زمان پیدایش و تدوین دعاها

از ویکی پاسخ
سؤال

دعاهایی که در مفاتیح الجنان آمده است همچون دعای توسل، زیارت عاشورا، دعای عهد، کمیل و … پیدایش آنها در چه زمانی بوده است؟ آیا از آفرینش حضرت آدم(ع) بوده است؟

مطلق دعا همراه با هبوط آدم(ع) از بهشت به زمین بوده است، آنگاه که از عمل خویش پشیمان شده و دست به دعا برداشت. ﴿فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.(بقره:۳۷)

برخی معتقدند همه دعاها، پیش از خلقت انسان در لوح محفوظ بوده، اما عموم مردم به این‌گونه دعاها از زمان پیامبران و اوصیای آنان دسترسی پیدا کردند. بسیاری دعاها از معصومان(ع) نشأت گرفته است؛ گاهی راوی دعایی را از امام(ع) درخواست کرده و امام به او تعلیم داده است مانند دعای کمیل.[۱] دعای کمیل منسوب به حضرت خضر(ع) بوده است. سپس به امام علی(ع) انتقال یافته و آن حضرت، این دعا را به کمیل بن زیاد نخعی که از یاران نزدیک بود، تعلیم داد.

برخی دعاها را راوی از امام(ع) شنیده است مانند دعای ابوحمزه ثمالی و … .[۲] در برخی موارد متنی از معصوم بوده که به دست راوی نسخه‌برداری شده، مانند آنچه به وسیله نواب اربعه از ناحیه مقدسه رسیده است؛ مانند زیارت آل یس.[۳]

زیارت عاشورا، از امام باقر(ع) نقل شده، اما در اصل، کلام قدسی است، زمانی که پیامبر(ص) به معراج رفتند در آسمان چهارم، کلمات زیارت عاشورا بر قلب ایشان الهام گردید، لیکن از آن رو که هنوز واقعه عاشورا در روی زمین رخ نداده بود، تا زمان امام باقر(ع) مخفی ماند و پس از این دوران در دسترس شیعیان قرار گرفت.[۴]

منابع

  1. کفعمی، محمد بن ابراهیم، المصباح، بیروت، چاپ اعلمی، ۱۴۱۴ق، ص۷۳۷.
  2. کفعمی، محمد بن ابراهیم، المصباح، بیروت، چاپ اعلمی، ۱۴۱۴ق، باب دوم در اعمال ماه‌های سال قمری، فصل ماه رمضان، بخش اعمال سحرهای مبارک رمضان، دعای چهارم.
  3. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، باب زیارات، فصل صاحب‌الامر، زیارت اول و مانند دعای سمات، همان، باب اول در ادعیه، فصل ششم درباره ادعیه مشهوره، دعای سمات.
  4. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بيروت، مؤسسة فقه الشيعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۷۷۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، تحقيق جواد قيومي، قم، مؤسسة نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۵، باب۷۱.