جمع میان طلب آخرت و تلاش در امور دنیایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۵

سؤال

در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) گاهی دنیا را فنا می‌نامد و انسان را به زهد و عزلت فرا می‌خواند و گاهی انسان را به دخالت در امور مملکت که هدف باقی ماندن است فرا می‌خواهد، این سخنان چگونه با هم جمع می‌شود؟

هرچند قرآن کریم در آیات بسیاری، از دنیا و امکانات مادی آن مدح و تمجید نموده است و اگر بخواهیم همه آیاتی را که در رابطه با محترم شمردن امکانات مادی این جهان است جمع‌آوری کنیم، مجموعه قابل ملاحظه‌ای خواهد شد؛ مثلاً: در بعضی از آیات، مال به عنوان خیر، معرفی شده است}}،[۱] در بسیاری از آیات، مواهب مادی تحت عنوان فضل خدا آمده است: ﴿وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ[۲] در جای دیگر می‌فرماید: ﴿هُوَ الذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الأرْضِ جَمیعًا[۳] همه نعمت‌های روی زمین را برای شما آفریده است و در بسیاری از آیات آنها را تحت عنوان سخرلکم؛ آنها را مسخر شما گردانید»، ذکر کرده است. ولی با این همه اهمیتی که به مواهب و نعمت‌های مادی داده شده، تعبیراتی که آنرا مذمت و تحقیر می‌کند در آیات قرآن به چشم می‌خورد. در یک جا آن را عوض و متاع فانی می‌شمرد: ﴿تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاه الدُّنْیا،[۴] در جای دیگر آن را مایه غرور و غفلت می‌شمرد: ﴿وَ ما الْحَیاه الدُّنْیا إلاّ مَتاعُ الغُرورِ،[۵] در آیه دیگر آن را وسیله سرگرمی و بازیچه شمرده: ﴿وَ ما هذِهِ الْحَیاه الدُّنْیا إلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ[۶] و در آیه‌ای دیگر مایه غفلت از یاد خدا ذکر می‌نماید: ﴿رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَه وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ.[۷]

این تعبیرات دوگانه عیناً در روایات اسلامی نیز دیده می‌شود. از یکسو دنیا، مزرعه آخرت، تجارتخانه مردان خدا، مسجد دوستان حق، محل هبوط وحی پروردگار، سرای موعظه و پند، شمرده شده: «مسجدُ اَحبّاءِ اللهِ و مصلّی ملائکه اللهِ و مهبطُ وحیِ اللهِ و متْجَرُ اولیاءِ الله».[۸]

و از سوی دیگر مایه غفلت و بی‌خبری از یاد خدا و متاع غرور و مانند آن.

پاسخ این پرسش را در خود قرآن می‌توان یافت؛ چرا که آنجا که از دنیا و مواهبش نکوهش می‌کند، کسانی را مخاطب قرار می‌دهد که این زندگی تنها هدفشان را تشکیل می‌دهد، در سوره نجم آیه ۲۹ می‌خوانیم: ﴿وَ لَمْ یُرِدْ إلاّ الحَیاه الدُنْیا کسانی که جز زندگی دنیا را نخواهند. به تعبیر دیگر سخن از کسانی است که آخرت را به دنیا می‌فروشند و برای رسیدن به مادیات از هیچ خلاف کاری و جنایتی ابا ندارند.

در سوره توبه، آیه ۳۸ می‌خوانیم: ﴿أرَضیتُمْ بِالْحَیاه الدُّنْیا مِنَ الآخِرَه آیا راضی شدید که زندگی دنیا را به جای آخرت بپذیرید؟! از آیه فوق به خوبی استفاده می‌شود که دلبستگی مجاهدان به زندگی دنیا، آن‌ها را در امر جهاد سست می‌کند. مجاهدان راستین باید مردمی پارسا و زاهدپیشه و بی‌اعتنا به زرق و برق دنیا باشند. امام علی بن الحسین(ع) در ضمن دعایی که برای مرزبانان کشورهای اسلامی می‌کند. چنین می‌فرماید: «بار الها! فکر این دنیای فریبنده را به هنگامی که آن‌ها در برابر دشمنان قرار می‌گیرند از نظرشان دور فرما، و اهمیت اموال فتنه‌انگیز و دلربا را از صفحه قلوبشان محو نما» و به راستی اگر شناخت درستی از وضع دنیا و آخرت و چگونگی این دو زندگی داشته باشیم، خواهیم دید که این یکی در مقابل آن به قدری محدود و ناچیز است که به حساب نمی‌آید. در حدیثی که از پیامبر اکرم(ص) در این زمینه نقل شده می‌خوانیم که فرمود: «و اللهِ ما الدنیا فی الآخره الاّ لما یجعلُ احدُکم اصبعَه فی الیمّ ثم یرفعُها فلینظرْ بمَ تَرْجِع؛ به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را در دریا بزند و سپس بردارد و بنگرد چه مقدار از آب دریا را با آن برداشته است؟!

آیات مورد بحث، خود شاهد این مدعاست، آنجا که می‌فرماید: ﴿مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه تنها هدفشان همین زندگی زودگذر مادی است.

