهول است.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن مؤلف، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق، ج۵، ص۴۴۳.</ref> سید ابوالقاسم خوئی نوشته است: وی از استادان شیخ صدوق بود.<ref>خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ق، ج۱۳، ص۱۴۵.</ref> (یعنی کسی که شیخ صدوق از او روایت نقل کرده است)
* مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ: در کتاب‌های رجالی هیچ اشاره‌ای به ثقه بودنش وجود ندارد.
* جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۴.</ref>
* مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِیُّ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۶۴.</ref>
* عُبَادَه الْکُلَیْبِیِّ: برخی گفته‌اند ممکن است وی همان عباد بن صهیب باشد که اگر این باشد ثقه است و گر نه وی نیز مجهول است.


روایت اول: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِينِيُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَه قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِيُّ عَنْ عُبَادَه الْكُلَيْبِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ فَاطِمَه الصُّغْرَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ‏ رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَه ع قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَه جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَه سَاجِدَه حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْ‏ءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَ‏ الدَّارَ؛<ref>ابن بابويه، محمد، علل الشرائع، قم ، كتاب فروشى داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج‏۱، ص۱۸۱، باب ۱۴۵ باب العله التي من أجلها كانت فاطمه تدعو لغيرها و لا تدعو لنفسها، حدیث۱.</ref> امام حسن مجتبی فرمود: مادرم در شب جمعه‌ای تا صبح در محرابش به عبادت مشغول بود و برای مومنین و مومنات با ذکر نام‌شان زیاد دعا می‌کرد، اما برای خودش دعا نکرد. گفتم: مادرم! چرا همانگونه که به دیگران دعا می‌کنی به خودت دعا نمی‌کنی؟! فرمود: پسرم! اول همسایه بعد خانه.
===بررسی سند دوم===
* أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحَاکِمُ الْمَرْوَزِیُّ الْمُقْرِی: نام وی در هیچ کتاب رجالی نیامده و مجهول است.<ref>بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۱۵۹؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۵۲.</ref>
* مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِی أَبُو عَمْرٍو: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.
* مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیُّ بِبَغْدَادَ: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۴.</ref>
* مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ: مجهول است.<ref>جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مکتبه محلاتی، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق، ص۵۳۹.</ref>
* أَبُو زَیْدٍ الْکَحَّالُ: نام وی در کتاب‌های رجالی نیست.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۹۰.</ref>
==بررسی مفهوم دعا==


روایت دوم: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحَاكِمُ الْمَرْوَزِيُّ الْمُقْرِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِي أَبُو عَمْرٍو قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَيْدٍ الْكَحَّالُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ‏ كَانَتْ فَاطِمَه ع إِذَا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا فَقِيلَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صإِنَّكِ تَدْعِينَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ فَقَالَتِ الْجَارَ ثُمَّ الدَّار؛<ref>همان، حدیث۲.</ref> امام کاظم(ع) از پدرانش نقل می‌کند که فاطمه زهرا وقتی دعا می‌کرد برای مومنین و مومنات دعا می‌کرد و برای خود دعا نمی‌کرد. پرسیدند ای دختر رسول خدا! برای مردم دعا می‌کنی و برای خودت دعا نمی‌کنی؟! فرمود: اول همسایه بعد خانه.
=== دعاکردن برای دیگران در قرآن و روایات ===
{{همچنین ببینید|استغفار برای دیگران}}
دعا کردن برای دیگران در قرآن و روایات معتبر شیعه، سفارش شده است. در روایت حضرت زهرا اولویت در دعا برای همسایه سفارش شده است. این سخن به این معنا دانسته نشده است که بعد از دعا به دیگران، برای خود دعا نشود؛ طبق این نظر جمله «ثم الدار» معنایش این است که برای خود نیز دعا کردن درست است. در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که بیانگر اولویت دعا برای دیگران هستند:
* در [[آیه ۲۴ سوره إسراء]]، دستور خداوند برای دعا برای پدر و مادر بیان شده است: {{قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا|ترجمه=و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده..}}
* در [[آیه ۱۲۶ سوره بقره]]، دعای [[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم]] برای اهالی شهر [[مکه]] و دعا نکردن برای خود بیان شده است: {{عربی|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ|ترجمه=آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهری امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌اند  از هر ثمره روزى ساز.}}
* در [[آیه ۳۷ سوره ابراهیم]]، دعای حضرت ابراهیم برای ذریه خود نه برای خود بیان شده است: {{قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ|ترجمه=پروردگارا، من برخی از ذرّیّه و فرزندان خود را به وادی بی‌کشت و زرعی نزد بیت‌الحرام تو مسکن دادم، پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس تو دلهایی از مردمان را به سوی آنها مایل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزی ده، باشد که شکر تو به جای آرند.}}
*در آیه ۹–۷ [[سوره غافر]]، دعای حاملان [[عرش الهی]] برای دیگران بیان شده است: {{قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ، رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ|ترجمه=كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى كنند و آنها كه پيرامون آنند به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏ گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏ اند طلب آمرزش مى كنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏ اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار، پروردگارا آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏ شان داده‏ اى با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏ اند داخل كن زيرا تو خود ارجمند و حكيمى، و آنان را از بديها نگاه دار و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى البته رحمتش كرده‏ اى و اين همان كاميابى بزرگ است.}}
{{پایان پاسخ}}


