سفارش به خوردن گوشت در روایت
پیامبر(ص) فرمودند: «بر شما باد گوشت، چرا که هر کس گوشت را چهل روز واگذارد، بدخوی میشود و هر کس بدخوی شود، خویش را میآزارد و هر کس خویش را آزرد در گوش وی اذان بگویید»[۱] آیا این حدیث صحیح است؟ منظور از آن چیست؟
روایت سفارش پیامبر به خوردن گوشت در منابع روایی ذکر شده است. همچنین در کتابهای فقهی فصلی به نام خوردنیها و آشامیدنیها وجود دارد. این سفارش به دلیل این است که بدن انسان نیازمند موادی است که آنها را گوشت تامین میکند. در مقابل نیز از خوردن هر روز گوشت نهی شده است، زیرا این مورد نیز موجب آسیب رسیدن به بدن خواهد شد.
اهمیت خوردن و آشامیدن در اسلام
دین اسلام از اصول عقاید و فروع دین تا روش آداب معاشرت و رسوم زندگی و حتی به جزئیترین نکات زندگی توجه دارد؛ یکی از این جزئیات آداب تغذیه است. در اصطلاح فقهی به آن اطعمه و اشربه گفته میشود و اشاره دارد چه چیزیهایی خوب است، انسان آنها را بخورد و چه چیزهایی خوردنش پسندیده نیست. حتی در خوردنیها و آشامیدنیها نیز به جزئیات توجه نموده و نوع خوراک را نیز سفارش میکند که یکی از آنها گوشت است. اسلام به خوردن گوشت سفارش کردهاست. دلیل این مسئله این است که گوشت خصوصیات و ویژگیهای فراوان غذائی و تقویتی برای بدن دارد؛ لذا پیشوایان دینی نیز خودشان به خوردن این طعام اقدام میکردند و دیگران را نیز به آن سفارش مینمودند.
بررسی سندی حدیث
حدیث مذکور را راوندی در کتاب النوادر خود نقل کرده و در کتابهای دیگر با کمی تفاوت در عبارت نقل شده است و قطعات مختلف حدیث نیز در روایاتی از پیامبر (ص) و سایر معصومین در کتابهای حدیثی و روائی نقل شده است. در فقه اسلامی بابی به عنوان کراهت نخوردن گوشت تا چهل روز آمده و در آن روایات متعددی در این زمینه نقل کردهاند.[۲]
راوندی از سهل بن احمد از محمد بن محمد بن اشعث، از موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) از پدرانشان(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: «عَلَيْكُمْ بِاللَّحْمِ فَإِنَّهُ مَنْ تَرَكَ اَللَّحْمَ أَرْبَعِينَ يَوْماً سَاءَ خُلُقُهُ وَ مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ مَنْ عَذَّبَ نَفْسَهُ فَأَذِّنُوا فِي أُذُنِهِ؛ بر شما باد خوردن گوشت، چرا که هر کس به مدت چهل روز خوردن گوشت را ترک کند خلقش تُند میشود و کسی که خلقش تُند شد، بر خویشتن آزار میرساند و هر کس خویش را بیازارد در گوش او اذان بگویید.»[۳]
درباره صحت سند حدیث باید گفت که محمد بن اشعث و موسی بن اسماعیل از ثقات و افراد مورد اعتماد در نقل حدیث هستند و تنها سهل بن احمد است که گفته میشود دربارهاش مطالب زیادی گفته شده، برخی او را مجهول دانسته و برخی نیز گفتهاند امر او مخفی بود تا این که در اواخر عمرش ایمان آورد و برخی نیز گفتهاند اگر سهل بن احمد از اشعثیات نقل کند (از روایات محمد بن اشعث) مشکل ندارد، لذا او را جزو ممدوحین در نقل حدیث معرفی کردهاند.[۴] بنابراین روایت از نظر سندی اشکال ندارد و اگر چه سهل در سند روایت است ولی این روایت و امثال آن، در کتب فقهی و روائی فراوان است و فراوانی میتواند جبران ضعف سند باشد.
سفارش به خوردن گوشت در روایات دیگر
از آن جا که گوشت یک غذای کامل و مقوی است و تأثیر فراوانی بر انسان دارد، پیامبر(ص) سفارش نمودند اگر کسی در مدت چهل روز نتوانست گوشت بخورد، باید قرض کند و گوشت بخورد.[۵] و اگر گوشت نخورد دچار سستی میشود و سستی هم بدخلقی و آزار رساندن به بدن را در پی دارد.
امام صادق(ع) فرمودند: «گوشت بدن از گوشت، به رویش میآید و هر کسی آن را چهل روز ترک کند، خلق او بد میشود. آن را بخورید که بر توانائی چشم و گوش شما میافزاید.»[۶] در مقابل این احادیث روایات دیگری هست که میگوید اگر کسی همه روزه گوشت بخورد سنگ دل میشود.[۷]
دلایل تاکید بر خوردن گوشت
ترک خوردن گوشت باعث میشود که بدن انسان نیروی لازم را نداشته باشد و آن پروتئینی که از گوشت جذب بدن میشود غذاهای دیگر به حد کافی نمیتوانند آن را برطرف کنند، لذا بدن سست و بی رمق میماند و بر این اساس توان عبادت و بندگی خدا از انسان سلب میشود و از طرفی سستی قوه جسمانی انسان باعث بیمیلی به خانواده میشود و این هم تبعات بدی دارد. اسلام دینی است که همیشه اعتدال را رعایت میکند و همانگونه که بیان شد از خوردن زیاد از حد گوشت نیز بر حذر میدارد، بنابراین انسان باید دقت کند نه تنپرور باشد و نه توجهی به بدن خود نکند که از ضعف و سستی موجب آزار جسم خود شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
- شناخت و راه درمان بیماریهای روحی، مهدی شمس الدین.
- اسرار و آثار اذان، عباس عزیزی.
منابع
- ↑ بحارالانوار، ج۶۶، ص۷۵
- ↑ حر عاملی، وسایل الشیعه، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۲۵، ص۴۰–۴۲.
- ↑ راوندی، ضیاء الدین فضل الله، النوادر، قم، دارالحدیث، ۱۴۰۷ق، ص۲۳۷؛ راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۳؛ زید بن علی، مسند، بیروت، دارالحیاه، ص۴۷۹؛ احمد بن محمد خالد برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۶۵؛ بحارالانوار، ج۶۳، ص۷۵، ح۷۱.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۱۸۷–۳۸۰؛ طوسی، رجال، ص۴۷۴؛ ابن غضائری، رجال، ج۳، ص۱۷۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۶.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۶۲، ص۲۹۴.