حسد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (اضافه کردن آیاتی برای بالا بردن کیفیت مدخل)
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دربارهٔ کلمه حسود درآیهٔ آخر سورهٔ فلق، به‌طور کامل توضیح دهید؟
دربارهٔ کلمه حسود در قرآن توضیح دهید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حَسَد، آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى است كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو، خود هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد.
حسد و شرِّ حسود در قرآن به صراحت آمده است. قرآن دستور می‌دهد از شرّ حسود به خداوند پناه ببرید. در چند جای قرآن، به حسدِ اهل کتاب و دشمنان مسلمانان، اشاره شده است. مفسران، حسد را از بدترین صفات رذیله دانسته‌اند که ریشه بسیاری از رذائل اخلاقی است.


== تعریف حسد ==
== تعریف حسد ==
حسد یکی از رذائل اخلاقی و صفات ذمیمه ای است که در آیات و روایات مورد نهی و مذمت قرار گرفته است و آن حالت نفسانی است که صاحب آن زوال و سلب نعمت و کمال را یا چیزی را که خود نعمت پنداشته است از غیر خودش، آرزو کند چه خود آن را داشته باشد و چه نداشته باشد، چه بخواهد به خودش برسد و چه نخواهد و فرق حسد با غبطه در این است که صاحب غبطه آرزو می‌کند آنچه را دیگری دارد او هم داشته باشد بدون آن که میل به زوال آن کمال و سلب آن نعمت از غیر را داشته باشد. ولی حسود کسی است که رشد و پیشرفت ذیگری را خواهان نیست.
حَسَد، آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى است كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو خود هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد. <ref>ابن اثير جزري، مبارك بن محمد، النهايه في غريب الحديث و الأثر، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان‏، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۳.</ref>
 
روايت شده است كه مومن غبطه مى‌‏خورد، اما حسادت نمی‌ورزد و منافق حسادت مى‏ورزد، اما غبطه نمی‌خورد. <ref> إِنَّ الْمُؤْمِنَ‏ يَغْبِطُ وَ لَا يَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ يَحْسُدُ وَ لَا يَغْبِطُ: «كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۷.»</ref>
 
فرق حسد با [[غبطه]] در این است که صاحب غبطه آرزو می‌کند آنچه را دیگری دارد او هم داشته باشد، بدون آن که میل به زوال آن کمال و نعمت از غیر را داشته باشد. ولی حسود کسی است که رشد و پیشرفت دیگری را خواهان نیست. <ref>عسكرى، حسن بن عبدالله، الفروق في اللغه، بيروت، دار الآفاق الجديده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص۱۲۱.</ref>


برخی هم اینطور معنا کرده اند که حسادت، تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد،یعنی حسود دوست دارد نعمت‌ها از طرف مقابل گرفته شود، خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد.<ref>حسد از دیدگاه قرآن و روانشناسی، حسن خانی، بشارت 1386 شماره 59. </ref>
حسد یکی از [[رذائل اخلاقی]] است که در آیات<ref>سوره بقره، آیه۱۰۹. سوره نساء، آیه۵۴. سوره فتح، آیه۱۵.</ref> و روایات<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، باب الحسد، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> مورد نهی و مذمت قرار گرفته است و آن حالت نفسانی است که صاحب آن زوال، سلب نعمت و کمال را یا چیزی را که خود نعمت پنداشته است از غیر خودش، آرزو کند چه خود آن را داشته باشد و چه نداشته باشد، چه بخواهد به خودش برسد و چه نخواهد.<ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، مترجم: غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۸۷.</ref>


به کسی که چنین صفتی دارد، حسود گفته می‌شود و این صفت ناپسند و خلاف عقل و شرع معلول عواملی و خود نیز علت است برای رذائل و مفاسد دیگری که هر کدام در جای خود از آفات دین و ایمان است.
برخی هم اینطور معنا کرده اند که حسادت، تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد، یعنی حسود دوست دارد نعمت‌ها از طرف مقابل گرفته شود، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد.<ref>حسد از دیدگاه قرآن و روانشناسی، حسن خانی، بشارت ۱۳۸۶ شماره ۵۹. </ref> حسد حد افراطىِ رفتار كسى دانسته شده است كه از نیك‌بختى مردمان رنج می‌برد. در تعریفى دقیق‌تر، آرزوى زوالِ نعمت‌هاى دیگران است كه چه بسا با تلاش براى نابودى آن هم همراه باشد.<ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۶۱۱۹.</ref> به کسی که چنین صفتی دارد، حسود گفته می‌شود.


== حسد در آیات قرآن ==
== حسد در آیات قرآن ==
آیه ۵۴ نساء. آیه ۱۰۹ بقره. آیه ۱۵ فتح. آیه ۵ فلق
حسد با مشتقاتش ۵ مرتبه در قرآن آمده است.
# حسادت کفار بر مومنان. <ref>سوره بقره، آیه۱۰۹: {{قرآن| وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ }}</ref>
# حسادت بر نعمت‌های دیگران. <ref>سوره نساء، آیه۵۴: {{قرآن| أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَه وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً }}</ref>
# متهم کردن تخلف‌کنندگان از جهاد مومنان را به حسادت. <ref>سوره فتح، آیه۱۵: {{قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُريدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَليلاً }}</ref>
# دستور به پناه بردن بر خدا از شر حسادت‌ورزان. <ref>سوره فلق، آیه۵: {{قرآن|وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ}}</ref>مفسران ذیل این آیه، حسد را از بدترین و زشت‌ترین صفات رذیله شمرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۴۶۲.</ref> در جای دیگر قرآن اشاره به این دارد که اهل کتاب از روی حسد آرزو دارند مسلمانان از ایمان‌شان دست بکشند.<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۹. سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> در سوره فتح آمده است که متخلفین حدیبیه، به مؤمنان تهمت حسد زدند تا آنان را از غنایم سهمی باشد.<ref>سوره فتح، آیه ۱۵.</ref>


و برخی آیات بدون اینکه کلمه حسد و مشتقات آن در آنجا باشد، معنا و مفهوم حسد را می رساند.: ۳۲ نساء. ۱۲۰ آل عمران. ۸ یوسف
آیات دیگری در قرآن آمده است که مفسران آن را به حسادت ورزیدن تفسیر کرده‌اند؛ از جمله:
# داستان برادران یوسف، آزار رساندن به یوسف، به چاه انداختن و مشکلات بعدی در سوره یوسف آمده است: : {{قرآن|قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى‏ أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ‏|سوره=يوسف|آیه=۹-۸}} مفسران حسادت برادران حضرت یوسف را دلیل این تصمیم‌گیری دانسته‌اند. <ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۱۰۵.</ref> <ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۹، ص۳۲۲.</ref>
# حسادت دشمنان اسلام از خوشحالی مسلمانان یکی دیگر از نشانه‌های حسادت است که خدا می‌فرماید: {{قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها|ترجمه= اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت مى‏‌كند؛ و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مى‏‌شوند.|سوره=آل عمران|آیه=۱۲۰}} مفسران این آیه را حمل بر حسد آنان کرده‌اند.<ref>فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۶۴.</ref> <ref>نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۶۳.</ref>


== عوامل و پیامدهای حسد ==
== عوامل و پیامدهای حسد ==
برای حسد عواملی را برشمرده اند از قبیل: عداوت؛ بدین معنا که حسود بخواهد به صاحب نعمتی تکبر کند و آن برایش میسور نباشد، مگر آن که نعمت او از دست برود و لذا حسود آرزو می‌کند که آن شخص ورشکست شود تعجب نیز در برخی از موارد ممکن است موجب حسد بشود، چنان‌که قرآن کریم از امم گذشته خبر می‌دهد که گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خود ایمان بیاوریم»<ref>مومنون / ۴۷.</ref> این حرف را به آن جهت گفتند که تعجب کردند از این که کسی که مثل خود آن‌ها است، حائز نعمت وحی و رسالت بشود.
{{نوشتار اصلی|پیامدهای حسد}}
 
