عقاید وهابیت

سؤال

مهمترین عقاید وهابیت چیست و چه دلایلی برای رد آنها وجود دارد؟


وهابیت از فرقه‌های نوپدید اسلامی به‌شمار می‌آید که در جامعه اهل سنت توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری در عربستان تأسیس گردیده است. فرقه وهابیت به دلیل اعتقاد به تجسیم، انکار توسل، شفاعت، زیارت قبور و تبرک مسیر خود را از سایر مسلمانان جدا نموده است؛ بلکه مسلمانان را به خاطر این عقاید اسلامی تکفیر می‌کند. همه این عقاید وهابیت برخلاف مبانی دین اسلام است.

محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان تمیمی به قولی در سال (۱۱۱۱ ق) و بنابر قول دیگر در سال (۱۱۱۵ ق) و (۱۷۰۳ یا ۱۷۰۴ م) در شهر عیینه از شهرهای نجد متولد گردید.[۱] او تحصیلات ابتدائی خود را از پدرش فراگرفت و در شهرهای دیگری به تحصیلات خود ادامه داد او در همان اوایل نظرات و عقایدی را درباره دین اسلام مطرح می‌کرد که مورد مخالفت و منازعه پدرش قرار می‌گرفت. او بعد از اینکه پدرش در حریمله از دنیا رفت مردم را به سوی عقیده خودش دعوت کرد و به هر شهری که می‌رفت بعد از اظهار عقایدش مورد تنفر مردم قرار گرفته و از شهر بیرونش می‌کردند. و حتی در شهر حریمله بعد از فوت پدرش مردم قصد کشتن او را کردند.[۲] اما بالاخره محمد بن عبدالوهاب در سال «۱۱۶۰ ق» وارد درعیه شده و با امیر درعیه محمد بن سعود جدّ آل سعود هم پیمان می‌گردد.[۳] و با کمک همدیگر فرقه وهابیت را به وجود می‌آورند.

تجسیم و تشبیه خداوند

از مهمترین عقاید وهابیت اعتقاد به تجسیم و تشبیه خداوند به مخلوقات می‌باشد. وهابی‌ها خداوند را مانند پادشاهان موجود در جامعه بشری پنداشته و عرش و محل سکونت او را در جهت فوق بالاتر از جایگاه مخلوقاتش قرار می‌دهند.[۴] آنان برای عرش خداوند اوصافی مانند خصوصیات تخت‌های شاهانه قائل هستند.[۵] همچنین می‌گویند خداوند در روز جمعه از روزهای آخرت با انبیای خودش جلسه تشکیل می‌دهد و برای این کار از عرش فرود می‌آید و بر کرسی خاصی که برای این منظور در نظر گرفته شده است می‌نشیند و بعد از گفتگو با انبیا جلسه را ترک گفته و به عرش خودش برمی‌گردد.[۶]

انکار توسل

عقیده دیگر وهابیت انکار توسل به پیامبران و اولیاء خدا می‌باشد و آن را موجب شرک و کفر می‌داند. محمد بن عبدالوهاب در راستای مخالفت با آموزه‌های قرآن کریم مسئله توسل را مورد انکار قرار داده و قائلین به آن را مشرک می‌داند. محمد بن عبدالوهاب می‌گوید: اگر کسی بگوید: «ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل می‌شوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی»، چنین شخصی به راه شرک رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.[۷]

انکار شفاعت

عقیده محمد بن عبدالوهاب در انکار شفاعت که قائلین به آن را متهم به شرک و کفر می‌کند به این معنا که کسی حق ندارد نه در دنیا و نه در آخرت بین خود و خدایش شخصی را شفیع و واسطه قرار دهد. سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب که از نواده محمد بن عبدالوهاب است در شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب بدون قید و شرط می‌گوید: شفاعت از انواع شرک در عبادت است.[۸] او بر این مطلب تأکید می‌کند که: اگر کسی به روش وساطت، شخصی را در بین خود و خدایش شفیع قرار دهد مشرک است.[۹] آنان غیر از خدای متعال، داشتن شفیع را برای مؤمنین نفی نموده و غیر از خدا هیچ‌کسی شفیع آنان نیست و اگر کسی غیر از خدا شخصی دیگری را شفیع خود بگیرد از مؤمنین به حساب نمی‌آید برای اینکه این گونه شفیع در دین مشرکین وجود داشته است.[۱۰]

انکار تبرک

وهابیت و تکفیری‌ها تبرک را موجب کفر و شرک می‌دانند. آنان می‌گویند: تبرک به صالحین و آب زمزم و پرده کعبه و امثال اینها و نیز تبرک به ذات، عرَق، آب دهن، مو و لباس اولیای خدا و امثال اینها به دلیل بدعت بودنش شرک است و در عمل صحابه، در مورد ابوبکر، عمر، و عثمان و علی که سادات اولیاء بوده‌اند جریان نداشته است.[۱۱]

