اوصاف قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
مفسّران و دانشمندان علوم قرآن در باب تعداد عنوانهایی که در قرآن آمده و این کتاب را توصیف میکنند و بیشتر با تعبیر اسامی قرآن از این عنوانها یاد میکنند، آرای مختلفی دارند. برخی شمار آنها را بیش از نود عنوان دانستهاند.<ref>زرکشی، بدرالدین محمد، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref> در قرآن مجید بیش از چهل عنوان مستقل به این کتاب گرانمایه اطلاق شده که عناوین مستقلی هستند که به خودی خود و بدون آن که صفت واژهٔ دیگری قرار گیرند، بر قرآن اطلاق شده است. از جمله: کتاب، صحف، قول، قرآن، علم، نور، هدی، حکمت، فرقان، نور، ذکر، موعظه، شفاء، بشیر، نذیر و... | مفسّران و دانشمندان علوم قرآن در باب تعداد عنوانهایی که در قرآن آمده و این کتاب را توصیف میکنند و بیشتر با تعبیر اسامی قرآن از این عنوانها یاد میکنند، آرای مختلفی دارند. برخی شمار آنها را بیش از نود عنوان دانستهاند.<ref>زرکشی، بدرالدین محمد، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref> در قرآن مجید بیش از چهل عنوان مستقل به این کتاب گرانمایه اطلاق شده که عناوین مستقلی هستند که به خودی خود و بدون آن که صفت واژهٔ دیگری قرار گیرند، بر قرآن اطلاق شده است. از جمله: کتاب، صحف، قول، قرآن، علم، نور، هدی، حکمت، فرقان، نور، ذکر، موعظه، شفاء، بشیر، نذیر و... | ||
'''کتاب'''<ref> | '''کتاب'''<ref>سوره حجر، آیه ۱.</ref> | ||
کتاب در کاربرد رایج آن به معنای نوشتن و نیز نوشته به کار میرود و منظور خداوند از واژهٔ کتاب در مورد قرآن، معنای اخیر (نوشته) است. دلیل اطلاق آن بر قرآن را بعضی به اعتبار اینکه شأن قرآن به گونهای است که نوشتنی است، یا اینکه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانستهاند. و برخی به اعتبار معنای اصلی کتاب که به معنای گردآوردن است، دانستهاند و در قرآن نیز چون انواع داستانها و نشانهها و احکام به طرق ویژهای گرد آمده است، به این اعتبار دانستهاند. | کتاب در کاربرد رایج آن به معنای نوشتن و نیز نوشته به کار میرود و منظور خداوند از واژهٔ کتاب در مورد قرآن، معنای اخیر (نوشته) است. دلیل اطلاق آن بر قرآن را بعضی به اعتبار اینکه شأن قرآن به گونهای است که نوشتنی است، یا اینکه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانستهاند. و برخی به اعتبار معنای اصلی کتاب که به معنای گردآوردن است، دانستهاند و در قرآن نیز چون انواع داستانها و نشانهها و احکام به طرق ویژهای گرد آمده است، به این اعتبار دانستهاند. | ||
'''صحف'''<ref> | '''صحف'''<ref>سوره بینه، آیه ۲.</ref> | ||
صحف جمع صحیفه است، منظور از صحیفه، الواحی نورانی و غیر مادی است که مفاد وحی بر آن ثبت است، و قرآن کریم چنین میباشد. | صحف جمع صحیفه است، منظور از صحیفه، الواحی نورانی و غیر مادی است که مفاد وحی بر آن ثبت است، و قرآن کریم چنین میباشد. | ||
'''حدیث و احسن الحدیث'''<ref> | '''حدیث و احسن الحدیث'''<ref>سوره کهف، آیه ۶؛ سوره زمر، آیه ۲۳.</ref> | ||
«حدیث» در هنگامی که در مورد قرآن به کار میرود، به معنی «سخن» و «احسن الحدیث» به معنی «بهترین سخن» است. | «حدیث» در هنگامی که در مورد قرآن به کار میرود، به معنی «سخن» و «احسن الحدیث» به معنی «بهترین سخن» است. | ||
'''قول،'''<ref> | '''قول،'''<ref>سوره مومنون، آیه ۶۸.</ref>'''کلام الله و کلمات الله'''<ref>سوره بقره، آیه ۷۵؛ سوره کهف، آیه ۲۷.</ref> | ||