برای حسد عواملی را برشمرده‌اند از قبیل: عداوت؛ بدین معنا که حسود بخواهد به صاحب نعمتی تکبر کند و آن برایش میسور نباشد، مگر آن که نعمت او از دست برود و لذا حسود آرزو می‌کند که آن شخص ورشکست شود. حب ریاست، خوف و ترس و خبث طینت و بدذاتی هم از موجبات حسد است، ولی همهٔ این‌ها و عوامل دیگری که ممکن است در تحقق حسد نقش داشته باشد، کلا بر می‌گردد به این که انسان وقتی که دیگری را واجد کمال و نعمتی می‌بیند و خود را فاقد آن، در چنین حالی ذلت نفس برایش رخ می‌دهد و خود را حقیر می‌پندارد و همین امر باعث می‌شود که آرزوی زوال نعمت از غیر خود بکند.
حب ریاست، خوف و ترس و بالاخره خبث طینت و بدذاتی هم از موجبات حسد است، ولی همهٔ این‌ها و عوامل دیگری که ممکن است در تحقق حسد نقش داشته باشد، کلا بر می‌گردد به این که انسان وقتی که دیگری را واجد کمال و نعمتی می‌بیند و خود را فاقد آن در چنین حالی ذلت نفس برایش رخ می‌دهد و خود را حقیر می‌پندارد و همین امر باعث می‌شود که آرزوی زوال نعمت از غیر خود بکند.
 
نتیجه حسد خشم گرفتن بر مقدرات الهی و اعتراض بر کارهای حکیمانه خداوند متعال است، لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: «آفت دین، حسد، خود بینی و فخرفروشی است»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، ۱۳۷۵ش، ح۵، ص۲۱۰.</ref> بزرگترین سرمایه نجات آدمی، ایمان و دین است که حسد این سرمایه را مطابق روایات رسیده از معصومین(ع) نابود می‌کند، همان گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد.<ref>همان، ج۵، ص۲۰۶. ح۱.</ref>
 
ایمانی که نور الهی است و قلب آدمی را مورد تجلیات خداوند قرار می‌دهد و به آن در آن حد توسعه می‌دهد که وسیع تر از جمیع موجودات می‌شود و خداوند در حدیث قدسی در مورد قلبی که ایمان درآن جا گرفته می‌فرماید: «من در آسمان و زمین نگنجم؛ ولی در دل بنده مؤمنم جای گیرم»<ref>امام خمینی (موسوی)، روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، سوم، ۱۳۷۲ش، ص۵۹.</ref> به وسیله حسد زائل می‌شود؛ و دلی با آن وسعت در اثر کدورت این رذیله اخلاقی و این صفت خبیث و زشت چنان گرفته و تنگ می‌شود که آثار آن در تمام وجود انسان ظاهر می‌گردد. مؤمن خوف و حزنش خدائی است، امّا حسود خوف و حزنش در اطراف کسی می‌چرخد که زوال نعمت و قدرت او را می‌خواهد. حسود هم در دنیا معذب است هم در آخرت، هم در دنیا ضرر کرده و هم در آخرت. عملکرد شخص حسود از نظر اخروی به ضرر خودش تمام می‌شود، امّا نسبت به شخص محسود ممکن است فایده هم داشته باشد؛ ولی در دنیا اگر حسد، شخص حسود را وادار به اذیت و آزار و قتل و امثال آن بکند ممکن است به ضرر کسی که مورد حسد قرار گرفته نیز تمام بشود و این که در سورهٔ فلق خداوند دستور می‌دهد که از شر حسود به خدا باید پناه برد، شاید به همین جهت باشد که حسادت، حسود را وادار به عمل علیهٔ حسود می‌کند. البته برخی از مفسرین گفته‌اند آیه ای که در آن شر حسود مطرح شده، شامل چشم زدن اشخاص شورچشم نیز می‌شود. چون این هم ناشی از نوعی حسد درونی می‌گردد، شخص حسود وقتی چیزی را ببیند که در نظرش بسیار شگفت‌آور و بسیار زیبا باشد، حسدش تحریک شده و با همان نگاه، زهر خود را خالی می‌کند.
 
روی همین جهت پیامبر اکرم(ص) امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با سورهٔ ناس و سورهٔ فلق تعویذ می‌کرده است و نیز می‌فرموده است که: «آیاتی بر من نازل شده که نظیرش نازل نشده و آن دو سورهٔ «قل اعوذ» است.<ref>طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، (ترجمه موسوی همدانی) بی جا، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۲۰، ص۶۸۲ و مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۹.</ref> نظیر نداشتن آن شاید به خاطر همین خصوصیتش باشد که برای تعویذ مفید است و سحر شکن می‌باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
نتیجه حسد خشم گرفتن بر مقدرات الهی و اعتراض بر کارهای حکیمانه خداوند متعال است. لذا [[امام صادق(ع)]] می‌فرماید: «آفت دین، حسد، خود بینی و فخرفروشی است»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، ۱۳۷۵ش، ح۵، ص۲۱۰.</ref> بزرگترین سرمایه نجات آدمی، ایمان و دین است که حسد این سرمایه را مطابق روایات رسیده از معصومین(ع) نابود می‌کند، همان گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۲۰۶، ح۱.</ref>
۱ـ امام خمینی (ره) شرح چهل حدیث، ص۱۰۵ به بعد.