سند اول:
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
1- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِينِيُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَه: در کتاب‌های رجالی نیامده است یعنی مجهول است و مشخص نیست ثقه هست یا نه.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن مولف، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق، ج۵، ص۴۴۳.</ref> مرحوم خوئی نوشته است : وی از مشایخ شیخ صدوق بود.<ref>خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ق، ج۱۳، ص۱۴۵.</ref> (یعنی کسی که شیخ صدوق از او روایت نقل کرده است)
2-
3- مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ:‌ در کتاب‌های رجالی هیچ اشاره‌ای به ثقه بودنش وجود ندارد.
4-
5- جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، پیشین، ج۲، ص۲۴۴.</ref>
6-
7- مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِيُّ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، پیشین، ج۷، ص۲۶۴.</ref>
8-
9- عُبَادَه الْكُلَيْبِيِّ: یا عباده الکلینی:‌ برخی گفته‌اند ممکن است وی همان عباد بن صهیب باشد که اگر این باشد ثقه است و گر نه وی نیز مجهول است.
10-
نتیجه: با توجه به اینکه هیچکدام از راویان این سند توثیق نشده‌اند، نمی‌توان به این سند استناد کرد.
 
سند دوم:
 
1- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحَاكِمُ الْمَرْوَزِيُّ الْمُقْرِي: در طرائف المقال آمده است به این نام در کتاب‌های رجالی کسی را پیدا نکردم.<ref>بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۱۵۹.</ref> نمازی نیز می‌نویسد: ‌نام وی در کتاب‌های رجالی نیست.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، پیشین، ج۱، ص۴۵۲.</ref>
2-
3- مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِي أَبُو عَمْرٍو: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.
4-
5- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.<ref>همان، ج۷، ص۴۴.</ref>
6-
7- مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ: مجهول است.<ref>جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مکتبه محلاتی، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق، ص۵۳۹.</ref>
8-
9- أَبُو زَيْدٍ الْكَحَّالُ: ‌نام وی در کتاب‌های رجالی نیست.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، پیشین، ج۸، ص۳۹۰.</ref>
10-
نتیجه: با توجه به توثیق نشدن راویان این سند و نیامدن نام بیشر این روایان در کتاب‌های رجالی، این سند نیز همانند سند اول غیر معتبر می‌باشد.
 
دلالت حدیث:
 
در آیات فراوان قرآن کریم و در روایات معتبر، دعا کردن برای خود و دیگران سفارش شده است؛ اما در این روایت می‌گوید حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: "اول همسایه بعد خانه" و باید گفت که این سخن که همسایه اهمیت دارد، سخنی منطقی و انسانی است اما بدین معنا نیست که بعد از دعا به دیگران، به خود دعا نشود و بلکه جمله "ثم الدار" معنایش این است که برای خود نیز دعا کردن رواست.
 
باید به این نکته نیز توجه کرد که اهلبیت و اهل ایثار همواره دیگران را بر خود مقدم می‌کنند؛ این فضیلتی بس والاست.
 
