گناهان پنهان و آشکار در آیه ۱۵۱ سوره انعام

نسخهٔ تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مراد از گناه ظاهری و باطنی از نظر قرآن چیست؟

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ…[۱] و به کارهای زشت، چه علنی آن و چه پوشیده (اش) نزدیک مشوید.

«اِثم» در ریشه «اثم» به معنی گناه}}[۲] و چیزی که انسان را از کاری بازمی‌دارد است و از آنجا که گناهان آدمی را از «خیرات» بازمی‌دارد به آنها «اثم» گفته شده،[۳] و عصیان و معصیت هم از همین باب است. واژه فواحش جمع فاحشه به معنی هرگونه رفتار و گفتاری است که زشتی آن بزرگ باشد.[۴] در قرآن مجید نیز گاهی در همین معنی وسیع استعمال شده است مانند: ﴿وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ…[۵] کسانی که از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبیح اجتناب می‌کنند…» تعبیر «فواحش» بعد از «کبائر الاثم» به اصطلاح از قبیل ذکر خاص (فواحش) بعد از عام (اثم) است و در حقیقت بعد از بیان اجتناب از همه گناهان بر روی گناهان زشت بیش تر تکیه شده است تا اهمیت آنها را برساند.[۶]

واژه ظاهر یعنی آشکار و آنچه با چشم دیده می‌شود (پیدا) و باطن یعنی ناپیدا و پنهان و آنچه خلاف ظاهر است.[۷] در قرآن مجید هم آمده است که {{قرآن|وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ…[۸] و گناه آشکار و پنهان را رها کنید. امّا این که گناه ظاهری و باطنی کدام است؟ علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۲۰ از سوره انعام می‌فرماید: گرچه به حسب مضمون، آیه مطلق است، و از جمیع گناهان ظاهری و (آشکار) و باطنی (پنهان) نهی می‌کند، ولی از سیاق آیات قبل و بعد از آن استفاده می‌شود که (آیه) مربوط به خوردن گوشت حیوانی است که اسم و نام خدا به هنگام ذبح بر آن برده نشده که مصرف آن حرام است… (بنابراین)، مراد از گناه ظاهری آن گناهی است که شومی (و ابدی) عاقبت و زشتی اثرش بر کسی پوشیده نیست، مانند شرک، آشوبگری و ظلم، و مراد از گناه باطنی آن گناهی است که زشتیش همه کس فهم نیست، مانند خوردن میته (مرده) خون و گوشت خوک این قسم از گناه با تعلیم خدایی شناخته می‌شود و عقل نیز گاهی آن را درک می‌کند، این معنایی که ما برای گناه ظاهری و باطنی کردیم، معنایی است که ظاهر سیاق آن را افاده می‌کند.[۹]

بعضی از مفسران معانی دیگری برای آن کرده‌اند، از جمله گفته‌اند: ظاهر بودن گناه و باطن بودن آن به معنای علنی بودن و پنهانی بودن آن است، و نیز گفته‌اند: مقصود از گناه ظاهری، گناهانی که از اعضا و جوارح آدمی سر می‌زند، است و گناه باطنی، گناهان قلبی و درونی است. و نیز گفته‌اند: گناه ظاهری به معنای زنا و گناه باطنی روابط پنهانی نامشروع است و….[۱۰]

در تفسیر نمونه آمده که «آیه یاد شده مفهوم وسیعی دارد که تمام این تفسیرهای یاد شده را در برمی‌گیرد.[۱۱]

مراد از «فاحشه ظاهری» در آیه ۱۵۱ از سوره انعام که در ابتدای همین تحقیق آمد گناه علنی و مقصود از «فاحشه باطنی» گناه سرّی و روابط نامشروع برقرار کردن در پنهانی است.[۱۲]

از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده است که معنای «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» فرمودند: «فواحش ظاهری و آشکار» مانند ازدواج با زن پدر و «فواحش باطنی و پنهان» مانند «زنا» است.[۱۳] این روایت از باب تطبیق کلّی بر مصداق است؛[۱۴] یعنی یکی از مصادیق فواحش ظاهری «ازدواج با زن پدر» است و یکی از مصادیق فواحش باطنی «زنا» می‌باشد امام صادق(ع) درباره علت و منشأ حرمت گناهان ظاهری و باطنی فرمود: «ان الله تبارک و تعالی غیور یحب کل غیور و لغیرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها؛ خدای متعال بسیار غیرتمند است و انسان‌های غیرتی را دوست دارد و بخاطر غیرتش گناهان ظاهری (آشکار) و باطنی (پنهان) را حرام و ممنوع کرده است.»[۱۵] (تا جامعه سالم و در امنیت بماند).


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر نمونه، همان، ج۶، ص۱۵۵؛ ج۱۵، ص۱۵۷؛ ج۲۱، ۲۰۴.

۲. شهید دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره.

۳. قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، انتشارات در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۹، ج۳، ص۴۳۳–۴۳۰؛ ج۴، ص۵۴–۵۳.


منابع

  1. انعام/ ۱۵۱، اعراف/ ۳۳.
  2. ابن منظور، لسان العرب، تعلیقه علی سیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ ه‍. ق، ج۱، ص۷۴.
  3. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تصحیح ابراهیم شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ ه‍. ق، ص۱۶.
  4. الفاظ القرآن، همان، ص۴۱۸.
  5. شوری/ ۳۷.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۴ش، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۴۵۹.
  7. لسان العرب، همان، ص۴۳۴.
  8. انعام/ ۱۲۰.
  9. ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۴۵۸.
  10. طبرسی، حسن بن فضل، مجمع‌البیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ ه‍. ق، ج۴، ص۱۴۹. و المیزان، همان، ج۷، ص۴۵۸.
  11. تفسیر نمونه، همان، ج۵، ص۴۲۱ و ۴۲۰.
  12. ترجمه المیزان، همان، ص۵۱۷.
  13. عیاشی، التفسیر (تفسیر عیاشی)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکنیه العلمیه الاسلامیه، ج۱، ص۳۸۳ و المیزان، همان، جلد ۷، ص۵۳۰.
  14. المیزان، همان، ج ۷، ص۵۳۰.
  15. عروسی حویزی، علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، تصحیح و تعلیقه سید محمد هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۳، ج۱، ص۷۷۸ و ۷۷۷.