'''قرآن'''<ref> | |||
در [[سوره مؤمنین]] آمده است: «آيا در اين سخن نمىانديشند». و در [[سوره بقره]] آمده است: «گروهی از آنان کلام خدا را شنیده» و نیز در [[سوره کهف]]: «کلمات او را هیچ کس تغییر نتواند داد.» | |||
'''قرآن'''<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> | |||
«قرآن» در لغت به معنای «خواندنی» است. این واژه در آغاز به صورت وصف در مورد این کتاب آسمانی به کار رفته، ولی تدریجاً جنبهٔ عَلَمیت پیدا کرده است. ظاهراً در اطلاق کلمهٔ «قرآن» بر این کتاب، عنایتی جز اینکه الفاظی است خواندنی، منظور نیست. | «قرآن» در لغت به معنای «خواندنی» است. این واژه در آغاز به صورت وصف در مورد این کتاب آسمانی به کار رفته، ولی تدریجاً جنبهٔ عَلَمیت پیدا کرده است. ظاهراً در اطلاق کلمهٔ «قرآن» بر این کتاب، عنایتی جز اینکه الفاظی است خواندنی، منظور نیست. | ||
'''تنزیل و منزّل'''<ref> | '''تنزیل و منزّل'''<ref>سوره شعراء، آیه ۱۱۴ و ۱۹۲.</ref> | ||
«تنزیل» و «منزّل» به معنی «نازل شده» است؛ و این وصف به دلیل این است که قرآن از طرف خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم(ص)]] نازل شده، و در واقع از مقام علم الهی به مرحلهٔ الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته است. | «تنزیل» و «منزّل» به معنی «نازل شده» است؛ و این وصف به دلیل این است که قرآن از طرف خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم(ص)]] نازل شده، و در واقع از مقام علم الهی به مرحلهٔ الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته است. | ||
'''آیات'''<ref>آل | '''آیات'''<ref>سوره آل عمران، آیه ۵۸.</ref> | ||
آیات جمع آیه، به معنای نشانه و علامت روشن و گویا است؛ و آیات الهی اموری هستندکه به وجود آفریدگار، قدرت، حکمت، عظمت و سایر صفات علیای او گواهی میدهند؛ و از این رو در مورد همهٔ آفریدگان، قابل استعمال است. و قرآن کریم نیز یکی از نشانههای عظیم الهی است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آیات الله» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است. | آیات جمع آیه، به معنای نشانه و علامت روشن و گویا است؛ و آیات الهی اموری هستندکه به وجود آفریدگار، قدرت، حکمت، عظمت و سایر صفات علیای او گواهی میدهند؛ و از این رو در مورد همهٔ آفریدگان، قابل استعمال است. و قرآن کریم نیز یکی از نشانههای عظیم الهی است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آیات الله» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است. | ||
'''حق و حقّ الیقین و صدق'''<ref> | '''حق و حقّ الیقین و صدق'''<ref>سوره بقره، آیه ۲۶؛ سوره حاقه، آیه ۵۱؛ سوره زمر، آیه ۳۲.</ref> | ||
یکی از مواردی که حق به کار برده میشود، در معنای کلام یا اعتقاد یا ادعای مطابق با واقع و (تقریباً مترادف با صدق) به کار میرود. استعمال حق در مورد قرآن، یا به لحاظ حقایقی است که از آنها حکایت میکند؛ یا به لحاظ درست بودن ادّعایش که از طرف خدا نازل شده است. | یکی از مواردی که حق به کار برده میشود، در معنای کلام یا اعتقاد یا ادعای مطابق با واقع و (تقریباً مترادف با صدق) به کار میرود. استعمال حق در مورد قرآن، یا به لحاظ حقایقی است که از آنها حکایت میکند؛ یا به لحاظ درست بودن ادّعایش که از طرف خدا نازل شده است. | ||
'''علم'''<ref> | '''علم'''<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref> | ||
