ظلم خلفا بر اهلبیت(ع): تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مسایل' به 'مسائل') |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
از نظر شیعه [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] پسر عم و داماد پیامبر(ص) که به علت سوابق شایستهاش در اسلام، پیامبر وی را به جانشینی خود منصوب کرده است و ابوبکر به حمایت اکثر صحابه، این مقام بر حق حضرت را غصب کرده است. | از نظر شیعه [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] پسر عم و داماد پیامبر(ص) که به علت سوابق شایستهاش در اسلام، پیامبر وی را به جانشینی خود منصوب کرده است و ابوبکر به حمایت اکثر صحابه، این مقام بر حق حضرت را غصب کرده است. | ||
[[قرآن]] با تأکید بسیار همه مسلمانان را مکلف کرده است که پیوندهای خویشاوندی را حفظ کنند.<ref> | [[قرآن]] با تأکید بسیار همه مسلمانان را مکلف کرده است که پیوندهای خویشاوندی را حفظ کنند.<ref>سوره احزاب، آیه ۶.</ref> همچنین در تاریخ [[پیامبران]] سلف به نقل از قرآن، اهلبیت آنان اهمیت ویژهای داشتهاند. اهلبیت معمولاً یاور اصلی پیامبران در مقابل مخالفان آنها در میان امتشان بودند و پس از رحلت آنها خاندانشان وارثان معنوی و مادی آنها بودند.<ref>سوره آل عمران، آیه۳۳و ۳۴ و سوره مریم، آیه۵۹.</ref> به علت وجه تشابهی که بین مقام والای خاندانها و فرزندان پیامبران پیشین و خاندان پیامبر(ص) در قرآن ذکر شده است، لازم است که پیامبر نیز جایگاه ممتازی برای خاندان خود در نظر گرفته باشد.<ref>سوره شوری، آیه۲۳.</ref> | ||
آیه بیست و سوم [[سوره شوری]] شاهد این است که پیامبر دوست داشتن خویشاوندانش را بهعنوان اجر رسالت خویش مطرح میسازد. از طرف دیگر قرآن، بخشی از خمس و غنیمت و نیز قسمتی از فیء را به خویشاوندان پیامبر(ص) و به خود او اختصاص داده است.<ref> | آیه بیست و سوم [[سوره شوری]] شاهد این است که پیامبر دوست داشتن خویشاوندانش را بهعنوان اجر رسالت خویش مطرح میسازد. از طرف دیگر قرآن، بخشی از خمس و غنیمت و نیز قسمتی از فیء را به خویشاوندان پیامبر(ص) و به خود او اختصاص داده است.<ref>سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> در کتب حدیثی سهم خویشاوندان پیامبر از غنیمت و فیء بر حسب روایات فراوان، جبرانی برای ممنوع بودن آنان از دریافت [[صدقه]] و [[زکات]] بود. | ||
بنابراین نه تنها خلفای سهگانه چندان مودتی در حق اهلبیت نکردند؛ بلکه آنان را از حق مسلمی که داشتند محروم کردند؛ در حالیکه خطبه و [[حدیث غدیر]] که انتصاب حضرت علی(ع) را به جانشینی پیامبر(ص) بیان میکند، در بسیاری از کتب اهلسنت آمده است و [[علامه امینی]] در کتاب ارزشمند [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]] کلیه اسناد و مدارک آن را از کتابهای اهلسنت جمعآوری کرده است. و در مقابل روایتهایی وجود دارد که از اِعمال زور بر حضرت علی(ع) و [[بنیهاشم]] برای بیعت با ابوبکر سخن میگویند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۱۹.</ref> | بنابراین نه تنها خلفای سهگانه چندان مودتی در حق اهلبیت نکردند؛ بلکه آنان را از حق مسلمی که داشتند محروم کردند؛ در حالیکه خطبه و [[حدیث غدیر]] که انتصاب حضرت علی(ع) را به جانشینی پیامبر(ص) بیان میکند، در بسیاری از کتب اهلسنت آمده است و [[علامه امینی]] در کتاب ارزشمند [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]] کلیه اسناد و مدارک آن را از کتابهای اهلسنت جمعآوری کرده است. و در مقابل روایتهایی وجود دارد که از اِعمال زور بر حضرت علی(ع) و [[بنیهاشم]] برای بیعت با ابوبکر سخن میگویند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۱۹.</ref> | ||
== محروم کردن اهلبیت(ع) از حق ارث و هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع) == | == محروم کردن اهلبیت(ع) از حق ارث و هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع) == | ||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] مطابق احکام [[قرآن]]، [[ارث]]، [[خمس]] و فیء را به کسانی باید پرداخت میکرد که از سوی قرآن به عنوان اهلبیت مطرح بودند و وقتی [[حضرت فاطمه زهرا (س)|حضرت فاطمه(س)]] و [[عباس بن عبدالمطلب]]، میراث پیامبر را از ابوبکر طلب کردند او گفت: از پیامبر شنیدم که ما ارث نمیگذاریم و هر چه از ما بماند [[صدقه]] است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۲۵.