حدیث طاغوت بودن قیام‌های قبل از ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}حدیثی از امام صادق(ع) ذکر شده که بر اساس آن، هر پرچمی قبل از ظهور قائم برافراشته شود، ضلالت و گمراهی است. آیا این حدیث صحیح است؟ منظور از این حدیث چیست؟ آیا این حدیث با هر نوع حکومتی مخالفت دارد؟
حدیثی از امام صادق(ع) شنیده شده که فرموده است: «هر پرچمی که قبل از قائم ما برافراشته شود، ضلالت و گمراهی است» منظور از این حدیث چیست؟ آیا این حدیث با ولایت یا با هر نوع حکومت مخالفت ندارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
متن حدیث: آنچه در منابع روایی به دست آمد، حدیث ذیل است «عَنْ ابی عبدالله کلّ رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحُبها طاغوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۱۱، ص۳۷، روایت ۶.</ref> امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: هر پرچمی قبل از قیام قائم (بلند شود) صاحب آن طاغوت است (با این کار) غیر خدا را پرستیده و بندگی نموده است.
{{جعبه اطلاعات حدیث
 
| عنوان =
این روایت (و یا مشابه آن) به هیچ وجه دلالت ندارد که قیام‌های به حق و تشکیل حکومت عادلانه، طاغوت و عبادت غیرخداوند (و یا گمراهی) است، بلکه در خود روایت قرینه داریم که مراد قیام طاغوتی و قیام‌هایی است که در مسیر خدا و اهل‌بیت نباشد، بلکه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرینه ذکر کلمه «طاغوت» و جلمه «یَعبدُ من دون الله» است.
| تصویر =
 
| توضیح تصویر =
مؤیّد این مطلب روایت دیگری است که می‌گوید: «و مَنْ رَفَعَ رایه ضلاله فصاحبها طاغوت»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، روضه کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۸، ص۲۹۶، ح۴۵۶.</ref> هر کسی پرچم ضلالت برافرازد، صاحبش طاغوت است، در نتیجه روایت مذکور به قرائن خارجیه قید برمی‌دارد، که هر پرچمی که در مسیر ضلالت برافراشته شود طاغوت است نه پرچم حق، و هرگز به اطلاق روایت که هر قیامی قبل از ظهور مهدی(عج) طاغوتی است نمی‌توان تمسک نمود، چرا که اطلاق آن حتّی قیام امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ را هم شامل می‌شود، چون قبل از قیام مهدی(عج) است، و هرگز هیچ مسلمانی حتی انسان فهمیده‌ای در حقانیت قیام امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ شک ندارد، از این گذشته ما قیام‌های فراوانی را داشته‌ایم در تاریخ توسط غیر ائمه ـ علیه‌السّلام ـ و انسان‌های غیرمعصوم، که مورد تأیید ائمه قرار گرفته‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود که این روایات با روایت فوق معارض است.
| اندازه تصویر =
 
| نام‌های دیگر =
۱. قیام زید بن علی: که امام هشتم ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: زید از علما آل محمد بود و برای خداوند خشم نمود، و برای خداوند با دشمنانش جنگید تا به شهادت رسید<ref>وسائل الشیعه، همان، ج۱۱، ص۳۹، روایت ۱۱.</ref> و امام هفتم هم فرمود: که عمویم زید در راه رضایت آل محمد(ص) قیام کرد.<ref>همان.</ref> و روایات دیگر، که کاملاً ائمه اطهار قیام زید را و حتی پیامبر اسلام(ص) قیام او را پیش‌گویی نموده، و کاملاً تأیید فرمودند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ۱۴۰۳ق ـ ۱۹۸۳م، ج۴۶، ص۱۹۹.</ref>
| موضوع  = قیام قبل از [[ظهور امام مهدی(ع)|ظهور]]
| به نقل از  = [[امام صادق(ع)]]
| روایات مشابه =
| راوی اصلی =
| دیگر راویان =
| اعتبار سند =
| منابع شیعه = [[اعتبار کتاب کافی|کافی]]
| منابع سنی =
| توضیحات =
}}
{{درگاه|مهدویت}} حدیث {{متن عربی|كلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.}} <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۹۵.</ref> از امام صادق (ع)در [[اعتبار کتاب کافی|اصول کافی]] نقل شده است. این حدیث می گوید هر پرچمی قبل از [[قیام قائم]](ع) (بلند شود)، صاحب آن طاغوت است (و با این کار) غیرخدا را پرستیده و بندگی کرده است. در سند این حدیث حسین بن مختار قرار دارد که از نگاه ابن داود مهمل است <ref>ابن داود حلی، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، 1383، ص 128. </ref>و در جایی دیگر گفته است [[واقفی مذهب]] و ضعیف است <ref> همان، ص 447.</ref>ولی در عین حال این حدیث به دلیل اینکه حماد بن عیسی آن را از حسین بن مختار نقل کرده است صحیح تلقی شده است؛ زیرا حماد از اصحاب اجماع است و حدیث اصحاب اجماع صحیح تلقی می شود.  


