درخت سدر بهشتی
درخت سِدْر یا درخت کُنار درختی است که سایه و میوههای آن، یکی از نعمتهای بهشتی برای اصحاب یمین شمرده شده[۱] و در آیه ۲۸ سوره واقعه از آن یاد شده است.
بر اساس آیه ۲۸ سوره واقعه، درخت سدر در بهشت بدونِ خار است. در حدیثی نیز پیامبر(ص)، درختان سدرِ بهشتی را چنانکه در قرآن آمده بدون خار توصیف کرده است. به گفته وی، این درختان به جای هر خار، دارای میوهای است که از ۷۲ ماده غذایی تشکیل شده است.
متن آیه
﴿ | فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
[اصحاب یمین] در سایه درخت سدر بیخارند. واقعه:۲۸ |
﴾ |
چیستی و جایگاه
درخت سِدْر یا درخت کُنار[۲] درختی که سایه آن، یکی از نعمتهای بهشتی برای اصحاب یمین شمرده شده[۳] و در آیه ۲۸ سوره واقعه از آن یاد شده است.
درخت سدر دارای میوهای اندک و سایه بسیار[۴] و نوع بیابانی آن، دارای خارهای زیاد است.[۵] بر اساس آیه ۲۸ سوره واقعه، درخت سدر در بهشت بدونِ خار است.
عربى باديهنشين روزى خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد : اى رسول خدا! خداوند در قرآن از درخت آزار دهندهایى نام برده است و من فكر نمىكردم در بهشت چنين درختى باشد!
پیامبر فرمود: كدام درخت؟
گفت: درخت سدر، زيرا داراى خار است.
پيامبر فرمود: مگر خداوند نمىفرمايد: ﴿فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ﴾ مفهومش اين است كه خارهاى آن را قطع كرده است و بجاى هر خار ميوهاى قرار داده كه هر ميوهاى هفتاد و دو رنگ ماده غذايى دارد كه هيچيک شباهتى به ديگرى ندارد.[۶]
چرایی نعمت بهشتی بودن درخت سدر
- رساترین توصیف از درخت بهشتی: در حقيقت اين رساترين توصيفى است كه براى درختان بهشتى در قالب الفاظ دنيوى ما امكان پذير است، زيرا "سدر" به گفته بعضى از لغتشناسان، درختى است تناور كه بلنديش گاهى تا چهل متر مىرسد و مىگويند تا دو هزار سال عمر مىكند (و سايه بسيار سنگين و لطيفى دارد و خواص دیگری که اطلاع نداریم.) تنها عيب اين درخت اين است كه خاردار است، ولى با توصيف به" مخضود" (که از ماده خضد بر وزن" مجد" به معنى بريدن و گرفتن خار است) اين مشكل نيز در درختان سدر بهشتى حل شده است.[۷]
- میوههای ناب از درختی خاردار شگفتی دیگری از نعمتهای بهشتی: در حديثى آمده است كه هر گاه بعضى از لغات قرآن براى ياران پيامبر مشكل مىشد، مىگفتند خداوند به بركت اعراب باديهنشين و سؤالات آنها ما را بهرهمند مىكند، از جمله اينكه عربى باديهنشين روزى خدمت پيامبر آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! خداوند متعال در قرآن از درخت آزار دهندهاى نام برده است و من فكر نمىكردم در بهشت چنين درختى باشد! پيامبر فرمود: كدام درخت؟ عرض كرد: درخت سدر، زيرا داراى خار است، پيامبر فرمود: مگر خداوند نمىفرمايد: "فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ" مفهومش اين است كه خارهاى آن را قطع كرده است و بهجاى هر خار ميوهاى قرار داده كه هر ميوهاى هفتاد و دو رنگ ماده غذايى دارد كه هيچيك شباهتى به ديگرى ندارد».[۸] [۹] [۱۰]
- فراگیر بودن میوههای بهشتی: درختان در زینت دادن مکانهای تفریحی نقش برجستهای دارند و درختان انواع متفاوتی دارند از جمله بزرگی و کوچکی برگ درخت و خداوند در این آیات به درخت سدر مثال زده که از نظر برگ کوچک و بعد به درختی مثال زده که برگ بزرگی دارد (وَ طَلْحٍ مَّنضُودٍ)[۱۱] و این اشاره لطیفی است به اینکه در بهشت همه نوع میوه وجود دارد، از کوچکترین تا بزرگترین آن و از هیچ میوهای فروگذار نشده است.[۱۲]
- تبدیل همه زشتیها به زیباییها: همانگونه که خداوند خارهای درخت سدر را به میوههای ناب مبدل ساخته است، بهشتیان هر نوع زشتی ظاهری و معنوی هم اگر داشته باشند، خداوند آن را به حسنات تبدیل میکند[۱۳] و این همان است که خداوند متعال فرمود: ﴿إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً﴾(فرقان:۷۰)
منابع
- ↑ سوره واقعه، آیه ۲۸.
- ↑ بستانی، فواد افرام، فرهنگ ابجدی، تهران، اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۴۸۱.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۲۸.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ ازدی، عبدالله بن محمد، کتاب الماء، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۱۸.
- ↑ مكارم شيرازى ، ناصر ؛ تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه ، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش ، ج۲۳ ، ص۲۲۰
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۳، ص۲۲۱.
- ↑ مدرسى، محمد تقى، من هدى القرآن، تهران، دار محبى الحسين، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج۱۴، ص۴۰۵.
- ↑ سيوطى، عبدالرحمن، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ج۶، ص۱۵۶.
- ↑ قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴، ج۱۷، ص۲۰۷.
- ↑ واقعه/ ۲۹.
- ↑ فخر رازى، محمد، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۴۰۴.
- ↑ رک: صادقى تهرانى، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش، ج۲۸، ص۷۲.