۲ـ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۲۰۶ به بعد.
حسد، توهين، استهزاء، ظلم، از بین بردن حق، و حتى خونريزى و ساير معاصى را در پى دارد.<ref>محسنى، شيخ محمد آصف، روش جديد اخلاق اسلامى، ۲۶۵.</ref>


۳ـ شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (انسان کاملج۲۳، ص۱۰۳.
مؤمن خوف و حزنش خدائی است، امّا حسود خوف و حزنش در اطراف کسی می‌چرخد که زوال نعمت و قدرت او را می‌خواهد. حسود هم در دنیا معذب است هم در آخرت، هم در دنیا ضرر کرده و هم در آخرت.<ref>امام خمینی (موسوی)، روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رهسوم، ۱۳۷۲ش، ص۵۹.</ref>
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
* حسد، سید رضا صدر، ترجمه: باقر خسروشاه
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۴۸: خط ۵۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱

سؤال

دربارهٔ کلمه حسود در قرآن توضیح دهید.

حَسَد، آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى است كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو، خود هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد.

حسد و شرِّ حسود در قرآن به صراحت آمده است. قرآن دستور می‌دهد از شرّ حسود به خداوند پناه ببرید. در چند جای قرآن، به حسدِ اهل کتاب و دشمنان مسلمانان، اشاره شده است. مفسران، حسد را از بدترین صفات رذیله دانسته‌اند که ریشه بسیاری از رذائل اخلاقی است.

تعریف حسد

حَسَد، آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى است كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو خود هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد. [۱]

روايت شده است كه مومن غبطه مى‌‏خورد، اما حسادت نمی‌ورزد و منافق حسادت مى‏ورزد، اما غبطه نمی‌خورد. [۲]

فرق حسد با غبطه در این است که صاحب غبطه آرزو می‌کند آنچه را دیگری دارد او هم داشته باشد، بدون آن که میل به زوال آن کمال و نعمت از غیر را داشته باشد. ولی حسود کسی است که رشد و پیشرفت دیگری را خواهان نیست. [۳]

حسد یکی از رذائل اخلاقی است که در آیات[۴] و روایات[۵] مورد نهی و مذمت قرار گرفته است و آن حالت نفسانی است که صاحب آن زوال، سلب نعمت و کمال را یا چیزی را که خود نعمت پنداشته است از غیر خودش، آرزو کند چه خود آن را داشته باشد و چه نداشته باشد، چه بخواهد به خودش برسد و چه نخواهد.[۶]

برخی هم اینطور معنا کرده اند که حسادت، تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد، یعنی حسود دوست دارد نعمت‌ها از طرف مقابل گرفته شود، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد.[۷] حسد حد افراطىِ رفتار كسى دانسته شده است كه از نیك‌بختى مردمان رنج می‌برد. در تعریفى دقیق‌تر، آرزوى زوالِ نعمت‌هاى دیگران است كه چه بسا با تلاش براى نابودى آن هم همراه باشد.[۸] به کسی که چنین صفتی دارد، حسود گفته می‌شود.

حسد در آیات قرآن

حسد با مشتقاتش ۵ مرتبه در قرآن آمده است.

  1. حسادت کفار بر مومنان. [۹]
  2. حسادت بر نعمت‌های دیگران. [۱۰]
  3. متهم کردن تخلف‌کنندگان از جهاد مومنان را به حسادت. [۱۱]
  4. دستور به پناه بردن بر خدا از شر حسادت‌ورزان. [۱۲]مفسران ذیل این آیه، حسد را از بدترین و زشت‌ترین صفات رذیله شمرده‌اند.[۱۳] در جای دیگر قرآن اشاره به این دارد که اهل کتاب از روی حسد آرزو دارند مسلمانان از ایمان‌شان دست بکشند.[۱۴] در سوره فتح آمده است که متخلفین حدیبیه، به مؤمنان تهمت حسد زدند تا آنان را از غنایم سهمی باشد.[۱۵]

آیات دیگری در قرآن آمده است که مفسران آن را به حسادت ورزیدن تفسیر کرده‌اند؛ از جمله:

  1. داستان برادران یوسف، آزار رساندن به یوسف، به چاه انداختن و مشکلات بعدی در سوره یوسف آمده است: : ﴿قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى‏ أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ‏(يوسف:۹-۸) مفسران حسادت برادران حضرت یوسف را دلیل این تصمیم‌گیری دانسته‌اند. [۱۶] [۱۷]
  2. حسادت دشمنان اسلام از خوشحالی مسلمانان یکی دیگر از نشانه‌های حسادت است که خدا می‌فرماید: ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها؛ اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت مى‏‌كند؛ و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مى‏‌شوند.(آل عمران:۱۲۰) مفسران این آیه را حمل بر حسد آنان کرده‌اند.[۱۸] [۱۹]

عوامل و پیامدهای حسد

برای حسد عواملی را برشمرده‌اند از قبیل: عداوت؛ بدین معنا که حسود بخواهد به صاحب نعمتی تکبر کند و آن برایش میسور نباشد، مگر آن که نعمت او از دست برود و لذا حسود آرزو می‌کند که آن شخص ورشکست شود. حب ریاست، خوف و ترس و خبث طینت و بدذاتی هم از موجبات حسد است، ولی همهٔ این‌ها و عوامل دیگری که ممکن است در تحقق حسد نقش داشته باشد، کلا بر می‌گردد به این که انسان وقتی که دیگری را واجد کمال و نعمتی می‌بیند و خود را فاقد آن، در چنین حالی ذلت نفس برایش رخ می‌دهد و خود را حقیر می‌پندارد و همین امر باعث می‌شود که آرزوی زوال نعمت از غیر خود بکند.

نتیجه حسد خشم گرفتن بر مقدرات الهی و اعتراض بر کارهای حکیمانه خداوند متعال است. لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: «آفت دین، حسد، خود بینی و فخرفروشی است»[۲۰] بزرگترین سرمایه نجات آدمی، ایمان و دین است که حسد این سرمایه را مطابق روایات رسیده از معصومین(ع) نابود می‌کند، همان گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد.[۲۱]

حسد، توهين، استهزاء، ظلم، از بین بردن حق، و حتى خونريزى و ساير معاصى را در پى دارد.[۲۲]

مؤمن خوف و حزنش خدائی است، امّا حسود خوف و حزنش در اطراف کسی می‌چرخد که زوال نعمت و قدرت او را می‌خواهد. حسود هم در دنیا معذب است هم در آخرت، هم در دنیا ضرر کرده و هم در آخرت.[۲۳]

مطالعه بیشتر

  • حسد، سید رضا صدر، ترجمه: باقر خسروشاه

منابع

  1. ابن اثير جزري، مبارك بن محمد، النهايه في غريب الحديث و الأثر، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان‏، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۳.
  2. إِنَّ الْمُؤْمِنَ‏ يَغْبِطُ وَ لَا يَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ يَحْسُدُ وَ لَا يَغْبِطُ: «كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۷.»
  3. عسكرى، حسن بن عبدالله، الفروق في اللغه، بيروت، دار الآفاق الجديده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص۱۲۱.
  4. سوره بقره، آیه۱۰۹. سوره نساء، آیه۵۴. سوره فتح، آیه۱۵.
  5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، باب الحسد، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۶.
  6. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، مترجم: غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۸۷.
  7. حسد از دیدگاه قرآن و روانشناسی، حسن خانی، بشارت ۱۳۸۶ شماره ۵۹.
  8. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۶۱۱۹.
  9. سوره بقره، آیه۱۰۹: ﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
  10. سوره نساء، آیه۵۴: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَه وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً
  11. سوره فتح، آیه۱۵: ﴿سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُريدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَليلاً
  12. سوره فلق، آیه۵: ﴿وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ
  13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۴۶۲.
  14. سوره بقره، آیه ۱۰۹. سوره نساء، آیه ۵۴.
  15. سوره فتح، آیه ۱۵.
  16. طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۱۰۵.
  17. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۹، ص۳۲۲.
  18. فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۶۴.
  19. نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۶۳.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، ۱۳۷۵ش، ح۵، ص۲۱۰.
  21. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۲۰۶، ح۱.
  22. محسنى، شيخ محمد آصف، روش جديد اخلاق اسلامى، ۲۶۵.
  23. امام خمینی (موسوی)، روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، سوم، ۱۳۷۲ش، ص۵۹.