۲. قیام مختار بن ابی عبیدی ثقفی، که امام زین‌العابدین در تأیید قیام او فرمود: اگر برده‌ای از زنگار برای یاری ما قیام کند بر همگان واجب است او را یاری رسانند.<ref>همان، ج۴۵، ص۳۶۵.</ref> از این روایت استفاده می‌شود که نه تنها قیام در حمایت، و مسیر اهل‌بیت ممنوع نیست، بلکه هر کس قیام کند بر دیگران واجب است او را یاری نمایند و هم چنین امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: مختار قاتلان ما را کشت و از ما اهل‌بیت خونخواهی و دختران ما را ازدواج داد، و در زمان مشکلات بین ما به تقسیم مال پرداخت.<ref>همان، ج۴۵، ص۳۴۳.</ref> و فرمود: که خدا رحمت کند مختار را که تمام حق ما را ستاند<ref>کشی، رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۹.</ref> از گفتار امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ بخوبی تأیید و تمجید تشکیل حکومت در مسیر حمایت از اهل‌بیت استفاده می‌شود.
این روایت (و یا مشابه آن) به هیچ وجه دلالت ندارد كه قیام‌های به حق و تشكیل حكومت عادلانه، طاغوت و عبادت غیرخداوند (و یا گمراهی) است، بلكه در خود روایت قرینه داریم كه مراد قیام طاغوتی و قیام‌هایی است كه در مسیر خدا و اهل‌بیت نباشد، بلكه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرینه ذكر جمله «یعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ» است.  


۳. قیام یمانی و… که در روایات بدان اشاره شده و تأیید شده است.<ref>بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۵۳.</ref>
مؤید این مطلب روایت دیگری است كه می‌گوید: {{متن عربی|و مَنْ رَفَعَ رایة ضلالة فصاحبها طاغوت|ترجمه=  هر كسی پرچم ضلالت بر افرازد، صاحبش طاغوت است}}،<ref>كلینی، محمد، روضة كافی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج8، ص296، ح456.</ref> یا اینکه همراه با ادعای [[مهدویت]]<ref name=":0">صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۶–۱۹۷.</ref> و [[امامت]]<ref name=":1">ولایه الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.</ref> باشد.


استاد مطهری در این زمینه می‌فرماید: «از نظر روایات اسلامی در مقدّمه قیام و ظهور امام یک سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد، آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است، نمونه‌ای از این سلسله قیام‌ها است، این جریان نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد. در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیام مهدی(عج) ادامه پیدا می‌کند.<ref>مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص۶۷–۶۸.</ref>
ا[[امام خمینی|مام خمینی]] مراد از این حدیث را پرچمی دانسته که به عنوان [[مهدویت]] بلند شود.<ref name=":0" /> به گفته وی نبودن حکومت باعث هرج و مرج و ریختن خون مردم می‌شود.<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۸.</ref> او همچنین این احتمال را داده که حدیث درباره علائم ظهور است و به پرچم‌هایی اشاره می‌کند که نزدیک ظهور، به عنوان امامت بلند می‌شود.<ref name=":1" /> به گفته [[مرتضی مطهری]]، اسلام‌پژوه، براساس برخی روایات، قبل از قیام مهدی(ع) دولتی از اهل حق شکل می‌گیرد که تا قیام وی ادامه پیدا می‌کند.<ref>مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص۶۷–۶۸.</ref>


