۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
«... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچکس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمیکند؛ | «... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچکس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمیکند؛.»}}<ref>روزنامه اخبار اقتصادی، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.</ref> | ||
{{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دین نزد خداوند اسلام است. | {{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دین نزد خداوند اسلام است. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن میداند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.<ref>یونس/۳۲.</ref> | امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن میداند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.<ref>یونس/۳۲.</ref> | ||
دانشمندان مسلمان و | دانشمندان مسلمان و غربی، تعاریف فراوانی از دین ارائه دادهاند و شمار آنها به قدری است که بسیار مشکل میتوان آنها را جمع و شمارش کرد: چرا که قدمت دین، به درازای عمر انسان بوده و در شکلهای گوناگون، از ابتداییترین صورت تا صورت متعالی و جامع، در جوامع گوناگون تبلور یافتهاست؛ بنابراین ارائه تعریفی از دین که تمام ادیان را دربر گیرد مشکل است. ولی به هر حال، «دین به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است؛ از این رو کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیدههای جهان را تصادفی یا صرفاً معلول فعل و انفعالهای مادی و طبیعی میدانند، بیدین نامیده میشوند.» | ||
بر | بر این اساس هر دینی از دو بخش اساسی تشکیل شدهاست: ۱) عقاید و گزارههای حقیقی؛ که ریشهٔ دین داری به شمار میرود؛ ۲) دستورات عملی و ارزشی؛ که بر پایهٔ آموزههای اعتقادی استوار شدهاند. فلذا متفکران اسلامی، دین را به دو بخش اصول و فروع یا نظام هستها و نظام بایدها منشعب ساختهاند. | ||
با توجه به | با توجه به بیانات فوق باید بگوییم انسانی واقعاً دیندار است که به سه بخش ذیل اعتقاد داشته باشد و به آنها عمل نماید. | ||
# در بخش عقاید و معارف، که حکم پایه و اساس و ریشة دین را دارند، به حدّ باور برسد؛ یعنی به وحدانیت خداوند متعال ایمان بیاورد و نیز به رسولان الهی که برای هدایت انسانها به رستگاری آمدند و هم چنین به روز رستاخیز. | |||
# متخلّق شدن به ارزشهای اصیل اخلاقی و اصلاح و تهذیب نفس که نقش به سزایی در سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی انسان دارند. | |||
# عمل به دستورات و احکام الهی به ویژه انجام واجبات و ترک محرمات که برای وصول به مقام عبودیت و لقای الهی ضروری است. | |||
از آنچه گفته شد | از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که اگر کسی به واقع قدم در عالم دین بگذارد و از روی صدق و حقیقت به خدا ایمان بیاورد و تسلیم اوامر او گردد، یک دیندار واقعی است.J} | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |