|
|
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| علامه مجلسی در نقل قضاوتی از امیرمومنان (سلام الله علیه) آورده است: «قَضَى فِي رَجُلٍ كِنْدِيٍّ أَمَرَ بِقَطْعِ يَدِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ سَرَقَ وَ كَانَ الرَّجُلُ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَنْظَفِهِمْ ثَوْباً فَقَالَ عَلِيٌّ مَا أَرَى مِنْ حُسْنِ وَجْهِكَ وَ نَظَافَه ثَوْبِكَ وَ مَكَانِكَ مِنَ الْعَرَبِ تَفْعَلُ مِثْلَ هَذَا الْفِعْلِ فَنَكَسَ الْكِنْدِيُّ ثُمَّ قَالَ اللَّهَ اللَّهَ فِي أَمْرِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ... فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ فَرَّجَ عَنِّي قَدْ كُنْتُ مَغْمُوماً بِمَقَالَتِكَ الْأَوَّلَه ...» از روايت برداشت ميشود كه آن حضرت در مقابل التماسهاي مرد كندي دوبار دچار ترديد و تأمل شد و خواست حكم را اجرا نكند گرچه بالاخره حكم را اجرا كرد؛ آيا این کار با عصمت اميرمومنان منافات ندارد؟ منظور از عبارت (لَقَدْ فَرَّجَ عَنِّي قَدْ كُنْتُ مَغْمُوماً بِمَقَالَتِكَ الْأَوَّلَه) چيست؟
| | بر اساس حدیثی، امام علی(ع) دست دزدی را که ادعا میکرد نخستین بار است دزدی کرده قطع کرد. امام علی(ع) در برابر خواهشهای آن مرد، کمی تأمل کرد و پس از آن بر اجرای حدّ تأکید کرد. آیا سند این روایت صحیح است؟ آیا تردید امام(ع) در اجرای حکم با عصمت او سازگار است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
|
| |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| این روایت از نظر سندی معتبر نیست. حضرت دچار تردید نشده است و بلکه در مقابل درخواست آن مرد سارق سرش را پایین انداخت و بعد فرمود حکم خدا باید اجرا شود و این منافاتی با عصمت ندارد.
| | {{جعبه اطلاعات حدیث |
| | | | عنوان = داستان قطع دست دزد |
| آن مرد اول ادعا میکرد اولین بار است که دزدی کرده و این حضرت را غمگین میکرد که ای کاش رازش آشکار نمیشد و توبه میکرد؛ اما وقتی گفت این صدمین بار است که دزدی کرده، خیال حضرت راحت شد.
| | | تصویر = |
| | | | توضیح تصویر = |
| ==اصل حدیث== | | | اندازه تصویر = |
| | | | نامهای دیگر = |
| در گزارشی آمده است که امیر المؤمنین ((ع)) حکم به قطع انگشتان دست مردی از قبیله کِندی که سرقت کرده بود دادند. این مرد صورتی زیبا و لباسی تمیز داشته و فردی برجسته میان مردم بود و موقعیت اجتماعی نزد عرب داشت، آن حضرت او را به جهت سرقتی که کرده بود، سرزنش نمود. آن شخص امیر المؤمنین را به خدا قسم میداد که حدّ سرقت را بر وی اجرا نکند و گریه نمود. حضرت به جهت خواهش او که با گریه همراه بود، سر خویش را به زیر انداختند و بعد از مدت زمانی سر بلند نمودند و فرمودند: وظیفه من جز قطع دست تو چیزی نیست؛ سپس امر فرمودند دست او را قطع نمایید. آن مرد گریه کنان لباس حضرت را گرفتند و این بار حضرت را نسبت به خانواده خود به خدا قسم دادند که اگر دست مرا قطع کنید این امر مایه از بین رفتن من و خانوادهام میشود و من سرپرست ۱۳ عائله هستم و آنها جز من کسی را ندارند. آن حضرت مجدداً سر خود را به پایین انداختند و سپس خطاب به آن فرد وظیفه خود را مبنی بر اجرای حد بیان نمودند سپس دستور دادند حدّ را بر او اجرا کنند. هنگامی که انگشتان دست او را قطع نمودند خطاب به حضرت گفتند: به خدا سوگند نود و نه بار سرقت نمودم و این بار صدم بود و در همه این دزدی ها خداوند بر من پوشانید. امیر المؤمنین ((ع)) با شنیدن این سخن گویا خوشحال شدند و فرمودند: من به دلیل سخنانت غمگین بودم و این سخن اخیر تو مایه رفع این غم شد و خداوند حلیم و کریم است بر تو تعجیل نکرد و اگر میخواست همان بار اول عقوبت میشدی.<ref>مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۰، ص۲۸۷.</ref>
| | | موضوع = |
| | | | به نقل از = |
| ==سند == | | | روایات مشابه = |
| نکته اول: معتبر نبودن حدیث: این روایت را علامه بدون سند آورده است و از منظر رجالی اعتباری ندارد و در کتابهای معتبر حدیثی نیز نقل نشده است.
