تعریف دین‌دار: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۱
ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
«... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کند؛..»}}<ref>روزنامه اخبار اقتصادی، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.</ref>
«... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کند؛.»}}<ref>روزنامه اخبار اقتصادی، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.</ref>


{{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دین نزد خداوند اسلام است.
{{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دین نزد خداوند اسلام است.
خط ۲۳: خط ۲۳:
امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن می‌داند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.<ref>یونس/۳۲.</ref>
امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن می‌داند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.<ref>یونس/۳۲.</ref>


دانشمندان مسلمان و غربي، تعاريف فراواني از دين ارائه داده اند و شمار آن ها به قدري است كه بسيار مشكل مي توان آن ها را جمع و شمارش كرد: چرا كه قدمت دين، به درازاي عمر انسان بوده و در شكل هاي گوناگون، از ابتدايي ترين صورت تا صورت متعالي و جامع، در جوامع گوناگون تبلور يافته است؛ بنابراين ارائه تعريفي از دين كه تمام اديان را در بر گيرد مشكل است. ولي به هر حال، «دين به معناي اعتقاد به آفريننده اي براي جهان و انسان و دستورهاي عملي متناسب با اين عقايد است؛ از اين رو كساني كه مطلقاً معتقد به آفريننده اي نيستند و پيدايش پديده هاي جهان را تصادفي و يا صرفاً معلول فعل و انفعال هاي مادي و طبيعي مي دانند، بي دين ناميده مي شوند.»  
دانشمندان مسلمان و غربی، تعاریف فراوانی از دین ارائه داده‌اند و شمار آن‌ها به قدری است که بسیار مشکل می‌توان آن‌ها را جمع و شمارش کرد: چرا که قدمت دین، به درازای عمر انسان بوده و در شکل‌های گوناگون، از ابتدایی‌ترین صورت تا صورت متعالی و جامع، در جوامع گوناگون تبلور یافته‌است؛ بنابراین ارائه تعریفی از دین که تمام ادیان را دربر گیرد مشکل است. ولی به هر حال، «دین به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است؛ از این رو کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده‌های جهان را تصادفی یا صرفاً معلول فعل و انفعال‌های مادی و طبیعی می‌دانند، بی‌دین نامیده می‌شوند
بر اين اساس هر ديني از دو بخش اساسي تشكيل شده است: 1) عقايد و گزاره هاي حقيقي؛ كه ريشه ي دين داري به شمار مي رود؛ 2) دستورات عملي و ارزشي؛ كه بر پايه ي آموزه هاي اعتقادي استوار شده اند. فلذا متفكران اسلامي، دين را به دو بخش اصول و فروع يا نظام هست ها و نظام بايد ها منشعب ساخته اند.  
بر این اساس هر دینی از دو بخش اساسی تشکیل شده‌است: ۱) عقاید و گزاره‌های حقیقی؛ که ریشهٔ دین داری به شمار می‌رود؛ ۲) دستورات عملی و ارزشی؛ که بر پایهٔ آموزه‌های اعتقادی استوار شده‌اند. فلذا متفکران اسلامی، دین را به دو بخش اصول و فروع یا نظام هست‌ها و نظام بایدها منشعب ساخته‌اند.
با توجه به بيانات فوق بايد بگوييم انساني واقعاً ديندار است كه به سه بخش ذيل اعتقاد داشته باشد و به آنها عمل نمايد.
با توجه به بیانات فوق باید بگوییم انسانی واقعاً دیندار است که به سه بخش ذیل اعتقاد داشته باشد و به آنها عمل نماید.
1. در بخش عقايد و معارف، كه حكم پايه و اساس و ريشة دين را دارند، به حدّ باور برسد. يعني به وحدانيت خداوند متعال ايمان بياورد و نيز به رسولان الهي كه براي هدايت انسان ها به رستگاري آمدند و هم چنين به روز رستاخيز.
# در بخش عقاید و معارف، که حکم پایه و اساس و ریشة دین را دارند، به حدّ باور برسد؛ یعنی به وحدانیت خداوند متعال ایمان بیاورد و نیز به رسولان الهی که برای هدایت انسان‌ها به رستگاری آمدند و هم چنین به روز رستاخیز.
2. متخلّق شدن به ارزش هاي اصيل اخلاقي و اصلاح و تهذيب نفس كه نقش به سزايي در سعادت فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي انسان دارند.
# متخلّق شدن به ارزش‌های اصیل اخلاقی و اصلاح و تهذیب نفس که نقش به سزایی در سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی انسان دارند.
3. عمل به دستورات و احكام الهي به ويژه انجام واجبات و ترك محرمات كه براي وصول به مقام عبوديت و لقاي الهي ضروري است.
# عمل به دستورات و احکام الهی به ویژه انجام واجبات و ترک محرمات که برای وصول به مقام عبودیت و لقای الهی ضروری است.
از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت كه اگر كسي به واقع قدم در عالم دين بگذارد و از روي صدق و حقيقت به خدا ايمان بياورد و تسليم اوامر او گردد، يك ديندار واقعي است.J}
از آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که اگر کسی به واقع قدم در عالم دین بگذارد و از روی صدق و حقیقت به خدا ایمان بیاورد و تسلیم اوامر او گردد، یک دیندار واقعی است.J}


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
۱۱٬۹۱۳

ویرایش