تاریخچه جزء بندی قرآن
جزء بندی قرآن چگونه بوده و علت تفاوت در برخی نسخ چیست؟ آیا در زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)جزء بندی وجود داشته است؟
قرآن کریم دارای تقسیمات مختلفی مانند، سوره، آیه، حزب، بخش و … دارد و تنها تقسیم قرآن به «سوره» و «آیه» منشأ قرآنی دارد. بنابر برخی از روایات، بخش بندی قرآن به زمان خود پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بازمیگردد و جزءهای قرآن در آن عصر بین ۷ تا ۱۴ جزء دانسته شده است. تقسیم بندی قرآن، به ۳۰ جزء توسط قاریان و معلمین قرآن، برای سهولت در آموزش قرآن بوده است و سعی شده است که تمامی اجزاء قرآن به بخشهای مساوی تقسیم شوند. این تقسیمبندیها به محتوا و متن قرآن آسیبی نمیرساند و برخی اختلافات جزئی در تقسیمبندیها طبیعی میباشد.
نبود منشأ قرآنی برای جزء بندی قرآن
در قرآن کریم تقسیمات مختلفی مانند تقسیم به سوره، آیه، حزب، جزء وجود دارد. تنها تقسیم قرآن به سورهها و آیهها منشأ قرآنی دارد. برای مثال قرآن در مورد مجموعهای از آیات، که غیر از یک مورد در سوره توبه با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾ آغاز میشوند، به صورت متعدد واژه سوره را به کار برده است.[۱] همچنین قرآن درباره قطعهای از کلام الهی نیز در موارد فراوانی از کلمه «آیه» به شکل مفرد و جمع استفاده کرده است.[۲] در روایات هم این دو واژه فراوان استفاده شده است که بعضی از آنها در کتاب فضل القرآن اصول کافی آمده است. تقسیم قرآن به جزء، حزب و … از کارهایی است که بعدها صورت گرفته است و منشأ قرآنی ندارد.
پیشینه جزء بندی قرآن
طبق بعضی از نقلها سابقه تقسیم قرآن به اجزاء و بخشهای مختلف به زمان رسول اکرم(ص) یا نزدیک به آن زمان بازمیگردد. چنانکه از نافع بن جبیر نقل شده است که پیامبر(ص) میفرمودند: «جزئی از قرآن را خواندم»[۳] و امام علی(ع) نیز در توصیف پرهیزکاران میفرمایند: «پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه میخوانند.»[۴] و نیز نقل شده است مردی میان مکه و مدینه خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: شب گذشته دو جزء از قرآن از من فوت شد که حاضر نیستم آن را با چیزی عوض کنم.[۵]
از آنچه ذکر شد به دست میآید که در صدر اسلام واژه «جزء» در مورد پارهای از قرآن به کار میرفته است. اما درباره اینکه این تقسیم بندی توسط چه کسی یا چه کسانی انجام شده است، آثاری در دست است که نشان میدهد تقسیم قرآن به جزءهای مختلف و به شکلهای گوناگون توسط صحابه آغاز شده است.[۶] بعدها توسط تابعین و غیر آنها ادامه پیدا کرده تا اینکه به شکل کنونی درآمده است.
- زرکشی به نقل از کتابهای احمد بن حنبل، ابو داود و ابن ماجه از قول اوس بن حذیفه چنین نقل میکند که رسول خدا(ص) از اصحاب پرسیدند: «چگونه قرآن را تقسیم (دستهبندی) میکنید؟» پاسخ دادند: ما قرآن را به۳، ۵، ۷، ۱۱ و ۱۳ حزب (جزء و بخش) تقسیم میکنیم و بخش طولانی آن از سوره «ق» تا آخر قرآن است.»[۷] البته مراد پایان همان مقداری از قرآن است که تا آن زمان نازل شده بود.
