پرش به محتوا

کراهت تلاوت سوره یوسف توسط زنان

از ویکی پاسخ
سؤال

آیا در روایتی آمده‌ است که سوره یوسف را برای دختران نخوانید؟

درگاه‌ها


روایاتی که تلاوت سوره یوسف را برای زنان مکروه می‌دانند، از نظر سندی ضعیف هستند و با روایات دیگر تناقض دارند. فضیلت تلاوت قرآن برای همه افراد است و قرآن هیچ استثنایی برای این موضوع ذکر نکرده است. علاوه بر این، دقت در سوره یوسف نشان می‌دهد که جنبه‌های عبرت‌آمیز و اخلاقی در این سوره به‌خوبی نمایان شده است.

احادیث نخواندن سوره یوسف

توصیه به خوانده نشدن سوره یوسف برای دختران در سه حدیث ذکر شده است:

حدیث اوّل: کلینی در کتاب کافی از عده‌ای از اصحاب، از سهل بن زیاد از علی بن اسباط از عمویش یعقوب بن سالم، که آن را به‌طور مرفوع به امیرالمؤمنین(ع) می‌رساند، نقل می‌کند که فرمود: «لَا تُعَلِّمُوا نِسَاءَكُمْ سُورَةَ يُوسُفَ وَ لَا تُقْرِءُوهُنَّ إِيَّاهَا فَإِنَّ فِيهَا الْفِتَنَ وَ عَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ النُّورِ فَإِنَّ فِيهَا الْمَوَاعِظَ.؛ به زنان خود سوره یوسف را نیاموزید و آن را بر آنان نخوانید؛ زیرا در آن فتنه‌ها است؛ به آنان سوره نور را بیاموزید که در آن موعظه‌ها است.»[۱]

حدیث دوم: کلینی در کتاب کافی از علی بن محمّد از ابن جمهور از پدرش از فضاله بن ایّوب از سکونی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ … وَ إِذَا كَانَتْ أُنْثَى أَنْ يَسْتَفْرِهَ أُمَّهَا وَ يَسْتَحْسِنَ اسْمَهَا وَ يُعَلِّمَهَا سُورَه النُّورِ وَ لَا يُعَلِّمَهَا سُورَه يُوسُفَ …؛ از حقوق فرزند بر پدرش این است که… هرگاه دختر بود، اسباب رفاه مادرش را (بیش از پیش) فراهم آورد، و نام نیکو بر وی نهد، و سوره نور را بدو بیاموزد، و سوره یوسف را به وی نیاموزد.»[۲]

حدیث سوم: شیخ صدوق در کتاب خصال از احمد بن الحسن القطّان، از حسن بن علی عسکری (سکّری) از محمد بن زکریّای بصری از جعفر بن محمّد بن عماره از پدرش، از جابر بن یزید جعفی نقل می‌کند که امام باقر(ع) فرمود: «... وَ يُكْرَهُ‏ لَهُنَ‏ تَعَلُّمُ سُورَه يُوسُفَ؛ یاد دادن سوره یوسف برای آنان (بانوان) ناپسند است.»[۳]

ضعف سندی

هر سه حدیث قابل استناد نیستندغ زیرا: حدیث اول به‌طور مرفوع و بدون اتصال سند از امام علی(ع) نقل شده ‌است. حدیث دوم، به خاطر «ابن جمهور» یعنی محمّد بن الحسن بن جمهور[۴] ضعیف است. نجاشی او را «ضعیف فی الحدیث» و «فاسد المذهب»[۵] می‌داند. ابن الغضائری او را غالی، و فاسد الحدیث[۶] می‌خواند. شیخ طوسی نیز غلو و تخلیط[۷] او را تأیید کرده است. در حدیث سوم نام حسن بن علی عسکری (سکری)[۸] و جعفر بن محمد بن عماره کندی[۸] در کتب رجال نیامده است.

حکم خواندن سوره یوسف با توجه به روایات

بدون شک، در استفاده از متون کتاب و سنّت، نمی‌توان تنها به مدلول‌های لفظی و ظاهری کلام بسنده کرد. بلکه برای درک درست معنای کلام، باید علاوه بر توجه به مدلول‌های لفظی، به قرینه‌ها نیز توجه داشت. با توجه به آیات[۹] و روایات[۱۰] که به طور کلی دستور به قرائت قرآن داده‌اند یا خواندن سوره یوسف را توصیه کرده‌اند و با توجه به فرهنگ رایج و قابل فهم در زمان صدور این احادیث، هیچ شکی باقی نمی‌ماند که این احادیث به معنای منع از خواندن سوره یوسف برای بانوان نیستند، چه برسد به اینکه چنین معنایی قابل استناد یا حجت باشد.


روایاتی وجود دارد که تشویق می‌کند این سوره برای خانواده‌ها خوانده شود و همچنین محتوای سوره و اطلاق فضیلت تلاوت و تأمل همه قرآن برای همه انسان‌ها نشان می‌دهد این گونه روایات‌ها که تلاوت سوره یوسف را برای زنان مکروه می‌داند، اعتبار نداشته باشد.[۱۱]


مطالعه بیشتر

  • جمال انسانیت، تفسیر سوره یوسف، نعمت الله صالحی نجف آبادی، انتشارات امید فردا.
  • تفسیر سوره یوسف، سید محمد ضیا آبادی، موسسه بنیاد خیریه الزهرا
  • تفسیر سوره یوسف،سید حسن طاهری خرم آبادی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.


منابع

  1. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۵، ص۵۱۶، حدیث۲.
  2. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۴۹، حدیث۶.
  3. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۸۵.
  4. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۱۸۲.
  5. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، انتشارات داوری، ۱۳۹۸ق، ص۲۳۸.
  6. واسطي بغدادي، احمد بن حسين‏، الرجال لابن الغضائری، تحقیق: محمدرضا حسینی جلالی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۰، ص۹۲.
  7. طوسى، محمد بن الحسن‏، الفهرست، قم، شریف رضی، ص۱۴۶، رقم ۶۱۴.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ج۲، ص۲۰۹ و ۴۵۴.
  9. سوره مزمل، آیه ۴. آیه۲۰. سوره اعراف، آیه۲۰۷. سوره نحل، آیه ۹۸.
  10. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۵۹۶، كِتَابُ فَضْلِ الْقُرْآنِ‏.
  11. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۹، ص۲۹۶.