قرآن مصداقی از علم یا سبب حصول علم میباشد. | قرآن مصداقی از علم یا سبب حصول علم میباشد. | ||
'''برهان'''<ref> | '''برهان'''<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۳.</ref> | ||
«برهان» یعنی دلیل روشنی که جای شک و شبههای باقی نگذارد. | «برهان» یعنی دلیل روشنی که جای شک و شبههای باقی نگذارد. | ||
'''بیان، تبیان، بیّنه و بیّنات'''<ref> | '''بیان، تبیان، بیّنه و بیّنات'''<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۳۸؛ سوره نمل آیه ۸۹؛ سوره انعام، آیه ۱۵۷؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> | ||
«بیان» به معنای واضح و روشن شدن است و به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز استعمال میشود. «تبیان» یعنی روشن کردن. «بیّنه» یعنی روشن کننده. اطلاق بیان و تبیان بر قرآن بدین لحاظ است که این کتاب همهٔ حقایقی را که لازم است، بشر از آنها آگاه باشد؛ و بدون آگاهی از آنها نمیتواند راه سعادت را بپیماید، روشن کرده است. | «بیان» به معنای واضح و روشن شدن است و به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز استعمال میشود. «تبیان» یعنی روشن کردن. «بیّنه» یعنی روشن کننده. اطلاق بیان و تبیان بر قرآن بدین لحاظ است که این کتاب همهٔ حقایقی را که لازم است، بشر از آنها آگاه باشد؛ و بدون آگاهی از آنها نمیتواند راه سعادت را بپیماید، روشن کرده است. | ||
'''بلاغ و بالغه'''<ref> | '''بلاغ و بالغه'''<ref>سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ سوره قمر، آیه ۵.</ref> | ||
برای | کلمهٔ «بلاغ» به معنای «ابلاغ» یعنی رساندن پیام بهطور کامل و رسا یا به معنای «کفایت» استعمال میشود. و مقصود از بالغه در آیه {{قرآن|حِکْمَه بَالِغَه فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ}}<ref>سوره قمر، آیه ۵.</ref> این آیات، حکمت بالغه الهی است؛ امّا انذارها [برای افراد لجوج] فایده نمیدهد!. که صفت حکمت قرار گرفته، یا به لحاظ بیان رسای قرآن است که در ادای مطالب به گویاترین بیان، معارف خود را بیان میکند، یا به لحاظ محتوای آن است که در نهایت صواب و درستی میباشد. | ||
'''حکمت، حکم'''<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۹؛ سوره رعد، آیه ۳۷.</ref> | |||
دوم آنکه حکم به معنای حکمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهی و روشن کننده «حکم» اطلاق شده است. | برای حکم در آیه مورد نظر دو معنای متفاوت ذکر شده است: نخست آنکه حکم به معنای دستورالعمل قطعی و قضاوت مخصوص امور مورد اختلاف باشد، و به لحاظ آنکه قرآن مجید مشتمل بر احکام الزامی است و بین مردم به ویژه در امور مورد اختلاف قضاوت میکند، حکم نامیده شده است. دوم آنکه حکم به معنای حکمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهی و روشن کننده «حکم» اطلاق شده است. | ||
'''فرقان، تفصیل، مفصّل'''<ref> | '''فرقان، تفصیل، مفصّل'''<ref>سوره فرقان، آیه ۱؛ سوره انعام، آیه ۱۱۴؛ سوره یونس، آیه ۳۷.</ref> | ||
ماده (فرق و فصل) به معنای جدا کردن و تمیز دادن است، و «فرقان» مصدر یا اسم مصدر است و در دلالت بر این معنی رساتر است. | ماده (فرق و فصل) به معنای جدا کردن و تمیز دادن است، و «فرقان» مصدر یا اسم مصدر است و در دلالت بر این معنی رساتر است. | ||
'''نور'''<ref> | '''نور'''<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref> | ||
ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به این لحاظ است که راه سعادت انسان را روشن میکند، و او را از حقایق هستی آگاه میسازد. و ممکن است به لحاظ حقیقت متعالیهٔ آن باشد که از سرچشمهٔ بینهایت نور یعنی خدای متعال صادر شده است. | ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به این لحاظ است که راه سعادت انسان را روشن میکند، و او را از حقایق هستی آگاه میسازد. و ممکن است به لحاظ حقیقت متعالیهٔ آن باشد که از سرچشمهٔ بینهایت نور یعنی خدای متعال صادر شده است. | ||
'''بصائر'''<ref> | '''بصائر'''<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref> | ||
«بصائر» جمع بصیرت به معنای بینش است؛ و بر چیزهایی که موجب بینش عقل و دل میشود، مانند دلیل و پند اطلاق میگردد. آیات قرآن به انسان امکان میدهد که راه راست را ببیند، و چشم دل را بینا میسازد. | «بصائر» جمع بصیرت به معنای بینش است؛ و بر چیزهایی که موجب بینش عقل و دل میشود، مانند دلیل و پند اطلاق میگردد. آیات قرآن به انسان امکان میدهد که راه راست را ببیند، و چشم دل را بینا میسازد. | ||
'''هدی'''<ref> | '''هدی'''<ref>سوره جاثیه، آیه ۱۱.</ref> | ||
این وصف خصوصیّت راهنما بودن قرآن در سیر انسان به هدف نهاییاش یعنی قرب به خدا را میرساند. | این وصف خصوصیّت راهنما بودن قرآن در سیر انسان به هدف نهاییاش یعنی قرب به خدا را میرساند. | ||
'''ذکر، ذکری، تذکره'''<ref> | '''ذکر، ذکری، تذکره'''<ref>سوره حجر، آیه ۹؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره طه، آیه ۳.</ref> | ||
ذکر به معنای یاد کردن و به یاد داشتن است؛ و همچنین بر چیزی که موجب یادآوری و عبرت و پند گرفتن شود، نیز اطلاق میگردد. (ذکری و تذکره) نیز از همین ماده و به معنای یادبود و یادآوری است. اطلاق ذکر بر قرآن یا به این مناسبت است که مردم را به یاد خدا، یا همهٔ آنچه را که باید به یاد داشت، میاندازد. یا به لحاظ یادآوری و نقل داستان پیشینیان و مواعظ و اندرزهای آنان است. | ذکر به معنای یاد کردن و به یاد داشتن است؛ و همچنین بر چیزی که موجب یادآوری و عبرت و پند گرفتن شود، نیز اطلاق میگردد. (ذکری و تذکره) نیز از همین ماده و به معنای یادبود و یادآوری است. اطلاق ذکر بر قرآن یا به این مناسبت است که مردم را به یاد خدا، یا همهٔ آنچه را که باید به یاد داشت، میاندازد. یا به لحاظ یادآوری و نقل داستان پیشینیان و مواعظ و اندرزهای آنان است. | ||
'''موعظه'''<ref>آل | '''موعظه'''<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> | ||
موعظه در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب رقّت و نرمی دل میشود، آن را به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان بازمیدارد. | موعظه در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب رقّت و نرمی دل میشود، آن را به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان بازمیدارد. | ||
'''بشیر، بشری، نذیر، عذر و نذر'''<ref> | '''بشیر، بشری، نذیر، عذر و نذر'''<ref>سوره فصلت، آیه ۴؛ سوره احقاف، آیه ۱۲؛ سوره مرسلات، آیه ۶.</ref> | ||