- تقسیم دیگری که در زمان صحابه رایج بوده است، تقسیم قرآن به هفت جزء بوده است که نزد همه صحابه یکسان نبوده است. چنانکه تقسیم عبدالله بن مسعود با تقسیم دیگر صحابه از جهت شکل متفاوت بوده است.[۸] این تقسیم در زمانهای بعد نیز با شکلهای مختلف رایج بوده است؛ چنانکه از قتاده دو گزارش متفاوت در این باره نقل شده است،[۹] از یحیی بن آدم هم دو گزارش متفاوت دیگری از تقسیم قرآن به هفت جزء ذکر شده است.[۱۰]
- تقسیم دیگری که توسط مجاشعی از قول ابی محمد حمانی گزارش شده است، تقسیم قرآن به چهار بخش و جزء میباشد.[۱۱]
- تقسیمات دیگری هم برای قرآن ذکر شده است. سجستانی در کتاب المصاحف خود، از قول «هلال وراق» و «عاصم مجدری» از تقسیم قرآن به۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰ جزء خبر داده است؛ و تفصیل این تقسیمات را هم ذکر کرده است. البته تفصیل تقسیم به۹ جزء را نیاورده و متذکر شده است که راوی آن را حفظ نکرده است.[۱۲]
- تقسیم دیگر قرآن تقسیم آن به چهارده جزء میباشد چنانکه امام صادق(ع) به حسین بن خالد فرمودند: «.... در نزد من قرآنی است که چهارده جزء است».[۱۳]
تاریخچه تقسیم بندی کنونی قرآن
در اینکه تقسیم قرآن به سی جزء از کی و چگونه مطرح شده است، چند قول وجود دارد:
- فیض کاشانی مینویسد: گفته شده است که حجاج بن یوسف، قاریان و حافظین قرآن، را حاضر کرد و دستور داد تا کلمات حروف قرآن را بشمارند و اجزاء آن را مساوی کنند و آنها هم قرآن را به سی جزء و … تقسیم کردند.[۱۴]
- آیت الله معرفت مینویسد: گفته شده است مأمون عباسی امر کرد تا قرآن را چنین تقسیم کنند. و نیز گفته شده است که حجاج چنین دستوری را داده است.[۱۵]
- زرکشی، مشهور شدن تقسیم قرآن به سی جزء را مربوط به مدارس و به جهت آسانی در قرائت میداند.[۱۶]
- زرقانی میگوید: مصاحف عثمانی همانطور که خالی از نقطه و شکل بود، مجرد از تجزیه نیز بود و در طول زمان مردم به اعتبارات مختلف قرآن را جزء جزء کردند، بعضی از آنها قرآن را به سی قسمت تقسیم کردند و هر قسمت را جزء نامیدند …[۱۷]
جزء بندی قرآن، توسط قاریان و قرآن پژوهان طبق نظر خود و با هدف آسان شدن قرائت، تعلیم و تعلم و حفظ قرآن بوده است. این تقسیمات غالباً با توجه به مقدار آیات بوده است و سعی شده است که اجزاء مختلف حجمی یکسان داشته باشند؛ بنابراین وجود اختلافات در آن تقسیمبندیها امری کاملا طبیعی است، چنانکه قرآنی که در پاکستان چاپ شده و در بین مردم آنجا شهرت دارد از جهت شروع بعضی از جزءها با قرآنی که با خط عثمان طه منتشر شده تفاوتهای مختصری دارند و هیچیک از این اختلافات در متن و محتوای قرآن لطمهای ایجاد نمیکند.
مطالعه بیشتر
- دکتر محمود، رامیار، تاریخ قرآن، (تهران: امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۹)، ص۵۴۳–۵۴۴.
- بهاء الدین، خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهشی، (بی جا: انتشارات دوستان و انتشارات ناهید، چاپ دوم، ۱۳۸۱)، ج۱، ص۹۲۷.
منابع
- ↑ نگاه کنید: محمد فؤاد، عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ص۴۷۰.
- ↑ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص۱۳۳–۱۳۸، البته بعضی از آنها در معنای مذکور است.
- ↑ ابوبکر، عبدالله بن ابی داود، سجستانی، کتاب المصاحف، بیروت، انتشارات دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ص۱۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، ۱۳۷۹، ص۴۰۲، خطبه ۱۹۳، بند ۸.
- ↑ کتاب المصاحف، ص۱۳۱.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بی تا، ج۲، ص۲۲۳ .
- ↑ بدرالدین، محمد بن عبدالله، زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، انتشارات دارالجیل، ۱۴۰۸، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج۲، ص۲۲۳.
- ↑ رک:ابوبکر، عبدالله بن ابی داود، المصاحف، ص۱۳۱–۱۳۲.
- ↑ رک: ابوبکر، عبدالله بن ابی داود، المصاحف، ص۱۳۴–۱۳۵.
- ↑ ابوبکر، عبدالله بن ابی داود، المصاحف، ص۱۳۳.
- ↑ سجستانی، عبدالله بن ابی داود، المصاحف، ص۱۳۳–۱۳۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا، ج۴، ص۴۲۳.
- ↑ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ص۲۲۴.
- ↑ معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ بدرالدین، محمد بن عبدالله، زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶، ص۴۰۷–۴۰۸.