وهابیت تبرک را مساوی با عبادت پنداشته‌اند و از این باب آن را شرک و معتقد به آن را تکفیر می‌کنند. تکفیری‌ها می‌گویند که تبرک به قبور اولیاء، عبادت قبور و شرک به خدا است و اگر کسی به تبرک عقیده داشته باشد و با همین حال بمیرد مخلد در آتش است.[۱۲]

محمد بن عبدالوهاب تبرک مسلمانان را به رفتار مردم جاهلیت با بت‌های شان تشبیه کرده و آیات «أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی - وَمَنَاه الثَّالِثَه الْأُخْرَی»[۱۳] را دلیل بر شرک بودن تبرک به قبور اولیاء و سایر امور دانسته است.[۱۴]

حرمت سفر به قصد زیارت اولیای خدا

یکی دیگر از عقاید وهابیت حرمت سفر به سوی زیارت قبور اولیا و پیامبران است. محمد بن عبدالوهاب سفر به سوی زیارت قبور انبیا و اولیا را بدعت و حرام می‌داند. او به این باور است که به دلیل حدیث شدالرحال هیچ مسجدی غیر از مساجد سه‌گانه یعنی مسجد النبی، مسجدالحرام و مسجد الاقصی با نذر متعین نمی‌شود.[۱۵]ازاین‌رو محمد بن عبدالوهاب می‌گوید کسی که به مدینه سفر می‌کند قصد سفر باید برای مسجد النبی باشد و بعد از رسیدن به مسجد، مردان می‌توانند قبر نبی را زیارت کنند اما زنان حق زیارت را ندارند.[۱۶]

ردعقاید وهابیت

نفی تجسیم و تشبیه در اسلام

تجسیم خداوند و تشبیه او به مخلوقات الهی یک امر غیر معقول است. از دیدگاه عقل خداوند بی‌نیاز مطلق است و اگر به مخلوقاتش تشبیه شود به جسم نیاز پیدا می‌کند. از سوی دگیر خداوند در قرآن کریم به صراحت تشبیه خدا را به چیزی دیگری نفی کرده است و فرموده است خداوند هیچ مثل و مانندی ندارد.[۱۷] همچنین اگر خداوند جسم داشته باشد باید قابل رؤیت باشد در حالی که خداوند رؤیت خود را برای ابد نفی نموده و به حضرت موسی(ع) فرموده است هرگز مرا نخواهی دید.[۱۸]

دلیل جواز تبرک در اسلام

البته تمام این عقاید وهابیت با ادله قرآنی و حدیثی و عقلی باطل است؛ مثلاً تبرک به قبور اولیاء و آثار به جا مانده‌ای از آنان عبادت غیر خدا نیست و هیچ گونه دلیلی بر حرمت تبرک وجود ندارد.[۱۹] در حدیث رایت که در تمام متون حدیثی اهل سنت ذکر شده، شفا یافتن چشم امام علی(ع) با آب دهن پیامبر اسلام(ص) از باب تبرک است. در این حدیث آمده است هنگامی که پیامبر اسلام(ص) علی را خواست که پرچم را به دستش بدهد؛ گفتند: او از چشمش شکایت دارد. پیامبر فرمود کسی را بفرستید تا او را بیاورد هنگامی که آمد پیامبر خدا(ص) آب دهن خود را بر چشمانش مالید و چشمان او خوب شد به گونه ای که گویا هرگز چشم او درد نداشته است.[۲۰]

این حدیث و عمل‌کرد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز عبادت بودن تبرک را منتفی می‌گرداند؛ زیرا اگر تبرک جستن به چیزی عبادت غیر خدا باشد، هرگز رسول خدا(ص) مرتکب چنین عملی نمی‌شد. روایاتی دیگری که در مسئله تبرک به آب وضوی پیامبر،[۲۱] موی پیامبر،[۲۲] تیر پیامبر[۲۳] نقل شده همگی با یک صدا می‌گویند که در تبرّک هیچ بویی از عبادت غیر خدا به مشام نمی‌رسد.

