کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
با توجه به اینکه قتل نفس از گناهان کبیره است، این موضوع چگونه از یک پیامبر (حضرت موسی) صادر شد؟ در ضمن اگر عمدی نبود چرا دیه آن را با توجه به اینکه حق الناس است ادا نکرد؟
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی) چه بوده است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}'''کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع)''' واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.
{{پاسخ}}
قبل از رسیدن به پاسخ سئوال ذکر دو مطلب ضروری به نظر می‌رسد:


۱. امامیه را عقیده و باور بر آن است که انبیاء از همه گناهان کبیره و صغیره، خطا و نسیان و هر آنچه موجب خواری آن شود، معصوم و مصون هستند و این امر به دلایلی قطعی عقلی و نقلی در جای خود به اثبات رسیده است و اگر در موردی نظیر آنچه در سئوال مطرح شده، نسبت گناه، قتل، ظلم یا طلب مغفرت در مورد معصوم مطرح شده باشد، باید آن مورد را به دقت بررسی کرد.
== داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
روزی [[موسی(ع)]] وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان [[فرعون]] بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.</ref>


۲. جای هیچ گونه تردیدی نیست که فرعونیان به جز یک فرد مؤمنی که در دربار فرعون بود، همه فرزندان اسرائیل را به استضعاف کشانیده و فرزندان آنان را سر بریده و زنان شان را به کنیزی می‌گرفتند.<ref>بقره / ۵۹؛ قصص / ۴.</ref> در چنین اوضاع و شرایطی موسی(ع) بعد از آن که به بلوغ می‌رسد از دربار فرعون خارج شده و وارد مصر می‌شود و وقتی وارد می‌شود می بیند که یک مرد قبطی با یک بنی اسرائیلی در حال درگیری و زد و خورد هستند آن مرد بنی اسرائیلی که از پیروان حضرت موسی(ع) بوده با دیدن موسی از ایشان طلب کمک و فریادرسی می‌کند و موسی نیز به حکم عقل و وجدان به کمک و دفاع از آن مرد برمی‌خیزد تا او را از چنگال این دشمن ظالم که در برخی از منابع آمده است او یکی از خبازهای فرعون بوده و می‌خواسته مرد بنی اسرائیلی را برای حمل هیزم به قهر و زور به بیگاری بکشد و او امتناع می‌ورزیده،<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۵۷.</ref> نجات بدهد وقتی به کمک او شتافت با یک مشت مرد قبطی از پای درآمد.
== کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع) ==
{{همچنین ببینید|عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء}}
مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref> این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.</ref> کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>


سئوال این بود که این امر با مقام عصمت سازگاری ندارد، در پاسخ باید گفت: با توجه به ظلم و ستم قبطیان، کشتن یک قبطی کافر، بت‌پرست و دشمن حضرت موسی(ع) و وابسته به گروهی که هزاران کودک بی گناه را سر بریده و زنان آنان را به بردگی گرفته است، در پیشگاه عقل و وجدان کوچکترین جرم و گناه به‌شمار نمی‌آید چون قبطیان جنایتکاران مفسد و بی رحمی بودند که نسبت به بنی اسرائیل از هیچ گونه ظلم و ستم دریغ نمی‌کردند و کسانی نبودند که خون شان مخصوصاً برای بنی اسرائیل که به استضعاف کشیده شده، حرمتی داشته باشد تا کشتن شان گناه محسوب شده و دیه داشته باشد به خصوص که این قتل در مقام دفاع از مظلوم که پیرو موسی و اهل ایمان بوده صورت گرفته است و دفاع از مظلوم به حکم عقل لازم است و اگر موسی به داد آن مرد بنی اسرائیلی نمی‌رسید، بسان هزاران بنی اسرائیلی دیگر جان خود را از دست می‌داد و چون مرد قبطی وابسته به نظام حاکم بود، کار او کوچکترین واکنشی را ایجاد نمی‌کرد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۶، ص۲۴ به بعد؛ طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۲۱۵؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج۱۲، ص۲۰۲.</ref>
مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ [[سوره قصص]] می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


بنابراین باید گفت ماهیت عمل حضرت موسی(ع) دفاع از مظلوم و ستیزه با مجرم و کاملاً عقلایی بوده است و کشتن قبطی برای حضرت موسی مجاز بوده و این که این کشتن بدون قصد و تصمیم قبلی صورت گرفته به این معنی نیست که اصل کشتن مجاز نبوده بلکه عدم قصد به خاطر پی آمدهایی بوده که ممکن بود برای حضرت موسی و بنی اسرائیل داشته باشد، و بنابر بعضی از نقل‌ها اصلاً حضرت مأمور به کشتن قبطی بوده است.<ref>شیخ طوسی، محمد، التبیان، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۳۶.</ref>
در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