</ref> و با این سخن اهلبیت را از حق مسلم آنها محروم کرد و گفت: در صورت نیاز آنها میتوانند از صدقات استفاده کنند، در صورتی که پیامبر در دوران حیاتش استفاده از صدقات را برای اهلبیت خود [[حرام]] کرده بود. | [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] مطابق احکام [[قرآن]]، [[ارث]]، [[خمس]] و فیء را به کسانی باید پرداخت میکرد که از سوی قرآن به عنوان اهلبیت مطرح بودند و وقتی [[حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت فاطمه(س)]] و [[عباس بن عبدالمطلب]]، میراث پیامبر را از ابوبکر طلب کردند او گفت: از پیامبر شنیدم که ما ارث نمیگذاریم و هر چه از ما بماند [[صدقه]] است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۲۵.</ref> و با این سخن اهلبیت را از حق مسلم آنها محروم کرد و گفت: در صورت نیاز آنها میتوانند از صدقات استفاده کنند، در صورتی که پیامبر در دوران حیاتش استفاده از صدقات را برای اهلبیت خود [[حرام]] کرده بود. | ||
همچنین ابوبکر حضرت فاطمه را از [[فدک]] که پیامبر(ص) به حضرت بخشیده بود، محروم کرد؛ در حالی که ابوبکر به دختر خود در بخش عالیه در [[مدینه]] و [[بحرین]] زمینهایی واگذار کرد.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، لیدن، ۱۹۰۵م، ج۳، ص۱۳۸.</ref> | همچنین ابوبکر حضرت فاطمه را از [[فدک]] که پیامبر(ص) به حضرت بخشیده بود، محروم کرد؛ در حالی که ابوبکر به دختر خود در بخش عالیه در [[مدینه]] و [[بحرین]] زمینهایی واگذار کرد.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، لیدن، ۱۹۰۵م، ج۳، ص۱۳۸.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۴
خلفای سه گانه همواره مودت و محبت خود را به اهلبیت اثبات کردهاند؛ پس چرا شیعیان، آنها را ظالم به اهلبیت میدانند؟
ظلم خلفای سهگانه بر اهلبیت(ع) در دوران خلافتشان، بر کسی پوشیده نیست. آنها ظلمهای فراوانی را در حق اهلبیت(ع) مرتکب شدند که مهمترین آن غصب خلافت بود. این در حالی بود که پیامبر(ص) در مواقع مختلف از جمله در روز غدیر خم به جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود، تصریح کرد.
خلفا علاوه بر غصب خلافت، ظلمهای دیگری نیز در حق اهلبیت(ع) مرتکب شدند؛ از جمله هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع) و کتک زدن حضرت فاطمه(س)، محروم کردن آنها از حق ارثی که پیامبر(ص) در اختیارشان قرار داده بود و همچنین کنترل شدید بنیهاشم و محدودیتهایی که در حق آنها برای کنترل هرچه بیشترشان انجام دادند.
غصب خلافت بعد از پیامبر(ص)
در تاریخ هیچ واقعهای عمیقتر و موثرتر از مسئله جانشینی پیامبر(ص) موجب تفرقه در اسلام نبوده است. حق جانشینی پیامبر(ص) و به دست گرفتن زمام امور امّت پس از رحلت او به صورت یکی از مسائل دینی درآمد که تا به امروز سبب جدایی اهلسنت و تشیع شده است.
از نظر اهل سنت ابوبکر، خلیفه اول، خلیفه بر حق و افضل مردمان پس از پیامبر(ص) بود؛ هر چند پیامبر(ص) به صراحت او را به جانشینی خود منصوب نکرده است؛ اما انتصاب ابوبکر به امامت جماعت نماز در زمان بیماری پیامبر دلیل بر اولویت او بر دیگران بود.
از نظر شیعه حضرت علی(ع) پسر عم و داماد پیامبر(ص) که به علت سوابق شایستهاش در اسلام، پیامبر وی را به جانشینی خود منصوب کرده است و ابوبکر به حمایت اکثر صحابه، این مقام بر حق حضرت را غصب کرده است.
قرآن با تأکید بسیار همه مسلمانان را مکلف کرده است که پیوندهای خویشاوندی را حفظ کنند.[۱] همچنین در تاریخ پیامبران سلف به نقل از قرآن، اهلبیت آنان اهمیت ویژهای داشتهاند. اهلبیت معمولاً یاور اصلی پیامبران در مقابل مخالفان آنها در میان امتشان بودند و پس از رحلت آنها خاندانشان وارثان معنوی و مادی آنها بودند.[۲] به علت وجه تشابهی که بین مقام والای خاندانها و فرزندان پیامبران پیشین و خاندان پیامبر(ص) در قرآن ذکر شده است، لازم است که پیامبر نیز جایگاه ممتازی برای خاندان خود در نظر گرفته باشد.[۳]
آیه بیست و سوم سوره شوری شاهد این است که پیامبر دوست داشتن خویشاوندانش را بهعنوان اجر رسالت خویش مطرح میسازد. از طرف دیگر قرآن، بخشی از خمس و غنیمت و نیز قسمتی از فیء را به خویشاوندان پیامبر(ص) و به خود او اختصاص داده است.[۴] در کتب حدیثی سهم خویشاوندان پیامبر از غنیمت و فیء بر حسب روایات فراوان، جبرانی برای ممنوع بودن آنان از دریافت صدقه و زکات بود.