و هم چنین درباره انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی (ره) بشارت‌هایی داده شد، که یکی از بزرگان معاصر می‌گوید: «از نظر شیعیان، انقلاب ایران، به عنوان زمینه‌ساز ظهور مطرح است. آنان کم و بیش می‌دانند که این علائم ظهور است، در روایت‌های موجود عبارت «رجل من قم» مردی از قم قیام می‌کند «و قوم من الشرق» و گروهی از مشرق دست به قیام می‌زنند آمده است.<ref>مجله انتظار، سال اول، شماره ۲، مصاحبه با استاد علی کورانی، ص۶۱؛ ر.ک. بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۴۳، و ج۵۷، ص۲۱۶، روایت ۳۷.</ref>
محققان عمل به اطلاق این حدیث را مخالف [[قرآن]] دانسته است؛<ref>ولایه الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.</ref> زیرا در قرآن به قیام برای خدا<ref>سبأ/۴۶.</ref> [[جهاد]] در راه او، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مقابله با طاغوت دستور داده شده است. این دسته از دستورها را، دستورات و قوانین حکومتی دانسته‌اند که اجرای آن، نیاز به تشکیل حکومت دارد.{{مدرک|date=مارس ۲۰۲۲}} برخی نیز عمل به اطلاق این حدیث را با دلایل نقلی<ref>محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ج۱۸، باب اوصاف القاضی، ح۹؛ علیزاده، اکبر اسد، در ساحل اندیشه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اوّل، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۲–۲۳۹.</ref> و عقلیِ<ref>واعظی، احمد، حکومت اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> مسئله [[ولایت‌فقیه]] ناسازگار شمرده‌اند.


نظر امام خمینی (ره):
در نتیجه روایت مذكور به قرائن خارجی قید بر می‌دارد، كه هر پرچمی كه در مسیر ضلالت برافراشته شود طاغوت است نه پرچم حق و هرگز به اطلاق روایت كه هر قیامی قبل از [[ظهور مهدی]] طاغوتی است نمی‌توان تمسك نمود، چرا كه ما قیام‌های فراوانی را داشته‌ایم در تاریخ توسط غیر ائمه (ع) و انسان‌های غیرمعصوم، كه مورد تأیید ائمه قرار گرفته‌اند كه به برخی از آنها اشاره می‌شود:


امام (ره) توجیهات مختلفی از حدیث نموده که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
1. قیام زید: زید فرزند بزرگوار امام سجاد (ع) و برادر امام باقر (ع) است كه در مقابل ستمكاری‌های هشام خلیفه اموی و عمالش به پا خاست و بر ضد امویان قیام كرد. <ref>مسعودی، علی، مروج الذهب، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1411ق، ج3، ص318.</ref>این قیام در روایات فراوانی مورد تایید امامان بعدی قرار گرفته است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ‌1403ق ـ 1983م، ج46، ص199.</ref>از امام کاظم نقل شده است که فرمود: كه عمویم زید در راه رضایت آل محمد (ص) قیام كرد.<ref>مروج الذهب، ج3، ص318.</ref>از امام هشتم هم نقل شده که فرمود: زید از علما آل محمد بود و برای خداوند خشم نمود، و برای خداوند با دشمنانش جنگید تا به شهادت رسید.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج11، ص39، روایت 11.</ref>


۱. مراد روایتی است که در مقابل روایت حضرت باشد نه روایتی که دعوت به ایشان و ولایتشان می‌کند<ref>همان، ص۸۱.</ref> دلیل این توجیه ذیل روایت مذکور، و روایتی است که قید «رایه ضلاله» پرچم گمراهی دارد.
2. قیام یحیی بن زید: بعد از شهادت زید در سال 121 هـ . پسرش، یحیی، دنبال كار پدر را گرفت و بالاخره در سال 125 هـ . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه [[بنی‌امیه|بنی امیه]]، تیری به پیشانیش اصابت كرد و در میدان جنگ كشته شد و نیروهایش پراكنده شدند. <ref>ابن واضح، یعقوبی، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، قم، 1414هـ ، ج 2، ص 326و 327 و 333.</ref>


۲. مراد این است که پرچمی به عنوان مهدویّت بلند کند.<ref>همان، ص۱۴؛ و صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۶–۱۹۷.</ref> چنان‌که در طول تاریخ پرچم‌های زیادی به نام مهدی(عج) قیام کردند، ولی گذشت زمان آنها را رسوا نمود. در جای دیگر می‌فرماید: این‌هایی که می‌گویند که هر عَلَمی بلند بشود، و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف فرج است، این‌ها نمی‌فهمند چی دارند می‌گویند… حکومت نبودن یعنی این‌که همه مردم به جان هم بریزند و همدیگر را بکشند…، اگر فرض می‌کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می‌زدیم، برای این‌که خلاف قرآن است.<ref>مجله انتظار، همان، ص۱۵؛ و صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۸.</ref>
3. [[قیام مختار]] بن ابی عبیدی ثقفی، كه امام زین‌العابدین در تأیید قیام او فرمود: اگر برده‌ای از زنگار برای یاری ما قیام كند بر همگان واجب است او را یاری رسانند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ‌1403ق/ 1983م، ج45، ص365.</ref>


