گریه حضرت فاطمه(س) برای امام حسین(ع) تا قیامت

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۷ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{سوال}}الف:آیا طبق برخی روایات، حضرت زهراء¬(س) در حال حاضر نیز برای امام حسین(...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
الف:آیا طبق برخی روایات، حضرت زهراء¬(س) در حال حاضر نیز برای امام حسین(ع) گریه می-کند، به طوری که در زمان گریه اگر خداوند، عالم را توسّط ملائکه حفظ نکند، عالم به هم می¬ریزد؟ ب: اگر امام حسین(ع) در حال حاضر، در پیش خداست، چرا فاطمه ¬زهرا(س) برای او گریه می¬کند؟


بر اساس حدیثی از کتاب کامل الزیارات، چنان که در سؤال مطرح شده است امام صادق(ع) می¬فرمایند:

«اى ابو بصير: فاطمه‏ عليها السّلام بر آن حضرت گريست و ضجّه زده و به دنبال آن جهنّم فريادى كشيد و جيغى زد كه فرشتگان حافظ و نگهبان بر آن، صداى گريه‏ دوزخ را شنيدند و سريع آماده شدند آن را كنترل كنند، زيرا خوف آن بود كه از درون دوزخ آتش زبانه كشد، يا دود آن بيرون رفته و اهل زمين‏ را بسوزاند، لذا تا مادامى كه دوزخ گريان و نالان است، فرشتگان حافظ آن را مهار كرده و به جهت خوف و هراسى كه بر اهل زمين دارند آن را محافظت نموده و درب‏هاى آن را محكم بسته‏اند ولى در عين حال دوزخ ساكت و آرام نمى‏شود مگر صداى فاطمه عليها السّلام آرام گردد. اى ابو بصير درياها نزديك بود شكاف برداشته در نتيجه برخى در بعضى ديگر داخل شوند و قطره‏اى از آب درياها نيست مگر آنكه فرشته‏اى بر آن موكّل است، لذا هر گاه فرشته موكّل بانك دريا و خروش آن را بشنود با زدن بالش خروش و طغيان را خاموش و ساكت مى‏كند... »[۱]

احادیث دیگری نیز وجود دارد که ضمن اشاره به گریه¬ی جانسوز فاطمه¬(س) برای فرزندش امام حسین(ع)، به آرام کردن او توسط نبی اکرم(ص) یا علی(ع) نیز اشاره دارد، مثل حدیثی از امام صادق(ع) که می¬فرماید:

« فاطمه اطهر(س) در حالى به زائران امام حسين نظر مي¬كند كه تعداد: هزار پيغمبر، هزار صدّيق، هزار شهيد و هزار هزار ملائكه كروبين با آن بانو هستند و او را در گريه كردن يارى مي¬نمايند. فاطمه زهراء(س) ناله و فريادى مي¬زند كه كليه ملائكه آسمانها به علت ناله آن بانو گريان مي¬شوند.حضرت زهراى اطهر(س) آرام نمى‏شود تا اينكه پيامبر خدا(ص) مى‏آيد و به وى مي¬فرمايد: اى دخترم! تو كلّيّه ملائكه آسمانها را گريان نمودى و آنان را از تقديس‏ و تسبيح خدا بازداشتى. آرام باش تا آنان مشغول تقديس و تسبيح باشند. زيرا خدا امر خود را اجرا خواهد كرد»[۲]

بررسی سند حدیث:

در میان روات سلسله سند حدیثی که در ابتدا آوردیم، شخصی است به نام: عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ که نجاشي او را ضعيف غال (غلو کننده) می¬نامد و ابن غضائري او را ضعيف، مرتفع القول و از دروغ¬گویان اهل بصره می¬شمارد.[۳] لذا این حدیث از احادیث ضعیف شمرده می¬شود و نمی¬توان به آن اطمینان نمود.

اگر چه این روایت از حیث سندی ضعیف است، ولی از حیث دلالی با سایر احادیث و عقاید شیعه تضادی ندارد که در ادامه، بیشتر روشن خواهد شد.

پاسخ به سؤال ب :

اولاً: مگر مادران سایر شهدا بر فرزندشان گریه نمی¬کنند با اینکه می¬دانند که فرزندشان زنده است و در نزد خدا از روزی او تناول می¬کنند: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.[۴]

گريه‏ نشانه عاطفه، عشق، سوز و معرفت است و مظلومیّت یک دلیل معنوی برای گریه است و زمان و مکان نمی¬شناسد، لذا روایاتی زیادی وجود دارد که فرشتگان و آسمانیان بر امام حسین(ع) گریه می¬کنند، همچنین روایات زیادی است که پیامبر اکرم و علی(ع) فاطمه¬ زهرا(س) امام حسن(ع) قبل از شهادت امام حسین(ع) بر ایشان گریه کردند[۵] تا چه رسد بعد از شهادتش؛ بنابراین گریه¬ی حضرت زهرا(س) برای امام حسین(ع) قبل از قیامت چیز بعیدی نیست.

ثانیاً: انسان تا رسیدن قیامت، در عالم برزخ قرار دارد و این عالم، تا حدودی ویژگی¬های دنیا را نیز دارد.

«ميان دنيا وآخرت تفاوتى بنيادى وجود دارد. انسان بايد از دنيا به آخرت پا بگذارد و اين دو سرا، از هر نظر با يكديگر متفاوت‏اند. انتقال به جايى، كه با جاى پيش متفاوت است، آن‏گاه تحمّل‏پذير است كه مرحله‏اى ميانى در كار باشد؛ يعنى جايى كه پاره‏اى از ويژگى‏هاى هر دو جا را دارا باشد. عالم برزخ اين چنين است و مرحله‏اى است ميان دنيا و آخرت.... جهان برزخ نيز- همانند زمين- صبح و شام دارد (مؤمن/ ۴۶) و عمرى مشخص كه تا ظهور قيامت است. برزخيان همانند زندگان- امّا متناسب با زندگى برزخى- مى‏خورند و مى‏آشامند و با يكديگر سخن مى‏گويند و نشست و برخاست دارند. چون روحى از دنيا به برزخ مى‏رسد، برزخيان به استقبالش مى‏شتابند و اخبار زندگان را از او مى‏گيرند» [۶] لذا شاد شدن، گریه کردن و ... از ویژگیهای عالم برزخ است و تا وقتی که خداوند قیامت را ایجاد نکند، همچنان غم و اندوه مصیبت امام حسین(ع) بر دوش مادرش و اهل بیت(ع) سنگینی می¬کند چنانکه اگر فاطمه زهرا(ع) در دنیا بودند یقیناً بر مصائب فرزندش امام حسین(ع) گریه می¬کردند_چنانکه مادران سایر شهدا نیز چنین می¬کنند_ در عالم برزخ نیز بر امام حسین(ع) گریه خواهند کرد، اگرچه می¬دانند که امام حسین(ع) در پیشگاه خداست، زیرا هنوز انتقام خون سیّدالشهدا(ع) از قاتلین واقعی آن حضرت، گرفته نشده است؛ تا اینکه قیامت برسد و قصاص در خور قاتلین امام(ع)، موجب تسکین دل اهل¬بیت(ع) شود.

پیامبراکرم(ص) می¬فرماید: چون روز قيامت فرا رسد، دخترم فاطمه(س)‏، به همراه جمعى از بانوانى- كه با او نسبتى دارند- قدم در محشر مى‏گذارند، و از جانب حق به او خطاب مى‏شود كه وارد بهشت شو! گويد كه: قدم در بهشت نمى‏گذارم، مگر آنكه بدانم پس از من بر سر فرزندم- حسين عليه السّلام- چه آوردند، به او خطاب مى‏شود كه: در ميانه محشر نگاه كن! و او حسين عليه السّلام را مى‏نگرد كه به پا خاسته ولى سر در بدن ندارد،- دخترم- فاطمه‏ (با ديدن اين صحنه دلخراش) شيون مى‏كند و من نيز با شنيدن شيون او، فرياد برآورم و بخروشم، و بر اثر ضجّه و بي¬قراري¬هاى ما، همه فرشتگان به فرياد آيند، و خداوند به خاطر بي¬تابى ما به قهر آيد و از سر خشم به نوعى از آتش (دوزخ) كه «هبهب‏» نام دارد و هزار سال (به امر خدا در آن) دميده‏اند، لحظه‏اى از افروختن باز نمانده است و هيچ غم و اندوهى از (گرفتاران به) آن جدا نمى‏شود فرمان مى‏دهد كه قاتلان حسين را- اگر چه حاملان قرآن باشند- در كام خود فرو كشد، و چون چنين كنند به خروش آيد و آنان نيز خروشيدن آغاز كنند، با نعره او هم آوا شوند و با غرّش او در غرّش آيند، آنگاه سخن در آيند و با زبانى گويا و كلامى رسا (به ناله در آيند) كه: پروردگارا! چرا پيش از آنكه بت پرستان را به اين آتش (هبهب‏) كيفر دهى، به عقوبت ما پرداختى و آن را بر ما چيره ساختى؟! به آنان از جانب پروردگار خطاب مى‏شود كه: براستى، آن كه مى‏داند با كسى كه نمى‏داند، همانند و برابرست.[۷]

ثالثاً: فضائلی که برای گریه کنندگان بر ابا عبدالله(ع) در روایات وارد شده است را نمی¬توان فقط مختص اهل زمین دانست، خصوصا مختص کسانی که بعد از شهادت امام حسین(ع) در دنیا زنده بودند و بر ایشان گریه کردند، بلکه مؤمنینی که قبل از امام حسین(ع) از دنیا رفتند، چه پیامبران و اوصیا و چه پیروان آن¬ها، همه دوست دارند بر آن فیض، نایل شوند، پس اگر گریه آن¬ها بعید نباشد، گریه فاطمه زهرا(س) نیز نباید بعید به نظر بیاید.

پاسخ به سؤال ج:

اولاً: مقایسه حضرت زهرا(س) با سایر مادران شهدا قياس مع الفارق است، زیرا او نه تنها سرور تمام مادران شهداست، بلکه سرور تمام زنهای عالم است.[۸] و واقعاً اگر فاطمه¬(س) بر اهل زمین نفرین کند خداوند به خاطر مقامی که حضرت فاطمه(س) در پیشگاهش دارد، به یقین دعایش را مستجاب خواهد نمود امّا فاطمه(س) سایه رحمت و فرزند رحمه للعالمین(ص) است خصوصاً برای محبّانش، چنانکه پیامبر(ص) می¬فرماید: من دختر خودم را فاطمه‏ نام نهادم به اين جهت كه حق¬تعالى او و دوستان او را از آتش منع مي¬كند[۹] خداوند در مورد فاطمه و پدرش و همسرش و فرزندانش می¬فرماید: لَوْلَاهُمْ‏ مَا خَلَقْتُكَ‏ وَ لَا خَلَقْتُ‏ الْجَنَّه وَ النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْض ‏(اگر آن¬ها را خلق نمی¬کردم نه بهشت و جهنمی خلق می¬کردم و نه آسمان و زمینی را)[۱۰]و یقیناً جایگاهی که او درپیش خدا دارد برای ما غیر قابل درک است و رضایت او رضایت خداست : إِنَّ اللَّهَ يَرْضَى لِرِضَاكِ وَ يَغْضَبُ لِغَضَبِك‏.[۱۱] لذا گریه بر مصائب اهل بیت(ع) در اوج عبادات است: نَفَسُ‏ الْمَهْمُومِ‏ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ، وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَه.[۱۲]( نفس‏ شخص اندوهگين به خاطر ستمى كه بر ما رفته به منزله تسبيح است، و اندوه او بخاطر ما عبادت‏ است) و ذکر چنین احادیثی، ضمن نشان دادن نهایت مظلومیّت اهل بیت، بر اهمّیّت گریه و عزاداری برای اهل ¬بیت(ع) تأکید می¬کند و ضمن رشد روحی و معنوی شیعیان، باعث پایداری شیعیان، در دفاع از حق و دین اسلام نیز می¬شود.