دلیل جواز توسل و شفاعت

در رد عقیده وهابیت در مورد توسل و شفاعت آیات و احادیثی زیادی وجود دارد که به ذکر یک حدیث از متون اهل سنت اکتفاء می‌شود. ترمذی از انس بن مالک نقل می‌کند که او می‌گوید: از پیامبر درخواست کردم که در روز قیامت درباره من شفاعت کند وی پذیرفت و گفت من این کار را انجام می‌دهم به پیامبر گفت: شما را کجا جستجو کنم؟ فرمود: در کنار صراط…[۲۴]

به همین دلیل سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچ‌کسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا این‌که ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل اسلام شکاف ایجاد نمود.[۲۵]

جواز سفر به قصد زیارت

در مورد سفر به سوی زیارت علمای معروف مذاهب چهارگانه اهل سنت در شرح‌های صحیح بخاری و مسلم و کتاب‌های دیگر به این حدیث پرداخته و همگی بالاتفاق بیان کرده‌اند که این حدیث فقط بر فضیلت مساجد سه‌گانه دلالت دارد و بیشتر از آن چیزی از این حدیث به دست نمی‌آید.

مثلاً نووی در شرح صحیح مسلم گفته است که این حدیث فضیلت این مساجد سه‌گانه را بیان می‌کند و معنای آن در نزد جمهور علما اینست که شد رحال یا سفر به سوی غیر این مساجد فضیلتی ندارد و اینکه برخی می‌گویند شد رحال به سوی غیر این مساجد سه‌گانه حرام است یک سخن غلط و باطل است.[۲۶]

منابع

  1. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۴ ص۳۳۴، مؤسسه نشر اسلامی، چ۳، ۱۴۱۴ ق.
  2. مغنیه، محمد جواد، هذی هی الوهابیه، ص۸۷، دارالحقیقه، چ۲، ۱۴۱۴ ق.
  3. . همان، ص ۸۸–۹۰.
  4. ابن تیمیه، احمد عبدالحلیم، منهاج السنه، بولاق مصر، مطبعه کبری امیریه، چ۱،۱۳۲۱ ق، ج۱، ص۳۶۳.
  5. ابن تیمیه، احمد عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، ج۵، ص۱۳۷؛ ابن قیم، محمد بن ابی بکر، توضیح المقاصد، بیروت، المکتب الاسلامی، چ۳، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۲۳۴؛ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب، شرح کتاب توحید، ریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بی تا، ج۱، ص ۶۵۹.
  6. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اجتماع الجیوش الاسلامیه، ج ۱، ص۵۱، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ مجموع الفتاوی، ج ۵، ص۵۵، بی جا، بی تا؛ ابن قیم، محمد بن ابی بکر، زاد المعاد، ج ۱، ص۳۶۹، بیروت، مؤسسه الرساله، چ۱۴، ۱۴۰۷ق.
  7. محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بی‌نا، بی‌نا، ص۳۶.
  8. سلیمان بن عبدالله بن محمد ابن عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، الریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بی‌تا، ص۱۱۷–۱۱۸.
  9. سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، مکتبه الریاض الحدیثه، ص۲۰۱.
  10. تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص۲۳۸.
  11. أبو عبدالله خلدون بن محمود بن نغوی الحقوی، التوضیح الرشید فی شرح التوحید المذیل بالتفنید لشبهات العنید، بی‌نا، بی‌تا، ص۵۵.
  12. احمد بن علی زاملی عسیری، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، عربستان، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، ۱۴۳۱ق، ص۲۲۳.
  13. نجم: ۱۹–۲۰.
  14. محمد بن عبدالوهاب، أصول الدین الإسلامی مع قواعده الأربع، عربستان، دار الحدیث الخیریه بمکه المکرمه، محقق: رتبها محمد الطیب بن إسحاق الأنصاری. بی‌تا، ص۳۲.
  15. محمد بن عبدالوهاب، مختصر الانصاف و الشرح الکبیر، ریاض، مطابع الریاض، چ۱، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د . محمد بلتاجی، د . سید حجاب، ص۲۶۷.
  16. بن باز، عبدالعزیز ، محمد بن صالح العثیمین، فتاوی مهمه، ریاض، دارالعاصمه، چ۱، ۱۴۱۳ق ، محقق: ابراهیم الفارس، ص۱۰۴.
  17. شوری: ۱۱.
  18. اعراف: ۱۴۳.
  19. طبسی، نجم الدین، رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت، نشر امیرالعلم، چ۱، ۱۳۸۴ ش، ج۲، ص۱۷.
  20. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار ابن کثیر، الیمامه چ۳، ۱۴۰۷ق ۱۹۸۷، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج۳، ص۱۳۵۷، مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج۴، ص۱۸۷۲.
  21. صحیح بخاری، ج۱، ص۷۴ و ج۳، ص۱۳۱۲.
  22. صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۸.
  23. صحیح بخاری، ج۲، ص۹۷۴.
  24. ترمذی، محمّد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۴۲، ح۲۵۵۰.
  25. مناوی، عبدالرئوف، فیض القدیر شرح جامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق، ج۲ص۱۳۵.
  26. صحیح مسلم (مع شرح الامام محی الدین نووی)، ج۴، ص۳۲۶.