بنابراین نه تنها خلفای سهگانه چندان مودتی در حق اهلبیت نکردند؛ بلکه آنان را از حق مسلمی که داشتند محروم کردند؛ در حالیکه خطبه و حدیث غدیر که انتصاب حضرت علی(ع) را به جانشینی پیامبر(ص) بیان میکند، در بسیاری از کتب اهلسنت آمده است و علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر کلیه اسناد و مدارک آن را از کتابهای اهلسنت جمعآوری کرده است. و در مقابل روایتهایی وجود دارد که از اِعمال زور بر حضرت علی(ع) و بنیهاشم برای بیعت با ابوبکر سخن میگویند.[۵]
محروم کردن اهلبیت(ع) از حق ارث و هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع)
ابوبکر مطابق احکام قرآن، ارث، خمس و فیء را به کسانی باید پرداخت میکرد که از سوی قرآن به عنوان اهلبیت مطرح بودند و وقتی حضرت فاطمه(س) و عباس بن عبدالمطلب، میراث پیامبر را از ابوبکر طلب کردند او گفت: از پیامبر شنیدم که ما ارث نمیگذاریم و هر چه از ما بماند صدقه است.[۶] و با این سخن اهلبیت را از حق مسلم آنها محروم کرد و گفت: در صورت نیاز آنها میتوانند از صدقات استفاده کنند، در صورتی که پیامبر در دوران حیاتش استفاده از صدقات را برای اهلبیت خود حرام کرده بود.
همچنین ابوبکر حضرت فاطمه را از فدک که پیامبر(ص) به حضرت بخشیده بود، محروم کرد؛ در حالی که ابوبکر به دختر خود در بخش عالیه در مدینه و بحرین زمینهایی واگذار کرد.[۷]
عمر بن خطاب با حضرت علی(ع) مانند دیگر صحابه نخستین رفتار میکرد و توجه خود به خویشاوندان پیامبر را بیشتر با رعایت حال عباس نشان میداد. او امتیازاتی به بنیهاشم داد و میراث پیامبر را در مدینه به عباس و علی(ع) باز گرداند؛ اما سهم پیامبر(ص) از خیبر و فدک را نزد خود نگه داشت.[۸] عمر با این اقداماتش سعی داشت میان خلافت و بنیهاشم آشتی برقرار کند.
عمر به شدت درصدد کنترل بنیهاشم بود و سعی میکرد آنها از مدینه دور نشوند؛ در حالی که دیگران در آزادی کامل به سر میبردند.
ابوبکر و عمر با آنکه پس از رحلت پیامبر(ص) بنیهاشم را از حقوقشان محروم کردند؛ اما از آن به نفع خویشاوندان خود استفاده نکردند، بلکه آن را در بیت المال نهادند؛ اما عثمان حق اهلبیت را به خویشاوندان نزدیکش سپرد؛ چنانکه آبادی فدک را به مروان بن حکم داد.[۹]
یکی دیگر از ظلمهایی که در حق اهلبیت(ع) صورت گرفت، هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع) و کتک زدن حضرت فاطمه(س) بود. ابوبکر در پایان عمر از این که حضرت فاطمه(س) را ناراضی کرده و به خانهاش هجوم برد، اظهار پشیمانی و ندامت کرد. او در روزهای آخر زندگی گفت: ای کاش هرگز خانه زهرا را مورد تفتیش قرار نداده بودم. این گزارش توسط بسیاری از مورخان اهلسنت روایت شده است.[۱۰]
مطالعات بیشتر
- تاریخ خلفاء، رسول جعفریان.
- المراجعات، علامه شرف الدین.
منابع
- ↑ سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۳۳و ۳۴ و سوره مریم، آیه۵۹.
- ↑ سوره شوری، آیه۲۳.
- ↑ سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۱۹.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲م، ج۱، ص۱۸۲۵.
- ↑ ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، لیدن، ۱۹۰۵م، ج۳، ص۱۳۸.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، قاهره، ۱۸۹۴م، خمس۲.
- ↑ . دینوری، ابن قتیبه، المعارف،قاهره، ۱۹۶۰م، ص۱۹۵.
- ↑ الکاند هلوی، حیاه الصحابه، دارالوعی، ۱۳۹۱م،ج۲، ص۲۴، و کنزالعمال، ج۵،ش ۱۴۱۱۳.