ثانیاً: مقایسه¬ی فرزند فاطمه(س) یعنی امام حسین(ع)، با سایر شهدا نیز مع الفارق است؛ زیرا او، یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت است.[۱۳] چنانکه تمام شهدای کربلا جان خویش را فدای او کردند و همچنین هیچ شهیدی به مظلوممیت او نیست، چراکه در نیم روزی او و تمام مردان خویشاند او و یاران باوفایش را به فجیع¬ترین شکل به شهادت رساندند و هیچ روزی به سختی روز عاشورا نبوده است: ْ لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ‏ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه(ع)‏[۱۴]و از سوی دیگر او امام شیعیان و یکی از معصومین(ع) است که واقعاً هیچ گناهی در طول عمر شریفش از او سر نزده بود و هدفی که او برای قیام علیه ظلم و ظالم داشت فوق العاده بزرگ بود، در حالی که خیلی از شهدای حال حاضر، نه معصومند نه امامند و نه هدفی چون هدف امام حسین داشتند و نه مثل او قیام کردند و نه مثل او مظلومانه به شهادت رسیده¬اند. و به عبارتی دیگر، در واقع امام حسین(ع) به شهادت آبرو داد در حالی که شهدای امروز با شهادت به آبرو رسیده¬اند. "ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا"

ثالثاً: مردم قدردان شهدا هستند و ضمن تشیع باشکوه پیکر شهدا، هر سال یادواره¬های متعدّدی برای ایشان می¬گیرند، ولی آنچه که در پیشگاه خداست افضل و برتر است و اجر پاداشی که خدا برای آن¬ها و پدر و مادر صبورشان در نظر گرفته است، قابل درک برای اهل زمین نیست و باید رفت و دید، و خوشا به سعادت کسانی که با شهادت از دنیا می¬روند.

رابعاً: اگر برای حضرت زهرا(س) چیزی را اثبات می¬کنیم، این دلیل نمی¬شود که از سایر مادران شهدا چیزی را نفی کنیم؛ چه بسا حال برخی از مادران شهدا نیز مثل حال زهراء(س) باشد و ما خبر از عالم آخرت نداریم، امّا اگر واقعاً از مادر شهدا بپرسیم که فرق تو و حضرت زهرا(س) و فرق فرزند شهیدت با فرزند شهید حضرت زهرا(س) چیست؟ به یقین خواهد گفت: من فدای زهرایم و فرزندم فدای فرزند زهرا(س) است.

[۱۵]

منابع

  1. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات ، ترجمه ذهنى تهرانى، انتشارات پيام حق ،تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش. ص۲۶۳
  2. علامه مجلسى، ، زندگانى حضرت امام حسين(ع)(ترجمه¬ی جلد ۴۵ بحارالأنوار)، نجفي، محمد جواد، اسلاميه، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۴ ش. ص۲۵۸
  3. معجم‏رجال‏الحديث، ج: ۱۰ ص: ۲۴۲ شماره راوی: ۶۹۵۱
  4. سوره¬ی آل¬عمران، آیه۱۶۹(هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند)
  5. ب مراجعه کنید به بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۲۳ الی ۲۵۰
  6. فرهنگ شيعه ، پژوهشكده تحقيقات اسلامى، زمزم هدايت،‏چ: دوّم، قم، ۱۳۸۶ ش،ص ۱۵۸
  7. ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشريف الرضي للنشر ، قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۶ ق. ص۲۱۷
  8. علامه مجلسى، ، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق. ج‏۸ ؛ ص۲۲
  9. ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، نشر جهان، تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۸ق. ج‏۲ ؛ ص۴۶
  10. بحارالانوار، ، ج‏۱۱ ؛ ص۱۶۵
  11. همان، ج‏۳۰ ؛ ص۳۴۷
  12. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دار الحديث - قم، چاپ: اول، ق‏۱۴۲۹. ج‏۳ ؛ ص۵۷۲
  13. بحارالانوار، ج‏۱۷ ؛ ص۲۴۲
  14. همان، ج‏۴۵ ؛ ص۲۱۸
  15. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن،« وسائل الشيعه » مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق. ج‏۲۰ ،ص۲۳۲