کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
با توجه به اینکه قتل نفس از گناهان کبیره است، این موضوع چگونه از یک پیامبر (حضرت موسی) صادر شد؟ در ضمن اگر عمدی نبود چرا دیه آن را با توجه به اینکه حق الناس است ادا نکرد؟
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی) چه بوده است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}'''کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع)''' واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.
{{پاسخ}}


== شرح ماجرا ==
== داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
.
روزی [[موسی(ع)]] وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان [[فرعون]] بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.</ref>


== کشتن مرد قبطی و عصمت انبیا ==
== کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع) ==
{{همچنین ببینید|عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء}}
مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref> این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.</ref> کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>


مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ [[سوره قصص]] می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


اين عمل (كشتن قبطى) هر چند نافرمانى موسى نسبت به خداى تعالى نبود، براى اينكه اولا خطاى بود نه عمدى، و ثانيا جنبه دفاع از مرد اسرائيلى داشت، و مرد كافر و ظالمى را از او دفع كرد، و ليكن در عين حال اين طور هم نبوده كه شيطان در آن هيچ مداخله‏اى نداشته باشد، چون شيطان همان طور كه از راه وسوسه آدمى را به گناه و نافرمانى خدا وا مى‏دارد، همچنين او را به هر كار مخالف صواب نيز وادار مى‏كند، كارى كه گناه نيست، ليكن انجامش مايه گرفتارى و مشقت است، هم چنان كه آدم و همسرش را از راه خوردن آن درخت ممنوع، گرفتار نمود، و كار آنان را به آنجا كشانيد كه از بهشت بيرون شوند.
در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


پس در حقيقت جمله‏" هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ" اظهار انزجار موسى (ع) است از آنچه واقع شد كه آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزير به مداخله گرديد و كار به كشته شدن قبطى انجاميد و خلاصه، انزجار از اين گرفتارى سخت و ندامت از آن است، و اينكه فرمود:" إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ" اشاره است از آن جناب به اينكه اين كارى كه از او سرزد نوعى ضلالت است، كه به شيطان منسوب است، هر چند كه نافرمانى كه موجب مؤاخذه است نبود، بلكه صرفا اشتباه بود، ليكن همين اشتباه هم منسوب به خدا نيست. بلكه منسوب به شيطان است كه دشمن و گمراه كننده آشكار است، و اين واقعه كار اشتباه و از سوء تدبير او بود، كه او را به عاقبت وخيم مبتلا مى‏كرد، و به همين جهت وقتى فرعون به وى اعتراض‏ كرد و گفت:" وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ‏- تو همانى كه آن كار را كردى، و نعمت و خوبيهاى مرا در حق خودت كفران نمودى"، در پاسخ فرمود:" فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ‏- من اگر آن كار را كردم، وقتى كردم كه از گمراهان بودم " قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ" اين جمله اعترافى از آن جناب نزد پروردگارش است به اينكه: به نفس خود ستم كرده، چون نفس خود را به خطر انداخته بود، و از اين اعتراف برمى‏آيد كه درخواست كرده و گفته:" فَاغْفِرْ لِي" معنايش مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نيست، بلكه مراد از آن اين است كه: خدايا اثر اين عمل را خنثى كن، و مراد از عواقب وخيم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباريانش نجات بده، و اين معنا از آيه‏" وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ به خوبى استفاده مى‏شود.  
در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.</ref>


و اين اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظير همان طلب مغفرتى است كه قرآن كريم از آدم و همسرش حكايت كرده. و فرموده:" قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ"<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
=== أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ===
در آیه ۲۰ [[سوره شعراء]] موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref>


</ref>
مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>


== آیات مربوط به کشتن مرد قبطی ==


* {{قرآن|وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ|ترجمه=و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم|سوره=طه|آیه=۴۰}}


بدون شك موسى قصد كشتن مرد فرعونى نداشت، و از آيات بعد نيز به خوبى اين معنى روشن مى‏شود، نه به خاطر اينكه آنها مستحق قتل نبودند، بلكه به خاطر پى‏آمدهايى كه اين عمل ممكن بود براى موسى و بنى اسرائيل داشته باشد. مسلما موسى در اينجا گناهى مرتكب نشد، بلكه در واقع ترك اولايى از او سر زد كه نمى‏بايست چنين بى‏احتياطى كند تا به دردسر و زحمت و رنج بيفتد او در برابر همين ترك اولى از خدا تقاضاى عفو كرد و خدا نيز او را مشمول لطفش قرار داد.
* {{قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ|ترجمه=(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!|سوره=شعراء|آیه=۲۰}}
 
* {{قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ|ترجمه=گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.|سوره=قصص|آیه=۱۶}}
آنچه از موسى سر زد ترك اولايى بيش نبود، او با اين عملش خود را به زحمت انداخت چرا كه قتل يك قبطى به وسيله موسى چيزى نبود كه فرعونيان به آسانى از آن بگذرند، و مى‏دانيم ترك اولى به معنى كارى است كه ذاتا حرام نيست، بلكه موجب مى‏شود كه كار خوبترى ترك گردد، بى‏آنكه عمل خلافى انجام شده باشد.<ref>مکارم شیرازی،‌ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.</ref>
* {{قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ|ترجمه=و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»|سوره=قصص|آیه=۱۵}}
 
روشن است كه قتل عمدى نبود و موسى كه چنين قصدى نداشت از بروز واقعه ناراحت شد، ناگفته نماند: گشتن قبطى در چندين جا از قرآن كريم مطرح شده و در هيچ محل، خدا موسى را در اين عمل محكوم نكرده است.<ref>قرشى بنابى، علی‌اكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.
 
</ref>


{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}}
{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۸: خط ۴۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱

سؤال
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟

کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.

داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر

روزی موسی(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان فرعون بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.[۱]

کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع)

مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.[۲] این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.[۳] مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.[۴] کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.[۵]

مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ سوره قصص می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.[۶]

در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.[۷]

در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.[۸]

أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ

در آیه ۲۰ سوره شعراء موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.[۹]

مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.[۱۰]

آیات مربوط به کشتن مرد قبطی

  • ﴿وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ؛ و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم(طه:۴۰)
  • ﴿قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ؛ (موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!(شعراء:۲۰)
  • ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.(قصص:۱۶)
  • ﴿وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ؛ و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»(قصص:۱۵)


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.
  2. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.
  4. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.
  5. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.
  6. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  7. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.