آیات قرآن نیز دلالت بر این ندارند که دعا برای خود باید مقدم باشد و بلکه در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که بیانگر دعا برای دیگران هستند از جمله:
 
• دعای حضرت ابراهیم به اهالی شهر مکه و دعا نکردن برای خود: وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ.<ref>بقره/ ۱۲۶.</ref>
• دعای حضرت ابراهیم اول برای دیگران بعد برای خود: وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبّ‏ِ اجْعَلْ هذا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنىِ وَ بَنىِ‏َّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ.<ref>ابراهیم/ ‌۳۵.</ref>
• دعای حضرت ابراهیم برای ذریه خود نه برای خود: رَّبَّنَا إِنىّ‏ِ أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتىِ بِوَادٍ غَيرِْ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلَوه فَاجْعَلْ أَفِْئدَه مِّنَ النَّاسِ تهَْوِى إِلَيهِْمْ وَ ارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ.<ref>ابراهیم/ ۳۷</ref>
• دعای حاملان عرش الهی برای دیگران: الَّذِينَ يحَْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بحَِمْدِ رَبهِِّمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شىَ‏ْءٍ رَّحْمَه وَ عِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَ اتَّبَعُواْ سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الجَْحِيمِ. رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتىِ وَعَدتَّهُمْ وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. وَ قِهِمُ السَّيَِّاتِ وَ مَن تَقِ السَّيَِّاتِ يَوْمَئذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذَالِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.<ref>غافر/ ۹-۷.</ref>
• دستور خداوند برای دعا برای پدر و مادر: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَه وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيراً.<ref>إسراء/ ۲۴</ref>
بنابر این نه تنها دعا برای دیگران مخالف قرآن نیست و بلکه خود خدا دستور می‌دهد که فرزند برای دیگران یعنی پدر و مادرش دعا کند و نمی‌گوید حتما باید اول برای خود دعا کنی و بعد برای والدین؛ فرشتگان الهی نیز برای دیگران دعا می‌کنند؛ خود حضرت ابراهیم نیز برای دیگران دعا می‌کند.
 
با ملاحظه موارد مختلف شاید بتوان گفت موارد مختلف داریم.در مواردی دعا اول برای خود است. ربنا اغفرلی و...در مواردی عام است از ابتدا ربنا آتنا...در مواردی هم برای دیگران است و خود را نمی گوید یا بعد از دیگران می‌گوید مانند دعای ابراهیم ع برای اهل مکه و...به هر حال دلالت روشنی نداریم که باید از خود شروع کرد یا نباید از خود شروع کرد.
 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
 
۱. رنج زهرا، ترجمه‌ي مأساه الزهرا، سيد جعفر مرتضي عاملي، ترجمه‌ي محمد سپهري.
 
۲.فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر(ص) رحمانی همدانی.
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =حدیث
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =دلالت حدیث
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | عکس = <!--خالی | شد-->
  | ویرایش =  
  | درگاه = شد
  | لینک‌دهی =  
  | ادبیات = شد
  | ناوبری =  
  | پیوند =شد
  | نمایه =  
  | ناوبری = <!--خالی | شد-->
  | تغییر مسیر =  
  | تغییرمسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات = <!--خالی | شد-->
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی = شد
  | تکمیل =  
  | ارزیابی کیفی = <!--خالی | شد-->
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = متوسط
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۷

سؤال
آیا حدیث مشهور به حدیث «الجار ثم الدار» از نظر سندی معتبر است و از نظر مفهومی صحیح است؟«»
درگاه‌ها
درگاه سنت.png
فاطمیه.png


اَلْجَارَ ثُمَّ الدَّار روایتی است منسوب به فاطمه زهرا(س) که در آن به اهمیت موقعیت همسایه و دیگران در دعا کردن قبل از توجه به خود، اشاره شده است. هر چند این روایت از نظر سند ضعیف است و بیشتر راویان آن مجهول هستند اما محتوای آن امری پذیرفتنی دانسته شده است. در آیاتی از قرآن اشاره شده که حضرت ابراهیم(ع) اول برای دیگران دعا کرده است. همچنین فرشتگان عرش همواره برای اهل ایمان دعا می‌کنند. خداوند به دعا کردن برای پدر و مادر هم سفارش کرده بدون اینکه بفرماید برای خود هم دعا کنید که همان مفاد اولویت دعا برای دیگران است.

متن روایت

شیخ صدوق روایت را چنین گزارش می‌کند که:[۱]

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ.