کوتاه سخن این‌که، مواهب جهان مادی که همه از نعمت‌های خدا است و حتماً وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست، اگر به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت و تکامل معنوی انسان مورد بهره‌برداری قرار گیرد از هر نظر قابل تحسین است. و امّا اگر به عنوان یک هدف و نه وسیله مورد توجّه قرار گیرد و از ارزش‌های معنوی و انسانی بریده شود که در این هنگام طبعاً مایه غرور و غفلت و طغیان و سرکشی و ظلم و بیدادگری خواهد بود، در خور هرگونه نکوهش و مذمت است. و چه زیبا فرموده است علی(ع) در آن گفتار کوتاه و پرمغزش: «من اَبْصرَ بها بصرتْه و من اَبصر الیها اعمتْه؛ آنکس که با چشم بصرت به آن بنگرد (و آن را وسیله بینایی قرار دهد) دنیا به او آگاهی می‌بخشد و آنکس که به خود آن نگاه کند دنیا او را نابینا خواهد کرد.»[۹] در حقیقت تفاوت میان دنیای مذموم و ممدوح، همان چیزی است که از «الیها» و «بها» استفاده می‌شود که اولی هدف را می‌رساند و دومی وسیله را.

اسلام به عنوان یک وسیله مؤثر و کارساز روی ثروت تکیه می‌کند و در آیه ۱۸۰ سوره بقره، از «مال» تعبیر به «خیر» کرده است.

در حدیثی از امام باقر(ع) می‌خوانیم: «نعم العون الدنیا علی طلب الاخره؛ دنیا کمک خوبی است برای رسیدن به آخرت»[۱۰] آیات سوره قصص که شدیدترین مذمت را از قارون ثروتمند مغرور می‌کند، شاهد گویایی بر این موضوع است، منتهی اسلام ثروتی را می‌پسندد که به وسیله آن «ابتغاء و از آخرت» و طلب سرای دیگر شود، چنان‌که دانشمندان بنی‌اسرائیل به قارون گفتند: {{قرآن|وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللهُ الدّارَ الآخِره[۱۱] و در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن». اسلام ثروتی را می‌پسندد که در آن: ﴿وَ أحْسِنْ کَما أحْسَنَ اللهُ إلَیْکَ[۱۲] همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن» و نیکی به همگان باشد. اسلام ثروتی را مدح می‌کند در آن: ﴿وَ لاتَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا[۱۳] بهره‌ات را از دنیا فراموش منما»، تحقق یابد.

بالاخره اسلام ثروتی را خواهان است که مایه فساد در زمین و فراموش کردن ارزش‌های انسانی و گرفتار شدن در مسابقه جنون‌آمیز، «تکاثر» نگردد و انسان را به «خودبرتربینی» و «تحقیر دیگران» و حتی رویارویی با پیامبر خدا نکشاند. وسیله‌ای باشد برای استفاده همگان، برای پر کردن خلأهای موجود اقتصادی، برای مرهم نهادن بر زخم‌های جانکاه محرومان و برای رسیدن به نیازها و مشکلات مستضعفان.

به هر صورت، علاقه به دنیا مورد نکوهش اسلام است. بله بهره‌گیری از دنیا برای اهداف متعالی مورد توجه اسلام و ممدوح است، چنان‌که در حدیثی می‌خوانیم یکی از یاران امام صادق(ع) خدمتش آمد و شکایت کرد که ما دنبال دنیا هستیم و از این می‌ترسیم که دنیاپرست باشیم. امام (که پاکی و تقوای آن مرد را می‌دانست) فرمود: با این ثروت دنیا چه می‌خواهی انجام دهی؟ در پاسخ عرض کرد: هزینه خود و خانواده‌ام را تهیه کنم و به خویشاوندانم کمک نمایم، در راه خدا انفاق کنم و حج و عمره به جا آورم، امام فرمود: «لیس هذا طلب الدنیا هذا طلب الآخره؛ این، دنیاطلبی نیست این طلب آخرت است.»[۱۴]

و از اینجا فاسد بودن عقیده دو گروه: گروهی از مسلمان‌های بی‌خبر از تعلیمات اسلام که اسلام را حامی مستکبران معرفی می‌کنند و گروهی از دشمنان معرض که می‌خواهند چهره اسلام را دگرگون نشان داده و آن را ضد ثروت و طرفدار فقر نشان دهند، روشن می‌شود.


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی و دیگران، ج۱۲، ص۶۷، دارالکتب الاسلامیه.

۲ـ یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، همان، ص۳۶۴–۳۶۸، دفتر نشر برگزیده.

۳ـ سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری (بحث دنیا).


منابع

  1. بقره/۱۸۰.
  2. جمعه/۱۰.
  3. بقره/۲۹.
  4. نساء/۹۴.
  5. حدید/۲۰.
  6. عنکبوت/۶۴.
  7. نور/۳۷.
  8. نهج‌البلاغه، کلمات قصا، جمله ۱۳۱.
  9. نهج‌البلاغه، خ۸۲.
  10. حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۱۷، ح۵ از باب ۱۶ ابواب مقدمات تجارت.
  11. قصص/۷۷.
  12. قصص/۷۷.
  13. قصص/۷۷.
  14. حر عاملی، همان، ج۱۲، ص۱۹، ح۳، باب ۷ از ابواب مقدمات تجارت.