بر این اساس حضرت موسی(ع) نفس محترمه را نکشته است تا مرتکب گناهی شده باشد و در پی آن ملزم به پرداخت دیه بوده باشد؛ زیرا قبطیان از دشمنان حضرت موسی(ع) بوده و این مطلب که حضرت موسی(ع) در مقام دفاع از پیروان خود دشمن خویش را به قتل رسانده صریح قرآن کریم است.<ref>قصص / ۱۵.</ref> آن هم دشمنی که هیچ عهد و پیمانی با او نداشته است. در نهایت آنچه در این قضیه از حضرت موسی(ع) صادر شده معصیت و گناه نبوده است زیرا معصیت عبارت است از هتک حرمت و نادیده گرفتن اوامر و نواهی خداوند، آنچه که از حضرت سر زده ترک اولایی بیش نبوده است. سپس اصل کشتن مرد قبطی هیچ محذور و منعی نداشت جز این که این کشتن در آن شرایط و در ابتدا امر که موسی از دربار فرعون خارج شده و قصد آزادی بنی اسرائیل را داشت و از طرفی نیرویی نداشت، یک اقدام نابهنگام به حساب می‌آمد و شاهدش نیز این است که همین اقدام موجب شد که حضرت موسی(ع) به زحمت و دردسر گرفتار شود و لذا نتوانست در مصر بماند و راهی مدین شد زیرا اگر در مصر می‌ماند آن عمل حضرت موسی(ع) عواقب وخیمی را برای او در پی داشت و حضرت می‌دانست که فرعونیان در صورت دستیابی به حضرت موسی(ع) انتقام سختی از او خواهند گرفت و از کنار این قضیه به آسانی نخواهند گذشت.
در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.</ref>


این عمل حضرت موسی(ع) درست همانند کار کسی می‌ماند که شاخه درخت را قطع و اصل آن را باقی بگذارد که قطع شاخه اثری در اصل نابودی درخت ندارد، قتل یک قبطی کافر مفسد با بودن نظام ستمگر فرعونی کمتر اثری در اصلاح نظام نمی‌گذارد از این روکار حضرت موسی(ع) بسان کار آدم(ع) ترک اولایی بود که اثر وضعی عمل آن دو، دامن شان را گرفت و در نتیجه آدم از راحتی به زحمت افتاد و موسی از زندگی بین بنی اسرائیل، به غربت و رنج شبانی در مدین گرفتار آمد در حالی که می‌توانست در آن شرایط فقط سبطی را از چنگ قبطی رها کند بدون آن که با کشتن بی موقع او خود را به دردسر مبتلا کند و دلیل بر اینکه کار آدم و موسی ترک اولی بود این نکته است که هر یک بعد از آن که به زحمت افتادند و عملشان را متناسب و هماهنگ با مقام خود ندیدند و آن را گناه نسبی و مقامی تلقی نموده و در مقام اعتراف به این که خودشان را به زحمت گرفتار کرده‌اند، گفتند: «به خود (نه خدا و نه به دیگری) ظلم کردیم<ref>اعراف / ۲۳؛ قصص / ۱۶.</ref> و در صدد برآمدند که از خداوند طلب آمرزش کنند ولی این طلب مغفرت به معنای آن نیست که اصل کار گناه و قبیح بوده و از آن مغفرت خواسته‌اند، بلکه به این معنی است که آنچه بهتر و افضل بود از من ترک شد، می‌توانستم خود را در چنین شرایطی قرار ندهم ولی قرار دادم، خداوند نیز در مقام اجابت حضرت کلیم‌الله می‌فرماید: «... ما ترا از آن دو نجات دادیم…».<ref>طه / ۴۰.</ref>
=== أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ===
در آیه ۲۰ [[سوره شعراء]] موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref>


یعنی خداوند موسی را از چنگ فرعونیان نجات داد و عواقب و اثر عمل موسی یعنی اثر کشتن قبطی را خنثی کرد و آن نتوانست به حضرت آسیبی برساند.
مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>


و نیز در همان سوره قصص می‌فرماید: «... خداوند او را بخشید…»<ref>قصص / ۱۶.</ref> و این مغفرت خود دلیل آن است که قتل قبطی کافر، محذوری نداشته و جایز بوده و اگر عمل موسی گناه بود چگونه خدا آن را می‌بخشید در حالی که مسئله حق الناس مطرح است و تا رضایت بنده مقتول مظلوم به دست نیاید محال است خدا ببخشد.
== آیات مربوط به کشتن مرد قبطی ==


در نتیجه با قاطعیت می‌توان گفت که موسی با کشتن مرد قبطی گناهی مرتکب نشده زیرا علاوه بر کفر مقتول خداوند موسی را مورد رحمت و مغفرت خویش قرار داده و در موردی هم او را از مخلصین شمرده یعنی از کسانی که شیطان خود اعتراف کرده به این که از دسترسی به آنها عاجز است.<ref>مریم / ۵۱.</ref>
* {{قرآن|وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ|ترجمه=و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم|سوره=طه|آیه=۴۰}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
* {{قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ|ترجمه=(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!|سوره=شعراء|آیه=۲۰}}
== مطالعه بیشتر ==
* {{قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ|ترجمه=گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.|سوره=قصص|آیه=۱۶}}
۱ـ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۲۱ به بعد.
* {{قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ|ترجمه=و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»|سوره=قصص|آیه=۱۵}}


۲ـ طیّب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، ج۱۰، ص۲۱۵.
{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}}
 
۳ـ آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص۱۲۲.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۴: خط ۴۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱

سؤال
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟

کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.

داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر

روزی موسی(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان فرعون بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.[۱]

کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع)

مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.[۲] این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.[۳] مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.[۴] کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.[۵]

مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ سوره قصص می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.[۶]

در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.[۷]

در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.[۸]

أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ

در آیه ۲۰ سوره شعراء موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.[۹]

مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.[۱۰]

آیات مربوط به کشتن مرد قبطی

  • ﴿وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ؛ و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم(طه:۴۰)
  • ﴿قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ؛ (موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!(شعراء:۲۰)
  • ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.(قصص:۱۶)
  • ﴿وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ؛ و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»(قصص:۱۵)


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.
  2. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.
  4. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.
  5. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.
  6. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  7. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.