«بشری» به معنای مژده و خبر شادیبخش است، و آورندهٔ آن را «بشیر» گویند. و «انذار» خبر دادن از چیز ترسآوری است که بتوان از آن تحفّظ و خودنگه داری کرد. «نذیر» به معنای «انذار» و نیز به معنای «منذر» (بیم دهنده) استعمال میشود. و «نُذر» نیز مصدر و به معنای «انذار» است. اطلاق «بشیر» و «نذیر» بر قرآن به این لحاظ است که مشتمل بر خبرهای شادکننده، و خبرهای ترسآور است. «عذر» مصدر است و به معنی «عذر آوردن» و «معذور داشتن» آمده است. مقصود از اطلاق «عذر» بر قرآن آن است که خداوند با فرو فرستادن قرآن اتمام حجّت میکند. یا برای بندگان با ایمان خویش عذری قرار داده که با عمل به آن در پیشگاه خداوند معذور خواهند بود. | «بشری» به معنای مژده و خبر شادیبخش است، و آورندهٔ آن را «بشیر» گویند. و «انذار» خبر دادن از چیز ترسآوری است که بتوان از آن تحفّظ و خودنگه داری کرد. «نذیر» به معنای «انذار» و نیز به معنای «منذر» (بیم دهنده) استعمال میشود. و «نُذر» نیز مصدر و به معنای «انذار» است. اطلاق «بشیر» و «نذیر» بر قرآن به این لحاظ است که مشتمل بر خبرهای شادکننده، و خبرهای ترسآور است. «عذر» مصدر است و به معنی «عذر آوردن» و «معذور داشتن» آمده است. مقصود از اطلاق «عذر» بر قرآن آن است که خداوند با فرو فرستادن قرآن اتمام حجّت میکند. یا برای بندگان با ایمان خویش عذری قرار داده که با عمل به آن در پیشگاه خداوند معذور خواهند بود. | ||
'''شفاء'''<ref> | '''شفاء'''<ref>سوره یونس، آیه ۵۷.</ref> | ||
اطلاق «شفاء» بر قرآن مجید به لحاظ درمان کردن بیماریهای معنوی انسان میباشد.<ref>بیشتر این مطالب از کتاب قرآنشناسی تألیف استاد محمد تقی مصباح یزدی استفاده شده است.</ref> | اطلاق «شفاء» بر قرآن مجید به لحاظ درمان کردن بیماریهای معنوی انسان میباشد.<ref>بیشتر این مطالب از کتاب قرآنشناسی تألیف استاد محمد تقی مصباح یزدی استفاده شده است.</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۵: | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* محمّد تقی مصباح یزدی، قرآنشناسی. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۰۷: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =- | ||
| تیترها = | | تیترها =- | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۵
قرآن چه اوصافی را برای خود برشمرده است؟
مفسّران و دانشمندان علوم قرآن در باب تعداد عنوانهایی که در قرآن آمده و این کتاب را توصیف میکنند و بیشتر با تعبیر اسامی قرآن از این عنوانها یاد میکنند، آرای مختلفی دارند. برخی شمار آنها را بیش از نود عنوان دانستهاند.[۱] در قرآن مجید بیش از چهل عنوان مستقل به این کتاب گرانمایه اطلاق شده که عناوین مستقلی هستند که به خودی خود و بدون آن که صفت واژهٔ دیگری قرار گیرند، بر قرآن اطلاق شده است. از جمله: کتاب، صحف، قول، قرآن، علم، نور، هدی، حکمت، فرقان، نور، ذکر، موعظه، شفاء، بشیر، نذیر و...
کتاب[۲]
کتاب در کاربرد رایج آن به معنای نوشتن و نیز نوشته به کار میرود و منظور خداوند از واژهٔ کتاب در مورد قرآن، معنای اخیر (نوشته) است. دلیل اطلاق آن بر قرآن را بعضی به اعتبار اینکه شأن قرآن به گونهای است که نوشتنی است، یا اینکه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانستهاند. و برخی به اعتبار معنای اصلی کتاب که به معنای گردآوردن است، دانستهاند و در قرآن نیز چون انواع داستانها و نشانهها و احکام به طرق ویژهای گرد آمده است، به این اعتبار دانستهاند.
صحف[۳]
صحف جمع صحیفه است، منظور از صحیفه، الواحی نورانی و غیر مادی است که مفاد وحی بر آن ثبت است، و قرآن کریم چنین میباشد.
حدیث و احسن الحدیث[۴]
«حدیث» در هنگامی که در مورد قرآن به کار میرود، به معنی «سخن» و «احسن الحدیث» به معنی «بهترین سخن» است.
