۶٬۸۷۷
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
پیامبر اسلام در آخرین لحظههای عمرشان قصد نوشتن وصیتنامهای داشتند تا در آن در مورد [[خلافت امام علی(ع)]] تاکید کنند. این کار با مخالفت برخی [[اصحاب]] انجام نشد. اعلام خلافت [[امام علی(ع)]] موضوع جدیدی نبوده است که پیامبر آنرا در [[وصیت]] خویش اشاره کنند. با استناد به منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] گفته شده است که پیامبر، خلافت و جانشینی امام علی(ع) را از اوایل دعوت به [[اسلام]] به همه مردم اعلام کرده است. وصیت به خلافت امام، آخرین تلاش پیامبر برای جلوگیری از تفرقه میان امت مسلمان برشمرده شده است. | |||
==وصیت پیامبر در مورد امام علی و فرجام آن== | ==وصیت پیامبر در مورد امام علی و فرجام آن== | ||
===اعلام خلافت امام علی از ابتدای بعثت تا وفات=== | ===اعلام خلافت امام علی از ابتدای بعثت تا وفات=== | ||
وصیت پیامبر(ص) در مورد خلافت امیرالمؤمنین | پیامبر اسلام در آخرین روزهای عمر خویش دستور داد تا قلم و کاغذی بیاورند تا ایشان وصیت خویش را بنویسد تا مردم پس از آن گمراه نشوند. انجام این کار از سوی برخی اصحاب مورد مخالفت قرار گرفت و این وصیت نوشته نشد. به اعتقاد شیعیان مورد وصیت پیامبر اعلام خلافت و جانشینی امام علی بوده است. اعلام این موضوع، مطلب جدیدی نبوده که پیامبر بخواهد آنرا در وصیت خویش اعلام کند. وصیت پیامبر(ص) در مورد خلافت [[امیرالمؤمنین]] را عالمان شیعه و سنی در منابع با اسناد مختلف نقل کردهاند که پیامبر(ص) از اوایل [[بعثت]] تا آخرین روزهای عمر در مکان و زمانهای متفاوت، علی ابن ابی طالب(ع) را به عنوان جانشین و امام بعد از خود معرفی و سفارش نموده است. | ||
===هدف از نوشتن وصیت=== | ===هدف از نوشتن وصیت=== | ||
کاری که پیامبر در روزهای آخر حیات میخواست انجام بدهد؛ تأکیدی بود برای اتمام حجت و مخالفان این کار؛ قصد و ماهیت خود را آشکار کرده که هدف و برنامهای برای بعد از پیامبر داشتند. فایده دستور پیامبر به آوردن کاغذ و قلم با مخالفت و ممانعت عمر بن خطاب روشن شد چون خود او از جمله کسانی بود که در کودتای سقیفه شرکت داشت و از عناصر اصلی بود. | کاری که پیامبر در روزهای آخر حیات میخواست انجام بدهد؛ تأکیدی بود برای اتمام حجت و مخالفان این کار؛ قصد و ماهیت خود را آشکار کرده که هدف و برنامهای برای بعد از پیامبر داشتند. فایده دستور پیامبر به آوردن کاغذ و قلم با مخالفت و ممانعت [[عمر بن خطاب]] روشن شد چون خود او از جمله کسانی بود که در کودتای [[سقیفه]] شرکت داشت و از عناصر اصلی بود. | ||
==وصیتهای پیامبر درباره جانشینی امام علی در منابع اهل سنت در طول دوره رسالت == | ==وصیتهای پیامبر درباره جانشینی امام علی در منابع اهل سنت در طول دوره رسالت == | ||
اهل سنت، وصیتها و سفارشهای پیامبر در مورد جانشینی امام علی را در منابع خود ذکر کرده اند. پیامبر از ابتدای دعوت علنی خود به اسلام، جانشینی و خلافت امام علی را اعلام نموده است و وصیت ایشان در آخرین لحظات عمر تنها برای تاکید و اتمام حجت این کار بوده است: | اهل سنت، وصیتها و سفارشهای پیامبر در مورد جانشینی امام علی را در منابع خود ذکر کرده اند. پیامبر از ابتدای دعوت علنی خود به اسلام، جانشینی و خلافت امام علی را اعلام نموده است و وصیت ایشان در آخرین لحظات عمر تنها برای تاکید و اتمام حجت این کار بوده است: | ||
===حدیث یوم الدار=== | ===حدیث یوم الدار=== | ||
در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] از [[ابن عباس]] نقل شده که علی ابن ابی طالب گفت: وقتی این آیه «و انذر عشیرتک الأقربین»<ref>(شعراء: ۲۱۴).</ref> بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) مرا خواند و گفت: حدود چهل نفر از خویشاوندان مرا برای خوردن طعام دعوت کن، و من چنین کردم و حمزه و عباس و ابولهب و… را دعوت کردم. سپس پیامبر(ص) در میان این جمع دستور الهی را که [[جبرئیل]] بر آن حضرت آورده بود، اجرا نمود و به ایشان گفت: ای فرزندان عبدالمطلب، خداوند مرا فرموده، شما را به سوی او دعوت کنم، و رسالت خویش را از خویشان خود آغاز نمایم، پس هر کس از شما بر این امر مرا یاری کند، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست هیچکس از ایشان به پیامبر(ص) پاسخی نداد و از ترس به او پشت کردند. در این حال من که جوانترین آنها بودم گفتم: من ای نبی خدا تو را در انجام رسالت یاری میکنم، پس مرا گرفت و گفت: این برادر و جانشین من است در میان شما پس سخنان او را بشنوید و او را اطاعت کنید، و گفت: علی ابن ابی طالب پس همه ایستادند و در حالیکه میخندیدند، به ابو طالب میگفتند: تو را امر کرد که سخنان پسرت را گوش کنی و او را اطاعت کنی».<ref>تاریخ طبری، مطبعه الاستقامه بالقاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص۶۲؛ متقی هندی، کنز العمال، مطبعه دائره المعارف النظامیه، ۱۳۱۲ق، حیدر آباد، دکن، ج۶، ص۳۹۲.</ref> | |||
===روایت ابن مسعود=== | ===روایت ابن مسعود=== |
ویرایش