ترجمه روایت:[۱]

از امام حسین(ع) نقل شده که فرمود: از برادرم حسن(ع) شنیدم که گفت: شبی از شب‌های جمعه مادرم فاطمه(ع) را دیدم که در محراب خود به نماز ایستاده بود و همچنان در حال رکوع و سجده بود تا سپیده صبح پدیدار شد. شنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می‌کرد و نام آنان را ذکر می‌نمود و بسیار برایشان دعا می‌کرد، اما برای خود چیزی نمی‌خواست. به او گفتم: ای مادرم! چرا برای خود دعا نمی‌کنی، همان‌طور که برای دیگران دعا می‌کنی؟ او فرمود: فرزندم! اول همسایه، سپس خانه.

بررسی سند روایت

شیخ صدوق در کتاب علل الشرائع روایت «الجار ثم الدار» را با دو سند ذکر می‌کند که با توجه به توثیق نشدن راویان این دو سند و نیامدن نام بیشتر این روایان در کتاب‌های رجالی، اسناد این روایت غیر معتبر می‌باشد.

بررسی سند اول

  • عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِینِیُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَه: نام وی در کتاب های رجالی نیامده و مجهول است.[۲] سید ابوالقاسم خوئی نوشته است: وی از استادان شیخ صدوق بود.[۳] (یعنی کسی که شیخ صدوق از او روایت نقل کرده است)
  • مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ: در کتاب‌های رجالی هیچ اشاره‌ای به ثقه بودنش وجود ندارد.
  • جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.[۴]
  • مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِیُّ: در کتاب‌های رجالی نیامده است و مجهول است.[۵]
  • عُبَادَه الْکُلَیْبِیِّ: برخی گفته‌اند ممکن است وی همان عباد بن صهیب باشد که اگر این باشد ثقه است و گر نه وی نیز مجهول است.

بررسی سند دوم

  • أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحَاکِمُ الْمَرْوَزِیُّ الْمُقْرِی: نام وی در هیچ کتاب رجالی نیامده و مجهول است.[۶]
  • مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِی أَبُو عَمْرٍو: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.
  • مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیُّ بِبَغْدَادَ: نام وی در کتاب‌رجالی نیامده است.[۷]
  • مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ: مجهول است.[۸]
  • أَبُو زَیْدٍ الْکَحَّالُ: نام وی در کتاب‌های رجالی نیست.[۹]

بررسی مفهوم دعا

دعاکردن برای دیگران در قرآن و روایات

دعا کردن برای دیگران در قرآن و روایات معتبر شیعه، سفارش شده است. در روایت حضرت زهرا اولویت در دعا برای همسایه سفارش شده است. این سخن به این معنا دانسته نشده است که بعد از دعا به دیگران، برای خود دعا نشود؛ طبق این نظر جمله «ثم الدار» معنایش این است که برای خود نیز دعا کردن درست است. در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که بیانگر اولویت دعا برای دیگران هستند:

  • در آیه ۲۴ سوره إسراء، دستور خداوند برای دعا برای پدر و مادر بیان شده است: ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا؛ و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده..
  • در آیه ۱۲۶ سوره بقره، دعای حضرت ابراهیم برای اهالی شهر مکه و دعا نکردن برای خود بیان شده است: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛ آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهری امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌اند از هر ثمره روزى ساز.»
  • در آیه ۳۷ سوره ابراهیم، دعای حضرت ابراهیم برای ذریه خود نه برای خود بیان شده است: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ؛ پروردگارا، من برخی از ذرّیّه و فرزندان خود را به وادی بی‌کشت و زرعی نزد بیت‌الحرام تو مسکن دادم، پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس تو دلهایی از مردمان را به سوی آنها مایل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزی ده، باشد که شکر تو به جای آرند.
  • در آیه ۹–۷ سوره غافر، دعای حاملان عرش الهی برای دیگران بیان شده است: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ، رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛ كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى كنند و آنها كه پيرامون آنند به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏ گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏ اند طلب آمرزش مى كنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏ اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار، پروردگارا آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏ شان داده‏ اى با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏ اند داخل كن زيرا تو خود ارجمند و حكيمى، و آنان را از بديها نگاه دار و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى البته رحمتش كرده‏ اى و اين همان كاميابى بزرگ است.


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شیخ صدوق، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج‏۱، ص۱۸۲.
  2. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن مؤلف، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق، ج۵، ص۴۴۳.
  3. خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ق، ج۱۳، ص۱۴۵.
  4. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۴.
  5. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۶۴.
  6. بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۱۵۹؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۵۲.
  7. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۴.
  8. جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مکتبه محلاتی، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق، ص۵۳۹.
  9. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۹۰.