| | | راوی اصلی = |
| | | | دیگر راویان = ابوالملیح هُذَلی |
| نکته دوم: تفاوت گوش دادن به سخنان مجرم با تردید در اجرای حکم: در خصوص رفتار حضرت نسبت به این شخص بر فرض قبول روایت، باید گفت که امیرمؤمنان ((ع)) در برابر خواهشهای آن فرد که با حالت گریه مطرح میشد، واکنش روحی از خود نشان دادند، نه اینکه دچار تردید شده باشند و این از سخنان آن حضرت روشن میشود که بعد از گریه آن مرد، فرمود باید حکم اجرا شود و به عبارتی دل امام برای آن فرد سوخت چه این که یکی از صفات امام، به تعبیر امام رضا ((ع))، شفقت و دلسوزی و مهربانی است؛ بیان حضرت چنین است: «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّه بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَه النَّآد؛ امام همدم و همراه، پدر مهربان و دلسوز، همچون برادر تنی، مادر مهربان به كودك صغیر، پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است».<ref>كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۲۰۰، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه، حدیث ۱.</ref>
| | | اعتبار سند = [[حدیث ضعیف|ضعیف]] |
| | | | منابع شیعه = [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] |
| در واقع امیرمؤمنان ((ع)) در اینجا هم شأن پدری مهربان را دارند و هم شأن کسی که به تعبیر قرآن حافظ حدود الله<ref>ن.ک: كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۵۱، بَابُ الْعَفْوِ عَنِ الْحُدُود، حدیث ۱.</ref> است و به عبارتی جمع اضدادند و این حالتها منافاتی با عصمت امام ندارد زیرا امام دچار تردید نشده و بلکه شأن پدری خود را نشان داده است.
| | | منابع سنی = |
| | | | توضیحات = |
| ==قاطعیت امام در اجرای حدود الهی ==
| | }} |
| از سیره امیر مؤمنان در موضوع حدود استفاده میشود که آن حضرت هنگام قضاوت تا زمانی که حدّی بر یک نفر مستقر و ثابت نشده بود، حکم را اجرا نمیکرد. آن حضرت تا آنجا که امکان داشت به کتمان موجبات حدّ تشویق و توصیه میفرمود و برای اثبات آن تلاش نمیکرد. به عنوان نمونه سیاه پوستی نزد حضرت آمد و گفت: ای امیر مؤمنان من دزدی کردهام، مرا پاک گردان. حضرت رویشان را از او برگرداند و فرمود: شاید از جای بدون حفاظ، دزدیدهای. گفت: من از جای با حفاظ دزدیدهام. حضرت باز رویشان را برگرداند و فرمود: شاید به مقدار حدّ نصاب، دزدی نکردهای. گفت: به حد نصاب دزدیدهام. وقتی مرد سیاه پوست سه بار اقرار کرد، حضرت انگشتانش را قطع نمود.<ref>محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امیر المؤمنین ((ع))، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۹، چاپ سوم، ج۱۱، ص۵۷۱.</ref>
| | '''داستان بریدن انگشتان دزدی از قبیله کِنده توسط امام علی(ع)''' مضمون حدیثی در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] است. براساس این حدیث، [[امام علی(ع)]] دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند. اما وقتی امام(ع) شنید او برای بار نخست دزدی کرده و عجز و ناله او را شنید، ناراحت شد، با این حال از حد شرعی دست نکشید. مرد کندی پس از اجرای حکم، اعتراف کرد برای بار صدم دزدی کرده است. امام(ع) با شنیدن این سخن، گفت: «اکنون خداوند اندوهم را از میان برد». |
| | |
| این یعنی امام ((ع)) در مواردی که راهی جز اجرای حدّ نبود، با قاطعیت تمام به آن ملتزم میشدند و هیچگونه تردیدی به خود راه نمیدادند؛ آن حضرت در جریان حدّ زدن مردی، خطاب به خویشان او که درخواست اجرا نشدن حدّ را از امام ((ع)) داشتند، فرمودند: «هَذَا وَ اللَّهِ لَسْتُ أَمْلِكُه؛ به خدا سوگند، این اجرای حدّ از اموری است که در اختیار من نیست بلکه دستور خداست».<ref> مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۱، ص۹، حدیث ۱.</ref>
| |
|
| |
|
| نیز آن حضرت در مورد مرد دیگری که حدّ زده شد، خطاب به قبیله او که از این کارِ امام ((ع)) خشمگین شده بودند، این آیه از قرآن را تلاوت فرمودند: (وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى؛<ref>مائده/ ۸.</ref> و نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که به عدالت رفتار نکنید، عدالت پیشه کنید که آن به پرهیزگاری نزدیکتر است)<ref> مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۱، ص۹، حدیث ۲.</ref>
| | حدیث قطع دست دزد کندی توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، بدون سلسله سند ذکر شده است.<ref name=":0" /> بنابراین از نظر سند [[حدیث ضعیف|ضعیف]] بوده و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست. |
|
| |
|
| == منظور از عبارت (لَقَدْ فَرَّجَ عَنِّي قَدْ كُنْتُ مَغْمُوماً بِمَقَالَتِكَ الْأَوَّلَه) == | | در این روایت، امام علی(ع) در برابر خواهشهای مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، ولی در اجرای حکم شرع، دچار تردید نشده بود.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۰، ص۲۸۷.</ref> |
| | == متن حدیث == |
| | {{نقل قول|[در زمان حکومت امام علی(ع)] مردی از قبیله کنده (از قبایل معتبر عرب)، دزدی کرد. امام علی(ع) دستور داد [انگشتانِ] دستش را قطع کنند. امام(ع) به او که مردی خوش چهره و خوش لباس بود، فرمود: «به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیلهات در میان اعراب نمیآید که دزدی کنی.» مرد سرش را پایین انداخت و گفت: «... به خدا سوگند، غیر از این بار دزدی نکردهام.»... آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت. آنگاه سرش را بلند کرد و فرمود: «جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»... |
|
| |
|
| بر فرض اینکه این سخن از امیرمومنان باشد، به این معناست که حضرت از اینکه مردی با این صورت زیبا و لباس تمیز و موقعیت اجتماعی و با یک بار دزدی، باید دستش قطع شود، ناراحت بود؛ هدف امام این بود که ای کاش این فرد زودتر توبه میکرد تا گناهش بخشیده شده و حد اجرا نشود و طبق این روایت فرمود خدای حکیم و مهربان، انسانها را به خاطر یک گناه مجازات نمیکند، اما وقتی آن مرد گفت صدمین بار است که دزدی کردهام، امام فرمود از حرف اولت که گفتی اولین بار است دزدی کردهام ناراحت شدم اما با این سخنت، غمم را برطرف کردی.
| | دزد خودش را به لباس امام(ع) آویخت و گفت: «به خاطر خدا مراعات خانوادهام را کن. اگر دستم را قطع کنی، هم خودم و هم خانوادهام هلاک میشوند. من سرپرست سیزده نفر هستم که نانآور و سرپرستی جز من ندارند.»... امام علی(ع) فرمود: «راهی نمیبینم جز اینکه دستت را ببرم.» |
| | |
| {{پایان پاسخ}}
| |
|
| |
|
| | وقتی انگشتان دست او را بریدند، مرد کندی گفت: «به خدا سوگند ۹۹ بار دیگر دزدی کرده بودم، و این دفعهٔ صدم بود، ولی تا پیش از این خدا آنها را پوشیده نگه میداشت و کسی خبردار نشده بود.» امام علی(ع) به او فرمود: «من با حرفهایی که در ابتدا زدی، اندوهگین شده بودم، ولی اکنون خداوند اندوهم را زدود. خدا شکیبا و بخشنده است و برای اولین گناه - اگر بخواهد - تو را مجازات نمیکند.»<ref name=":0">مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۰، ص۲۸۷.</ref>}} |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
|
| |
|
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی = حدیث |
| |شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ = منبعشناسی |
| |شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ = |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
|
| |
|
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = شد |
| | بازبینی = | | | ارزیابی کمی = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | | بازبینی= شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت = ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت = ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | [[رده:فقه الحدیث]] |