ایمان نیاوردن مشرکان در آیه ۳۱ سوره رعد و شبهه اقتدارگرایی پیامبر(ص)
آیه ۳۱ سوره رعد بر این مطلب تأکید دارد که عدهای هیچگاه ایمان نمیآورند حتی اگر قرآن زمین را قطعه قطعه میکرد. در آیه آمده است اگر خدا میخواست همه مردم ایمان میآوردند که این تعبیر نشاندهنده اهمیت اختیار انسانها در انتخاب ایمان و کفر است و دقیقا خلاف برداشت و تفسیری است که آیه را نشاندهنده اقتدارگرایی پیامبر میدانند که میگویند با آنکه پیامبر(ص) میدانست عدهای ایمان نمیآورند، آنان را مجبور به تسلیم در برابر قدرت خود کرد. در صورتی که آیه خلاف این تفسیر است و خداوند میگوید هیچ وقت همه مردم مؤمن نمیشوند و نباید چنین توقعی از انسانها داشت. پس زور برای ایمان آوردن دیگران نتیجه دلخواه را ندارد.
سلوک و رفتار پیامبر (ص) و روح و ظاهر قرآن و دین، بر پایه اختیار انسانها بنا شده است و ایمان از روی اجبار هیچ ارزشی ندارد و نیز ظلم و زور هیچگاه در اسلام جایز شمرده نشده است و از بزرگترین گناهان شناخته میشود؛ آن هم از سوی پیامبری که خداوند او را در قرآن به داشتن اخلاق عظیم (آیه ۴ سوره قلم) توصیف میکند.
متن آیه
﴿ | وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ ۗ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا ۗ أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا ۗ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّىٰ يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ
و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مىشد، يا زمين بدان قطعه قطعه مىگرديد، يا مردگان بدان به سخن درمىآمدند [باز هم در آنان اثر نمىكرد.] نه چنين است، بلكه همه امور بستگى به خدا دارد. آيا كسانى كه ايمان آوردهاند، ندانستهاند كه اگر خدا مىخواست قطعاً تمام مردم را به راه مىآورد؟ و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به [سزاى] آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان مىرسد يا نزديك خانههايشان فرود مىآيد، تا وعده خدا فرا رسد. آرى، خدا وعده [خود را] خلاف نمىكند. رعد:۳۱ |
﴾ |
عدم اجبار در ایمان
آیه ۳۱ سوره رعد نه تنها هیچ دلالتی بر قدرتطلبی پیامبر(ص) ندارد و بلکه عنادورزی کفار و مشرکان را میرساند که برخی از آنها به هیچ وجه حاضر به مسلمان شدن نیستند و خدا هم کسی را با اجبار نمیخواهد مسلمان کند و این یعنی رسول خدا هم نباید کسی را وادار به ایمان آوردن کند؛ بنابراین با دقت در اینگونه آیات، ثابت میشود که خدا به پیامبرش خبر داده است که من کسی را مجبور به تسلیم شدن نمیکنم و پیامبر خدا هم چون تابع محض دستورات الهی است، کسی را مجبور به تسلیم شدن نخواهد کرد.
اسلام برخلاف آنچه که برخی مخالفان تبلیغ نموده و گسترش آن را مرهون جنگ و خونریزی هولناک دانستهاند، پیشرفت خود را مدیون سادگی و صراحت و برابری اجتماعی تودههای مردم بوده است و با برخورداری از جاذبههای درونی و دستورات مبتنی بر عقل، فطرت، سادهزیستی، بلندنظری و عدالتخواهی پیروانش، توانست فکر و روح انسانها را در نقاط مختلف جهان، به تسخیر خود درآورد؛ دین اسلام آیین رحمت و رأفت است به گونهای که پیامبر خدا با بعثتش به بسیاری از جنگهای قبیلهای که در جاهلیت رواج داشت خاتمه داد و جنگ را در ماههای حرام ممنوع اعلام کرد و قتل انسانها را بزرگترین گناهان شمرده و دلسوزترین و مهربانترین انسانها با مردم بود و اگر بر جهاد و شمشیر کشیدن ارج نهاده برای اهداف والایی است که در جهاد وجود دارد مانند: خاموش کردن فتنهها؛ حمایت از مظلومان؛ محو شرک و بتپرستی و غیره تا آزاد اندیشان بتوانند در کمال امنیت در آموزههای دینی تفکر کرده و حقیقت را بپذیرند یا اگر نپذیرفتند، خدا بر آنها اتمام حجت کرده باشد.
