روایت به کمال رسیدن مردان بیشتر و زنان کمتر

سؤال

در روایات آمده است: «کَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ کَثِیرٌ وَ لَمْ یَکْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ: آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله» این روایات چقدر قابل استناد است؟


روایات به کمال رسیدن مردان بیشتر و زنان کمتر در منابع اهل سنت آمده است. منابع اهل سنت گاهی گفته‌اند از زنان فقط آسیه همسر فرعون و مریم به کمال رسیده‌اند؛ گاهی گفته‌اند فقط آسیه، مریم و خدیجه به کمال رسیده‌اند و گاهی گفته‌اند فقط آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه به کمال رسیده‌اند. این روایات در منابع معتبر شیعه وجود ندارد و برخی از کتاب‌های اخیر شیعه به نظر می‌رسد روایت به کمال رسیدن چهار نفر از زنان را، از اهل سنت آورده‌اند.

روایات به کمال رسیدن مردان بیشتر و زنان کمتر با همدیگر اختلاف دارند و نمی‌توان بدان استناد کرد. به کمال رسیدن با ایمان و عمل صالح است و در آموزه‌های دینی فرقی بین زن و مرد نیست. هر کدام که در مسیر ایمان و عمل صالح باشند، به کمال می‌رسند.

روایات اهل سنت

در کتاب‌های اهل سنت گاهی آمده است که از زنان فقط دو نفر به کمال رسیدند؛ گاهی می‌گوید سه نفر و گاهی نیز چهار نفر را می‌شمارد.

به کمال رسیدن آسیه و مریم

احمد بن حنبل از ابی موسی اشعری نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود: «كَملَ مِنَ الرِّجالِ كَثِيرٌ ولَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إلاَّ آسِيَه امْرَأه فِرْعَوْنَ ومَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ»[۱] از مردان افراد زیادی به کمال رسیدند؛ اما از زنان جز آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران کسی به کمال نرسید.

در کتب دیگر اهل سنت نیز همین مضمون آمده است.[۲][۳][۴][۵][۶]

به کمال رسیدن آسیه، مریم و خدیجه

ابن کثیر[۷] و شوکانی[۸] در روایتی آورده است که رسول خدا(ص) فرمود: «كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا ثلاث: مريم بنت عمران وآسيه امرأه فرعون وخديجه بنت خويلد» از مردان افراد زیادی به کمال رسیدند، اما از زنان جز سه نفر به کمال نرسید: آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد».

به کمال رسیدن آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه

مفسران اهل سنت در روایتی آورده‌اند که رسول خدا(ص) فرمود: «كمل من الرجال كثير، و لم يكمل من النساء إلا مريم و آسيه امرأه فرعون و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد" صلى الله عليه و سلم.» ‏[۹][۱۰][۱۱] از مردان افراد زیادی به کمال رسیدند، اما از زنان جز چهار نفر به کمال نرسید: آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد».

روایت در منابع شیعه

منابع معتبر شیعه این روایات را نقل نکرده است و به نظر می‌رسد برخی از منابع اخیر شیعه روایت را از منابع اهل سنت آورده‌اند که بسیاری از مردان به کمال رسیدندغ اما از زنان فقط چهار نفر به کمال رسید.

  1. طبرسی متوفای (قرن ششم) در کتاب مجمع البیان روایت از ابی‌موسی از رسول‌خدا(ص) آورده است.[۱۲] هر چند طبرسی آدرس نداده است اما از آنجا که اهل سنت این روایت را ابی‌موسی نقل کرده‌اند‏[۱۳] به نظر می‌رسد وی نیز از اهل سنت آورده است.
  2. علی بن یونس (متوفای قرن نهم) روایت به کمال رسیدن مردان زیاد و فقط چهار زن را از منابع اهل سنت بدون آوردن نام زنان و بدون سلسله سند ذکر کرده است.[۱۴]
  3. فتح‌الله کاشانی (متوفای قرن دهم) روایت را بدون سلسله سند آورده و نام چهار زن را هم ذکر کرده است.[۱۵] این حدیث را بدون سلسله سند از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند.

تساوی مقام زن و مرد در معنویات

قرآن در این باره می‌فرماید: ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ ای مردم، ما همهٔ شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و فرقه‌های مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایه افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.(حجرات:۱۳)

خداوند در این آیه و آیات دیگر[۱۶] زنان و مردان را هم ردیف یکدیگر قرار داده است. از نظر پاداش فرقی بین آنها نگذاشته و اصالت را به پرهیزکاری می‌دهد. آیات دیگری نیز به این حقیقت پرداخته‌اند.

این آیات بیانگر این حقیقتند که زن و مرد در ماهیت انسانی و بدون در نظر گرفتن سنخیت و جنس، مشترکند. همان‌طور که مردان از استعدادهای متنوع برخوردارند، زنان نیز بدون هیچ کاستی دارای این استعدادها هستند و می‌توانند این استعدادها را به فعلیت برسانند.[۱۷]

منابع

  1. أحمد بن حنبل، مسند أحمد، بیروت، دار صادر، ج۴، ص۳۹۴ و ص۴۰۹.
  2. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بی‌جا، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م، ج۴، ص۱۳۱ و ص۱۳۹. ج۶، ص۲۰۵.
  3. نیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۷، ص۱۳۳.
  4. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بی‌جا، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ج۲، ص۱۰۹۱.
  5. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م، ج۳، ص۱۷۹، حدیث۱۸۹۴.
  6. نسائی، احمد بن شعیب، فضائل الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص۷۳ و ص۷۴.
  7. ابن کثیر، اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۱، ص۳۷۱. ج۴، ص۴۲۱.
  8. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بی‌جا، عالم الکتاب، ج۵، ص۲۵۷.
  9. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۸۰.
  10. ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۳۵۳.
  11. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۷۳.
  12. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۴۸۰.
  13. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۸۰.
  14. عاملی نباطی بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، چاپ اول، ۱۳۸۴، بی‌جا، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، ج۱، ص۱۷۰.
  15. کاشانی، فتح‌الله، زبده التفاسیر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق، ج۷، ص۱۱۹.
  16. سوره احزاب، آیه ۳۵، سوره نحل، آیه ۹۷ و ….
  17. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۳۹۲.