۳. (ممکن است روایت) راجع به خبرهای ظهور ولی‌عصر باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید در زمان غیبت عَلَم‌هایی که به عنوان امامت، قبل از قیام قائم برپا می‌شود باطل است<ref>مجله انتظار، همان، ص۱۸.</ref> یعنی روایت مورد خاص را می‌گوید، لذا اطلاق ندارد.<ref>ولایه الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.</ref>
4. قیام یمانی و... كه در روایات بدان اشاره شده و تأیید شده است.<ref>بحارالانوار، ج52، ص253.</ref>


۴. احتمال دیگر آن که از قبیل پیش‌گویی باشد از این حکومت‌هایی که در جهان تشکیل می‌شود تا زمان ظهور که هیچ‌کدام به وظیفه خود عمل نمی‌کنند، همین‌طور هم تاکنون بوده شما چه حکومتی در جهان بعد از حکومت علی بن ابی‌طالب ـ علیه‌السّلام ـ سراغ دارید، که حکومت عادلانه باشد و سلطنتش طاغی و برخلاف حق نباشد.<ref>مجلّه انتظار، همان، ص۱۸.</ref>
استاد مطهری در این زمینه می‌فرماید: «از نظر روایات اسلامی در مقدّمه قیام و ظهور امام یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل‌ حق صورت می‌گیرد، آن چه به نام [[قیام یمانی]] قبل از ظهور بیان شده است، نمونه‌ای از این سلسله قیام‌ها است، این جریان نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینة قبلی رخ نمی‌دهد. در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق كه تا قیام مهدی (عج) ادامه پیدا می‌كند.<ref>مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص67ـ68.</ref>


جواب دیگر این است که بر فرض روایت طبق ظاهر معنا شود، باز قابل اعتنا نمی‌باشد، چون در مقابل این روایات آیات زیادی داریم که دستور به قیام برای خدا<ref>سبأ/۴۶.</ref> جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر، و مقابله با طاغوت داده است و هم چنین روایات فراوانی داریم که دستور به امر به معروف و نهی از منکر،<ref>حر عاملی، وسائل‌الشیعه، همان، ج۱۱، ص۳۹۵.</ref> قیام در راه خدا، نموده است و دستورات و قوانین فراوان حکومتی که در قرآن و روایات وجود دارد، نمی‌توانند مخصوص زمان خاصی باشد. امام خمینی (ره) در این زمینه می‌فرماید: «ممکن است صدها هزار سال دیگر (بگذرد) و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد و در طول این مدّت طولانی (آیا) احکام اسلام باید بر زمین بماند و اجرا نشود و هرکه هر کاری خواست بکند؟


(آیا) قوانینی که پیامبر اسلام، در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن ۲۳ سال زحمت طاقت‌فرسا کشید، فقط برای مدّت محدودی بود؟ آیا خداوند اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و (آیا) پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟


جواب سوّم این است که مسئله ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی؛ ادله فراوان نقلی و عقلی همراه است که هرگز روایت فوق‌الذکر در مقابل آن قدرت استقامت ندارد. به عنوان نمونه به یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی اشاره می‌شود:
۱. دلیل عقلی، در این‌جا جهت اختصار فقط<ref>ر. ک. واعظی، احمد، حکومت اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ص۱۷۲.</ref> به یک دلیل عقلی اشاره می‌شود: «حیات اجتماعی بشر و نیز کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد، و از سوی دیگر نیازمند حکومت دینی و حاکمی عالم و عادل برای تحقق و اجرای قانون کامل، حیات انسانی در بعد فردی و اجتماعی‌اش بدون این دو یا با یکی از آن دو متحقق نمی‌شود و فقدان آن دو، در بعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه می‌شود که هیچ انسان خردمندی به آن رضا نمی‌دهد این برهان که دلیل عقلی است هم شامل زمان انبیاء می‌شود که نتیجه‌اش ضرورت نبوّت است و هم شامل زمان پس از نبوّت رسول خاتم که ضرورت امامت را نتیجه می‌دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است که حاصلش ضرورت ولایت فقیه است.»<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱–۱۵۲.</ref>
۲. دلیل نقلی: آیات و روایات فراوانی بر مسئله ولایت فقیه دلالت دارند. که فقط به یک روایت اشاره می‌شود.<ref>ر. ک. حکومت اسلامی، همان، ص۱۴۷–۱۶۷؛ و ر.ک. علیزاده، اکبر اسد، در ساحل اندیشه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ص۲۳۲–۲۳۹.</ref> امام زمان(عج) در قسمتی از پاسخ به پرسش اسحاق می‌نویسد: «در پیشامدها به راویان احادیث ما مراجعه کنید آنها حجّت من بر شما هستند و من حجت خدایم.»<ref>محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ج۱۸، باب اوصاف القاضی، ح۹.</ref>
نتیجه این که: اوّلاً در خود روایت مذکور قرینه است که مراد از قیام، قیام‌های طاغوتی است و در ثانی ادله فراوانی در برابر اطلاق آن وجود دارد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ مجلّه انتظار، شماره ۱، سال اوّل، ص۱۲۶–۱۴۳.
* حکومت اسلامی، احمد واعظی، ص۱۴۷–۱۴۲.
 
* رهبری پرچمدار مبارزه با کفر و استکبار، احمد آذری قمی، ص۲۶–۵۰.
۲ـ حکومت اسلامی، احمد واعظی، ص۱۴۷–۱۴۲.
 
۳ـ رهبری پرچمدار مبارزه با کفر و استکبار، احمد آذری قمی، ص۲۶–۵۰.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۶۳: خط ۵۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =شد
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:اندیشه سیاسی اسلام]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵

سؤال
حدیثی از امام صادق(ع) ذکر شده که بر اساس آن، هر پرچمی قبل از ظهور قائم برافراشته شود، ضلالت و گمراهی است. آیا این حدیث صحیح است؟ منظور از این حدیث چیست؟ آیا این حدیث با هر نوع حکومتی مخالفت دارد؟
حدیث طاغوت بودن قیام‌های قبل از ظهور
اطلاعات حدیث
موضوعقیام قبل از ظهور
به نقل ازامام صادق(ع)
سند
منابع شیعهکافی
درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


حدیث «كلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» [۱] از امام صادق (ع)در اصول کافی نقل شده است. این حدیث می گوید هر پرچمی قبل از قیام قائم(ع) (بلند شود)، صاحب آن طاغوت است (و با این کار) غیرخدا را پرستیده و بندگی کرده است. در سند این حدیث حسین بن مختار قرار دارد که از نگاه ابن داود مهمل است [۲]و در جایی دیگر گفته است واقفی مذهب و ضعیف است [۳]ولی در عین حال این حدیث به دلیل اینکه حماد بن عیسی آن را از حسین بن مختار نقل کرده است صحیح تلقی شده است؛ زیرا حماد از اصحاب اجماع است و حدیث اصحاب اجماع صحیح تلقی می شود.

این روایت (و یا مشابه آن) به هیچ وجه دلالت ندارد كه قیام‌های به حق و تشكیل حكومت عادلانه، طاغوت و عبادت غیرخداوند (و یا گمراهی) است، بلكه در خود روایت قرینه داریم كه مراد قیام طاغوتی و قیام‌هایی است كه در مسیر خدا و اهل‌بیت نباشد، بلكه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرینه ذكر جمله «یعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ» است.

مؤید این مطلب روایت دیگری است كه می‌گوید: «و مَنْ رَفَعَ رایة ضلالة فصاحبها طاغوت؛ هر كسی پرچم ضلالت بر افرازد، صاحبش طاغوت است»،[۴] یا اینکه همراه با ادعای مهدویت[۵] و امامت[۶] باشد.

امام خمینی مراد از این حدیث را پرچمی دانسته که به عنوان مهدویت بلند شود.[۵] به گفته وی نبودن حکومت باعث هرج و مرج و ریختن خون مردم می‌شود.[۷] او همچنین این احتمال را داده که حدیث درباره علائم ظهور است و به پرچم‌هایی اشاره می‌کند که نزدیک ظهور، به عنوان امامت بلند می‌شود.[۶] به گفته مرتضی مطهری، اسلام‌پژوه، براساس برخی روایات، قبل از قیام مهدی(ع) دولتی از اهل حق شکل می‌گیرد که تا قیام وی ادامه پیدا می‌کند.[۸]

محققان عمل به اطلاق این حدیث را مخالف قرآن دانسته است؛[۹] زیرا در قرآن به قیام برای خدا[۱۰] جهاد در راه او، امر به معروف و نهی از منکر، و مقابله با طاغوت دستور داده شده است. این دسته از دستورها را، دستورات و قوانین حکومتی دانسته‌اند که اجرای آن، نیاز به تشکیل حکومت دارد.[نیازمند منبع] برخی نیز عمل به اطلاق این حدیث را با دلایل نقلی[۱۱] و عقلیِ[۱۲] مسئله ولایت‌فقیه ناسازگار شمرده‌اند.