آیه ۳۱ سوره رعد اشاره به این دارد که خداوند میتواند از طریق یک اجبار درونی، یا برونی، حتی منکران لجوج را وادار به پذیرش ایمان کند، چرا که او بر همه چیز تواناست، و هیچ کاری در برابر قدرتش، مشکل نیست، ولی هرگز او چنین نخواهد کرد، چرا که اینگونه ایمان اجباری بیارزش و فاقد معنویت و تکاملی است که انسان به آن نیاز دارد.[۱]
عدم قدرتطلبی پیامبر(ص)
آیات قرآن کریم نه تنها هیچ دلالتی بر قدرت طلبی پیامبر(ص) ندارند و بلکه عنادورزی کفار و مشرکان را میرساند که برخی از آنها به هیچ وجه حاضر به مسلمان شدن نیستند و خدا هم کسی را با اجبار نمیخواهد مسلمان کند و این یعنی رسول خدا هم نباید کسی را وادار به ایمان آوردن کند. با دقت در اینگونه آیات، عکس سخنان افرادی چون دکتر سروش و ناروایی چنین پندارهایی ثابت میشود؛ زیرا در اینگونه آیات، خدا نمیگوید مردم را وادار به تسلیم کن و بلکه عکس آن را به صراحت اعلام کرده و به پیامبرش خبر داده است که من کسی را مجبور به تسلیم شدن نمیکنم و پیامبر خدا هم چون تابع محض دستورات الهی است و همه برخوردهایش با وحی الهی میباشد، کسی را مجبور به تسلیم شدن نخواهد کرد.
همین آموزه اسلامی است که قرآن، مردم را به نقادی کردن، مناظره کردن، و شکوفا کردن اندیشه دعوت میکند. و اگر کسی به دنبال تحقیق در وحیانی بودن قرآن باشد نه تنها مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد، بلکه خود این تحقیق، دستور قرآن است و در نگرش قرآنی، عقیدهای ارزشمند است که محققانه باشد. کسی که بعد از تحقیق به حق بودن قرآن یقین نمیکند، هیچکس حق اجبار کردن به پذیرش یا مجازات او را ندارد و خداوند نیز در آخرت با او رفتار مستضعف را خواهد داشت و اگر کسی بعد از یقین به حق بودن قرآن، ایمان نیاورد، باز مؤاخذه دنیوی نخواهد داشت، هر چند خداوند در آخرت او را عذاب خواهد کرد. و این با سیره عقلا همسویی دارد و حتی برای افراد مرتد نیز راه برگشت قرار داده و فقط مرتد فطری را عذاب دنیوی میدهد. با این که مرتد بعد از یقین به حقانیت اسلام و پذیرفتن آن، بدون هیچ دلیلی از آن برمیگردد و همین مرتد اگر ارتدادش را علنی و در متن جامعه اعلام نکند، باز مورد مؤاخذه حکومت دینی قرار نمیگیرد. از سوی دیگر دعوت قرآن به تحدی و برخورد نکردن با افرادی که برای هماوردی مثل قرآن تلاش کردهاند و شکست اینگونه افراد، بهترین دلیل بر حقانیت قرآن است که همه را دعوت به کنکاش در قرآن میکند.
پندار اجبار کردن پیامبر(ص) و قدرتطلب دانستن او در صورتی مطرح میشود که قرآن کتاب تحقیقمحور و تفکر آفرین است و همواره همه مردم را به تعقّل و تحقیق دعوت میکند تا از «تقلید» در اصول دین دست بردارند و به تحقیق بگرایند.[۲] قرآن با همه انسانها که خواهان تحقیق و اندیشه هستند، برخوردی عاقلانه و منطقی دارد. قرآن نه تنها افرادی که از روی تردید ایمان نمیآورند مواخذه نمیکند و بلکه به رسولش دستور میدهد تا امنیت آن افراد را نیز تأمین کند: ﴿و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان قومى نادانند.﴾(توبه:۶) و کسانی را که حتی از روی عناد ایمان نمی آورند را کیفر دنیایی نمیدهد بلکه عذاب اخروی را به آنان وعده میدهد.[۳][۴]
همزیستی و عدم تجاوز
در اسلام دو اصل مهم و اساسی وجود دارد:
- اصل عدم تجاوز: این اصل در هیچ شرایطی تخلف پذیر نیست.
- اصل همزیستی مسالمت آمیز: البته این همزیستی باید شرافتمندانه باشد و قیود دیگری نیز دارد که توضیح آن مجال دیگری میطلبد.
از نظر اسلام نمیتوان به چیزی از طریق اجبار و اکراه اعتقاد یافت. منطق قرآن، پذیرش اسلام بر اساس انتخاب آزاد و آگاهانه است. قرآن مجید به صراحت اعلام نموده است: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ؛ در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است.﴾(بقره:۲۵۶) و اسلام همگان را به تحقیق در مورد آیین، مذهب و گزینش برتر، دعوت و تشویق نموده است و به رهبر امت اسلامی دستور میدهد که اگر فرد مشرکی برای تحقیق به او پناه آورد، از او حمایت کند و وی را در امنیّت کامل به وطن برگرداند.[۵]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۲۲۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَه قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدینَ» نمل/ ۱۴–۱۳.
- ↑ «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی لَهُمْ» محمد/۲۵.
- ↑ توبه/ ۶.