قول،[۵]کلام الله و کلمات الله[۶]
در سوره مؤمنین آمده است: «آيا در اين سخن نمىانديشند». و در سوره بقره آمده است: «گروهی از آنان کلام خدا را شنیده» و نیز در سوره کهف: «کلمات او را هیچ کس تغییر نتواند داد.»
قرآن[۷]
«قرآن» در لغت به معنای «خواندنی» است. این واژه در آغاز به صورت وصف در مورد این کتاب آسمانی به کار رفته، ولی تدریجاً جنبهٔ عَلَمیت پیدا کرده است. ظاهراً در اطلاق کلمهٔ «قرآن» بر این کتاب، عنایتی جز اینکه الفاظی است خواندنی، منظور نیست.
تنزیل و منزّل[۸]
«تنزیل» و «منزّل» به معنی «نازل شده» است؛ و این وصف به دلیل این است که قرآن از طرف خداوند متعال بر قلب پیامبر اکرم(ص) نازل شده، و در واقع از مقام علم الهی به مرحلهٔ الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته است.
آیات[۹]
آیات جمع آیه، به معنای نشانه و علامت روشن و گویا است؛ و آیات الهی اموری هستندکه به وجود آفریدگار، قدرت، حکمت، عظمت و سایر صفات علیای او گواهی میدهند؛ و از این رو در مورد همهٔ آفریدگان، قابل استعمال است. و قرآن کریم نیز یکی از نشانههای عظیم الهی است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آیات الله» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است.
حق و حقّ الیقین و صدق[۱۰]
یکی از مواردی که حق به کار برده میشود، در معنای کلام یا اعتقاد یا ادعای مطابق با واقع و (تقریباً مترادف با صدق) به کار میرود. استعمال حق در مورد قرآن، یا به لحاظ حقایقی است که از آنها حکایت میکند؛ یا به لحاظ درست بودن ادّعایش که از طرف خدا نازل شده است.
علم[۱۱]
قرآن مصداقی از علم یا سبب حصول علم میباشد.
برهان[۱۲]
«برهان» یعنی دلیل روشنی که جای شک و شبههای باقی نگذارد.
بیان، تبیان، بیّنه و بیّنات[۱۳]
«بیان» به معنای واضح و روشن شدن است و به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز استعمال میشود. «تبیان» یعنی روشن کردن. «بیّنه» یعنی روشن کننده. اطلاق بیان و تبیان بر قرآن بدین لحاظ است که این کتاب همهٔ حقایقی را که لازم است، بشر از آنها آگاه باشد؛ و بدون آگاهی از آنها نمیتواند راه سعادت را بپیماید، روشن کرده است.
بلاغ و بالغه[۱۴]
کلمهٔ «بلاغ» به معنای «ابلاغ» یعنی رساندن پیام بهطور کامل و رسا یا به معنای «کفایت» استعمال میشود. و مقصود از بالغه در آیه ﴿حِکْمَه بَالِغَه فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ﴾[۱۵] این آیات، حکمت بالغه الهی است؛ امّا انذارها [برای افراد لجوج] فایده نمیدهد!. که صفت حکمت قرار گرفته، یا به لحاظ بیان رسای قرآن است که در ادای مطالب به گویاترین بیان، معارف خود را بیان میکند، یا به لحاظ محتوای آن است که در نهایت صواب و درستی میباشد.
حکمت، حکم[۱۶]
برای حکم در آیه مورد نظر دو معنای متفاوت ذکر شده است: نخست آنکه حکم به معنای دستورالعمل قطعی و قضاوت مخصوص امور مورد اختلاف باشد، و به لحاظ آنکه قرآن مجید مشتمل بر احکام الزامی است و بین مردم به ویژه در امور مورد اختلاف قضاوت میکند، حکم نامیده شده است. دوم آنکه حکم به معنای حکمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهی و روشن کننده «حکم» اطلاق شده است.
فرقان، تفصیل، مفصّل[۱۷]
ماده (فرق و فصل) به معنای جدا کردن و تمیز دادن است، و «فرقان» مصدر یا اسم مصدر است و در دلالت بر این معنی رساتر است.
نور[۱۸]
ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به این لحاظ است که راه سعادت انسان را روشن میکند، و او را از حقایق هستی آگاه میسازد. و ممکن است به لحاظ حقیقت متعالیهٔ آن باشد که از سرچشمهٔ بینهایت نور یعنی خدای متعال صادر شده است.
بصائر[۱۹]
«بصائر» جمع بصیرت به معنای بینش است؛ و بر چیزهایی که موجب بینش عقل و دل میشود، مانند دلیل و پند اطلاق میگردد. آیات قرآن به انسان امکان میدهد که راه راست را ببیند، و چشم دل را بینا میسازد.
هدی[۲۰]
این وصف خصوصیّت راهنما بودن قرآن در سیر انسان به هدف نهاییاش یعنی قرب به خدا را میرساند.
ذکر، ذکری، تذکره[۲۱]
ذکر به معنای یاد کردن و به یاد داشتن است؛ و همچنین بر چیزی که موجب یادآوری و عبرت و پند گرفتن شود، نیز اطلاق میگردد. (ذکری و تذکره) نیز از همین ماده و به معنای یادبود و یادآوری است. اطلاق ذکر بر قرآن یا به این مناسبت است که مردم را به یاد خدا، یا همهٔ آنچه را که باید به یاد داشت، میاندازد. یا به لحاظ یادآوری و نقل داستان پیشینیان و مواعظ و اندرزهای آنان است.
موعظه[۲۲]
موعظه در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب رقّت و نرمی دل میشود، آن را به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان بازمیدارد.
بشیر، بشری، نذیر، عذر و نذر[۲۳]
«بشری» به معنای مژده و خبر شادیبخش است، و آورندهٔ آن را «بشیر» گویند. و «انذار» خبر دادن از چیز ترسآوری است که بتوان از آن تحفّظ و خودنگه داری کرد. «نذیر» به معنای «انذار» و نیز به معنای «منذر» (بیم دهنده) استعمال میشود. و «نُذر» نیز مصدر و به معنای «انذار» است. اطلاق «بشیر» و «نذیر» بر قرآن به این لحاظ است که مشتمل بر خبرهای شادکننده، و خبرهای ترسآور است. «عذر» مصدر است و به معنی «عذر آوردن» و «معذور داشتن» آمده است. مقصود از اطلاق «عذر» بر قرآن آن است که خداوند با فرو فرستادن قرآن اتمام حجّت میکند. یا برای بندگان با ایمان خویش عذری قرار داده که با عمل به آن در پیشگاه خداوند معذور خواهند بود.
شفاء[۲۴]
اطلاق «شفاء» بر قرآن مجید به لحاظ درمان کردن بیماریهای معنوی انسان میباشد.[۲۵]
مطالعه بیشتر
- محمّد تقی مصباح یزدی، قرآنشناسی.
منابع
- ↑ زرکشی، بدرالدین محمد، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص۳۴۳.
- ↑ سوره حجر، آیه ۱.
- ↑ سوره بینه، آیه ۲.
- ↑ سوره کهف، آیه ۶؛ سوره زمر، آیه ۲۳.
- ↑ سوره مومنون، آیه ۶۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۷۵؛ سوره کهف، آیه ۲۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۱۴ و ۱۹۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۶؛ سوره حاقه، آیه ۵۱؛ سوره زمر، آیه ۳۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۳۸؛ سوره نمل آیه ۸۹؛ سوره انعام، آیه ۱۵۷؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ سوره قمر، آیه ۵.
- ↑ سوره قمر، آیه ۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۹؛ سوره رعد، آیه ۳۷.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۱؛ سوره انعام، آیه ۱۱۴؛ سوره یونس، آیه ۳۷.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۰۴.
- ↑ سوره جاثیه، آیه ۱۱.
- ↑ سوره حجر، آیه ۹؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره طه، آیه ۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۴؛ سوره احقاف، آیه ۱۲؛ سوره مرسلات، آیه ۶.
- ↑ سوره یونس، آیه ۵۷.
- ↑ بیشتر این مطالب از کتاب قرآنشناسی تألیف استاد محمد تقی مصباح یزدی استفاده شده است.