در نتیجه روایت مذكور به قرائن خارجی قید بر می‌دارد، كه هر پرچمی كه در مسیر ضلالت برافراشته شود طاغوت است نه پرچم حق و هرگز به اطلاق روایت كه هر قیامی قبل از ظهور مهدی طاغوتی است نمی‌توان تمسك نمود، چرا كه ما قیام‌های فراوانی را داشته‌ایم در تاریخ توسط غیر ائمه (ع) و انسان‌های غیرمعصوم، كه مورد تأیید ائمه قرار گرفته‌اند كه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1. قیام زید: زید فرزند بزرگوار امام سجاد (ع) و برادر امام باقر (ع) است كه در مقابل ستمكاری‌های هشام خلیفه اموی و عمالش به پا خاست و بر ضد امویان قیام كرد. [۱۳]این قیام در روایات فراوانی مورد تایید امامان بعدی قرار گرفته است.[۱۴]از امام کاظم نقل شده است که فرمود: كه عمویم زید در راه رضایت آل محمد (ص) قیام كرد.[۱۵]از امام هشتم هم نقل شده که فرمود: زید از علما آل محمد بود و برای خداوند خشم نمود، و برای خداوند با دشمنانش جنگید تا به شهادت رسید.[۱۶]

2. قیام یحیی بن زید: بعد از شهادت زید در سال 121 هـ . پسرش، یحیی، دنبال كار پدر را گرفت و بالاخره در سال 125 هـ . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه بنی امیه، تیری به پیشانیش اصابت كرد و در میدان جنگ كشته شد و نیروهایش پراكنده شدند. [۱۷]

3. قیام مختار بن ابی عبیدی ثقفی، كه امام زین‌العابدین در تأیید قیام او فرمود: اگر برده‌ای از زنگار برای یاری ما قیام كند بر همگان واجب است او را یاری رسانند.[۱۸]

4. قیام یمانی و... كه در روایات بدان اشاره شده و تأیید شده است.[۱۹]

استاد مطهری در این زمینه می‌فرماید: «از نظر روایات اسلامی در مقدّمه قیام و ظهور امام یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل‌ حق صورت می‌گیرد، آن چه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است، نمونه‌ای از این سلسله قیام‌ها است، این جریان نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینة قبلی رخ نمی‌دهد. در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق كه تا قیام مهدی (عج) ادامه پیدا می‌كند.[۲۰]


مطالعه بیشتر

  • حکومت اسلامی، احمد واعظی، ص۱۴۷–۱۴۲.
  • رهبری پرچمدار مبارزه با کفر و استکبار، احمد آذری قمی، ص۲۶–۵۰.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۹۵.
  2. ابن داود حلی، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، 1383، ص 128.
  3. همان، ص 447.
  4. كلینی، محمد، روضة كافی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج8، ص296، ح456.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۶–۱۹۷.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ولایه الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.
  7. صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۸.
  8. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص۶۷–۶۸.
  9. ولایه الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.
  10. سبأ/۴۶.
  11. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ج۱۸، باب اوصاف القاضی، ح۹؛ علیزاده، اکبر اسد، در ساحل اندیشه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اوّل، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۲–۲۳۹.
  12. واعظی، احمد، حکومت اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱-۱۵۲.
  13. مسعودی، علی، مروج الذهب، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1411ق، ج3، ص318.
  14. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ‌1403ق ـ 1983م، ج46، ص199.
  15. مروج الذهب، ج3، ص318.
  16. حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج11، ص39، روایت 11.
  17. ابن واضح، یعقوبی، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، قم، 1414هـ ، ج 2، ص 326و 327 و 333.
  18. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ‌1403ق/ 1983م، ج45، ص365.
  19. بحارالانوار، ج52، ص253.
  20. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص67ـ68.